گپ و گفت با نوجوان نابینایی که صدای خوشش تمجید خواننده معروف را برانگیخت

پسر حنجره طلایی در سرپل ذهاب

سال‌هاست صدای اذان امیرعباس را اهالی روستای قیطک دهستان قلعه شاهین در سرپل ذهاب می‌شناسند. به سبک موذن‌زاده و مصطفی غلوش اذان می‌گوید و اهالی با صدای او برای رفتن به مسجد روستا آماده می‌شوند. اما این تنها هنر او نیست. صدای جادویی او وقتی پشت پنجره ایستاده بود و آهنگ یکی از خواننده‌ها را می‌خواند بارها در فضای مجازی بازنشر شد. امیرعباس پسر نابینای سرپل ذهاب آهنگ خواننده‌های مورد علاقه‌اش را می‌خواند. فقط با یک بار شنیدن آهنگی از آنها آن را به زیبایی می‌خواند. حالا آرزوی امیرعباس تمرین نزد یکی از اساتید خوب موسیقی است. اساتیدی که صدای او را در مسیر درست قرار بدهند تا بتواند برای مردم بخواند.

یوسف حیدری
خبرنگار

قاب زیبای چهره معصوم امیرعباس در پنجره و دیوار سیمانی اطراف آن وقتی مشغول خواندن آهنگ قانون بود در فضای مجازی به‌عنوان یکی از صدها هنرمندی که به دلیل نبود امکانات هنرشان دیده نشده است، منتشر شد. حالا این پسر 15 ساله از آرزوهایش می‌گوید. او که مدتی نزد استاد فرخ یادگاری تمرین آواز و موسیقی کرده است، می‌خواهد این مسیر را تا رسیدن به قله موفقیت ادامه بدهد.
وقتی قرار شد با این پسر خوش صدای نابینا صحبت کنیم در حیاط خانه روستایی‌شان مشغول گفتن اذان بود. می‌گوید از 9 سالگی وقتی پای جلسات قرآن عمه‌اش نشست عاشق قرآن و فنون قرائت شد. «وقتی به دنیا آمدم نابینا بودم. هیچ وقت دنیا را ندیدم اما دنیایی که پدر و مادرم برای من تعریف می‌کنند، دنیای زیبایی است. از کودکی آنها همبازی من بودند و به جای چشم‌هایی که ندارم تلاش کردم از دیگر حواس به خوبی استفاده کنم. عمه‌ام معلم قرآن است و از همان کودکی قرآن را به من یاد داد. هر آیه را می‌خواند من تکرار می‌کردم. برای این‌که آیه‌ها را فراموش نکنم آنها را با صدای بلند می‌خواندم. در کنار قرآن علاقه زیادی به اذان پیدا کردم. هر بار صدای اذان از تلویزیون پخش می‌شد به نحوه بیان آوا و جملات دقت می‌کردم تا مثل خودشان اذان بگویم. در میان موذن‌های معروف علاقه زیادی به رحیم موذن‌زاده و مصطفی غلوش از قاریان برجسته مصری پیدا کردم و هر روز به سبک آنها در حیاط خانه اذان می‌گویم.»
امیرعباس درباره فیلم کوتاهی که از او در فضای مجازی منتشر شد هم روایت جالبی دارد. فیلمی که باعث شد تا یکی از خواننده‌های ایرانی به او لقب حنجره طلایی بدهد. او از علاقه‌اش به شادمهر عقیلی، بهنام بانی و امیر عباس گلاب می‌گوید و یکی از آهنگ‌های معروف آنها را می‌خواند: «وقتی آهنگ قانون شادمهر را شنیدم همان بار اول حفظ کردم و خواندم. این آهنگ را دوست دارم به خصوص آنجا که چشم‌ها را به‌عنوان یک قاضی معرفی می‌کند. چشم‌هایی که من از داشتن آن محروم هستم و شاید به همین دلیل نمی‌توانم دیگران را قضاوت کنم. یکی از روزها وقتی به خانه مادربزرگم در سرپل ذهاب رفته بودم از پشت پنجره اتاق برای دلم این آهنگ را خواندم. صدای رهگذران را که تشویقم می‌کردند، می‌شنیدم. یکی از همسایه‌های روبه‌رو مرا صدا زد و گفت وقتی آواز می‌خواندی فیلم گرفتم و می‌خواهم این فیلم را به خواننده مورد علاقه‌ات نشان بدهم و در فضای مجازی منتشر کنم. او بعد از مدتی وقتی به خارج از کشور رفته بود در یکی از کنسرت‌ها فیلم مرا به شادمهر نشان داد و او هم در پیامی که برای من فرستاد تشویقم کرد و گفت این پسر حنجره طلایی است.»

