بررسی اختلاف مجلس و وزارت میراث فرهنگی در گفتوگو با کارشناسان
حذف یا پوستاندازی پژوهشگاه میراث؟
زهرا کشوری
دبیر گروه زیست بوم
آیا پژوهشگاه میراث فرهنگی به عنوان «مغز متفکر» وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی حذف میشود؟ پژوهشهای مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که مجلسیها چنین رویکردی به بسیاری از پژوهشگاههای کشور از جمله پژوهشگاه میراث فرهنگی دارند. سید محمد بهشتی، عضو شورای میراث فرهنگی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در گفتوگو با «ایران» پژوهشگاه میراث فرهنگی را یک دستگاه حاکمیتی میداند که شباهتی با دیگر پژوهشگاههای کشور ندارد. او تصمیم به حذف این پژوهشگاه را نشانه نشناختن کارکرد این بخش حاکمیتی میداند.
شهاب طلایی، کارشناس میراث فرهنگی که با مرکز پژوهشها همکاری دارد هم اعتقاد دارد فقدان نقش آفرینی پژوهشگاه در تصمیمات مهم وزارت میراث فرهنگی، سیاستگذاران را به این نتیجه رسانده که وجود این پژوهشگاه ضروری نیست. او میگوید که امروز دانشگاهها رقیب جدی پژوهشگاه میراث فرهنگی هستند ؛ مقایسهای که مخالفت سید محمد بهشتی و ملیحه مهدی آبادی کارشناس ارشد مرمت را به دنبال دارد. این دو تأکید میکنند دانشگاهها هرگز نمیتوانند جای خالی پژوهشگاه را پر کنند.
بهشتی در واکنش به این نظر میگوید: اشتباه میکنند چون دانشگاهها آموزش میدهند، پژوهش نمیکنند. شما بفرمایید دانشگاه تهران به عنوان قدیمیترین دانشگاه باستان شناسی چه فعالیت پژوهشی داشته است؟ یک مرکز باستان شناسی دارند در خیابان ولیعصر. یک گزارش بدهند بگویند ما در طول سالها این کارها را انجام دادهایم. اگر احیاناً پژوهشهایی هم انجام دادهاند برای پژوهشگاه بوده است.
ملیحه مهدی آبادی هم میگوید: در مقابل این اندیشه که دانشگاهها میتوانند جایگزین پژوهشگاه شوند باید بگوییم این اندیشه از سوی کسانی مطرح میشود که وظایف ذاتی و حاکمیتی پژوهشگاه را نمیشناسند و صرفاً با توجه به گزارشی که از عملکرد پژوهشگاه به مجلس ارائه شده نظر میدهند. اولاً گزارش ارائه شده چون از معیارهای درستی برای سنجش، روش شناسی و دادههای آماری استفاده نکرده، ارزیابیاش علمی نبوده وقابل دفاع نیست. دوماً در سالهای گذشته منابع مالی و انسانی و تجهیزاتی و حتی مکانی پژوهشگاه در سطح بسیار نازلی قرار گرفته است که توان انجام کارهای جدی را ازآن سلب کرده. مثل این است که شما استخر آبی برای آبیاری دارید اما آب را از سرچشمه قطع کنید و بعد توقع داشته باشید که مزارع و باغهای پر ثمری هم داشته باشید! بدیهی است که امری محال است. یعنی اتفاقی که برای پژوهشگاه افتاده این است که سرچشمهاش را خشکاندهاند.
او تأکید میکند که دانشگاهها نمیتوانند جایگزین پژوهشگاه بشوند، چون پژوهشگاه نه تنها ماهیت علمی و پژوهشی دارد بلکه وظیفه حاکمیتی، سیاستگذاری و برنامهریزی برای گسترش دانش و پاسخگویی به مسائل در حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و هنرهای ملی را در میان مردم و در دستگاههای اجرایی دارد. آنهم نه فقط در وزارت میراث فرهنگی بلکه در همه وزارتخانههایی که با میراث فرهنگی مواجه میشوند، مانند راه و شهرسازی، وزارت کشور و وزارت فرهنگ و ارشاد و حتی وزارت امور خارجه. این امر از عهده دانشگاهها بر نمیآید چون انجام این امر چند وجهی است و دانشگاهها نهایتاً دو وجه آموزش و پژوهش را دارند. اگر بخواهید حق حاکمیتی پژوهشگاه را به دانشگاه واگذار کنید در وظایف اصلی آن که آموزش و تربیت متخصص است، نخواهد گنجید. اگر وظایف دانشگاه را تغییر دهید دانشگاه میشود همین پژوهشگاه. بنابراین حفظ پژوهشگاه میراث فرهنگی امری اجتنابناپذیر و ضروری است.
مهدی آبادی میگوید: 80 سال پیش دانشگاه تهران بهترین انسان شناسان ایران را داشت اما مرکز مردم شناسی در وزارت فرهنگ و هنر تشکیل شد تا عهده دار امر مردم نگاری و مردم شناسی ایران شود. میتوانیم بگوییم استادان دانشگاه تهران توان پژوهش مردم شناسی نداشتند؟ ایجاد اداره کل باستانشناسی، اداره حفاظت از محوطهها و ابنیه تاریخی، اداره کل موزهها که در نهایت منجر به سازمان میراث فرهنگی شدهاند نشانگر نیاز کشور به شکلگیری مراکز پژوهشی- حاکمیتی مانند پژوهشگاه بوده و همچنان هست. دانشگاه همان وظایف تربیت پژوهشگر را بهخوبی انجام دهد کافی است که در دهههای اخیر از عهده این امر نیز بهخوبی بر نیامده است. او بررسی پایان نامه دانشجویی از کارشناسی تا دکترا در حوزههای میراث فرهنگی را مثال میزند و میگوید: این ضعف به وضوح قابل مشاهده است. مگر میشود حفاظت و مرمت اشیای منحصر به یک موزه تاریخی را به دانشجویان یک دانشگاه سپرد؟!