از بهنام بانی تا آندره بوچلی
وقتی صحبت از خوانندگی می‌شود امیرعباس از خواننده‌های معروف ایرانی و خارجی می‌گوید. خواننده‌هایی که هر کدام برای او الگویی هستند و می‌خواهد یکی از بهترین خواننده‌های نابینای ایران شود. الگوی امیرعباس خواننده معروف ایتالیایی است. آندره بوچلی خواننده نابینای ایتالیایی که آهنگ و صدای او طرفداران زیادی در میان مردم ایتالیا دارد. امیر عباس با اشاره به دستگاه‌های مختلف آواز و علاقه‌اش به موسیقی پاپ می‌گوید: «کلاس ششم تحصیل می‌کنم و بعد از مدرسه، موسیقی و آواز گوش می‌دهم. آهنگ‌های خسته‌ام، راه افتادیم و ترسید دل من از بهنام بانی را خیلی دوست دارم و هر روز برای برادر کوچکم امیر حافظ که یک سال دارد، می‌خوانم. آهنگ دو راهی امیر عباس گلاب را هر روز غروب برایش می‌خوانم. اما آندره بوچلی خواننده خارجی مورد علاقه من است. کسی که در 12 سالگی نابینا شد ولی مسیر خوانندگی را ادامه داد و با صدای زیبا و دلنشین، آهنگ‌های معروفی را خوانده است. دوست دارم مسیر زندگی‌ام مثل او باشد. البته اساتید بزرگی در مسیر زندگی‌اش قرار داشتند و به او کمک کردند اما من به دلیل این‌که در روستا زندگی می‌کنم دسترسی به اساتید آواز ندارم. چند بار نزد استاد فرخ یادگاری نوازنده تنبور که یکی از اساتید بزرگ موسیقی کرمانشاه است، رفتم. البته استاد یادگاری با من در زمینه آواز سنتی کار کردند و چند اجرا همراه او داشتم اما من بیشتر به موسیقی پاپ علاقه دارم. متأسفانه این منطقه اساتید آواز پاپ ندارد. آرزوی من است که چشم‌هایم دوباره ببینند و بتوانم موسیقی و آواز را به شکل جدی ادامه بدهم. دوست دارم نواختن دف وگیتار را یاد بگیرم و هم‌زمان بخوانم.

استعدادهایی که دیده نمی‌شوند
استعدادهای زیادی در زمینه موسیقی و آواز در نقاط مختلف کشور وجود دارند که تنها به دلیل نبود امکانات و این‌که از شهرهای بزرگ دورهستند هیچ‌گاه امکان بروز پیدا نمی‌کنند. دراین میان گاهی اوقات مسابقات یا برنامه‌هایی مانند عصرجدید فرصتی می‌شود تا تعداد انگشت‌شماری از این استعدادها خودشان را نشان بدهند. کسانی‌که با معرفی در این برنامه‌ها امروز از خواننده‌های محبوبی هستند که علاقه‌مندان به کنسرت آنها می‌روند.
«امیرعباس مروتی پسر بااستعدادی است که فیلم کوتاهی از خوانندگی او در فضای مجازی دیده شد ولی کمتر کسی سراغی از او گرفت و من در این مدت تلاش کردم او را کمک کنم تا در این مسیر گام بردارد و استعداد خوانندگی‌اش را بروز بدهد.» این را فرخ یادگاری استاد تنبور در سرپل ذهاب می‌گوید. کسی که با کشف استعداد امیرعباس تلاش کرد آن را پرورش بدهد. او که ریاست هیأت مدیره انجمن موسیقی کرمانشاه را برعهده دارد، معتقد است امیرعباس یکی از صدها استعداد خوانندگی در استان کرمانشاه است که بسیاری از آنها کشف نشده‌اند: «بعد از زلزله سرپل ذهاب ساختمانی که در آن زندگی می‌کردم را بعد از بازسازی تبدیل به آموزشگاه موسیقی کردم. تصمیم گرفتم در این آموزشگاه ساز تنبور را به علاقه‌مندان آموزش بدهم. امروز یکی از بزرگ‌ترین گروه تنبورنوازان را تشکیل دادم که در برنامه‌های مختلف شرکت می‌کنند و جوایز بسیاری هم درجشنواره‌ها کسب کرده‌اند. ساز تنبور برای این منطقه است و در 25 روستا به شکل رایگان این ساز را آموزش دادم و گروه 60 نفره ما در مراسم‌هایی مثل جشن انار و جشن هزار دف هر سال حضور پیدا می‌کنند.»
وی ادامه داد: «چند سال قبل پدر امیرعباس او را به آموزشگاه آورد ومن متوجه صدای خوب و پخته این پسر شدم. چند آواز سنتی را با ساز به او آموختم و در چند برنامه‌ای که بهزیستی برای معلولان و نابینایان برگزار کرده بود، اجرا کرد. صدای او بسیار مورد توجه قرار گرفت و قرار شد این مسیر را ادامه بدهیم. اما از آنجایی که امیرعباس محصل است فقط تابستان‌ها می‌تواند به آموزشگاه بیاید و پدر او نیز کشاورز است و نمی‌تواند هر روز او را به سرپل ذهاب بیاورد. البته تأکید کردم اگر شرایط مهیا شد تماس بگیرند تا خودم به روستا بروم و به امیرعباس آموزش بدهم. به نظر من او استعداد زیادی در زمینه آواز دارد و امیدوارم این استعداد در مسیر درستی پرورش پیدا کند.»

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و پنجاه و سه
 - شماره هشت هزار و ششصد و پنجاه و سه - ۲۴ دی ۱۴۰۳