زخم ادغام
مهدی آبادی اعتقاد دارد مشکلات و ناتوانی پژوهشگاه از زمان ادغام، اتفاقاً از عدم شناخت برخی نمایندگان مجلس از سازمان میراث فرهنگی که آن زمان کلاً یک پژوهشگاه محسوب میشد آغاز شد. او میگوید: پس از ادغام ساختار تشکیلاتی را طوری برنامهریزی کردند که پژوهشگاه میراث فرهنگی در حد کانون اتومبیلرانی و یگان حفاظت فیزیکی تعریف شد و پژوهشگاه رو به ضعف نهاد.
او تأکید میکند: مشکل دیگر ایناست که دوستان، پژوهشگاه را در حد یک پژوهشگاه در خدمت فقط یک وزارتخانه میبینند که خدمات پژوهشی به یک دستگاه اجرایی میدهد. ممکن است این بخشی از وظایف پژوهشگاه باشد ولی همه وظایف آن نیست. احیای هنرهای سنتی در یک دستگاه اجرایی میگنجد. الان پژوهشگاه علوم انسانی که یکی از ۵ پژوهشگاه مصوب برای بقا است با کدام دستگاه اجرایی قرار است کار کند؟
او درباره موافقان حذف پژوهشگاه میگوید: این دوستان سطح پژوهشگاه میراث فرهنگی را در حد یک شرکت مشاوره تقلیل میدهند و سپس میگویند مشاور خوبی هم نیست.
وقتی ارتباط تشکیلاتی پژوهشگاه را با استانها و بدنه وزارت میراث فرهنگی قطع کردهاند چه انتظاری دارند که پژوهشگاه در وزارت و استانهای تابعه مثمر ثمر باشد؟ سالانه بسیاری از اشیای تاریخی در استانها مرمت میشوند بدون اینکه پژوهشگاه اولویتهای حفاظتی و مرمتی آنها را تأیید کرده باشد یا حتی بر روشهای حفاظتی و مرمتی آنها نظارت کرده باشد. بودجه این حفاظتها و مرمتها در استانها تأمین و به پیمانکاران سپرده شدهاند. با این روند در سالهای آینده با موجی از تخریب اشیای مرمت شده روبهرو خواهیم بود.
در حوزه گردشگری هم وضع به همین روال است. به نظر من تنها راه نجات میراث فرهنگی و گردشگری کشور ارتقای پژوهشگاه و قراردادن آن در رأس سیاستگذاری، نظارتی و برنامهریزی وزارت میراث فرهنگی است.
خارج از گردونه تصمیمگیری
شهاب طلایی در پاسخ به این سؤال که رویکرد مجلس چیست و چرا بهارستانیها به این سمت رفتهاند که پژوهشگاه میراث فرهنگی را هم حذف کنند، روی دیدگاه کارشناسی خود تأکید میکند و میگوید: واقعیت آن است که پژوهشگاههای دستگاههای دولتی مثل مراکز آموزش عالی بود. آن زمان هم هر دستگاه اجرایی یک مرکز آموزش عالی برای خودش زده بود و عملاً به نوعی موجب ناکارآمدی سیستم آموزشی شده بود. الان هم واقعیت این است که غالب پژوهشگاهها دیگر بازوی فکری و پژوهشی دستگاهها نیستند و فضای کارمندی گرفتهاند.
او میگوید: نقش پژوهشگاه در حوزه تصمیمگیری و اثرگذاری در سطوح اجرایی بشدت کاهش پیدا کرده است. با یک مجموعهای مواجه هستیم که برای خودش پژوهش میکند. ما دهها و صدها مسأله در حوزه میراث فرهنگی، حرایم، ثبتها و مسائل مبتنی بر موضوع حفاظت و احیا، مرمت ، مالکین خصوصی و تعارضات با دستگاهها داریم و پژوهشگاه عملاً هیچ راهکار اجرایی که بتواند به یک مدیر توصیه کند یا سیاستی را بیان کند، ندارد؛ عملاً از گردونه خارج شده است.
او میگوید: الان مدیر پژوهشگاهی را که بیش از 30 سال است فعالیت میکند از هیأت علمی دانشگاه بوعلی همدان آوردهایم. یعنی پژوهشگاه، نتوانسته است یک مدیر تربیت کند در صورتی که الان ما باید 5 گزینه در پژوهشگاه برای معاون میراث فرهنگی داشتهباشیم. 5 گزینه برای مدیرکلهای استانی داشته باشیم. حتی مدیران کل زیر مجموعه معاونت میراث هم از پژوهشگاه نیستند، حتی مدیران کل زیر مجموعه معاونت صنایع دستی و گردشگری هم از پژوهشگاه نیستند.
این کارشناس حوزه میراث فرهنگی و گردشگری اعتقاد دارد که پژوهشگاه باید پوستاندازی کند و کارکرد خودش را به سیاستگذاران نشان بدهد که اگر نباشد چه اتفاقی خواهد افتاد. او تأکید میکند که مقصر فقط رئیس پژوهشگاه یا عضو هیأت علمی نیست که ما به اینجا رسیدهایم؛ وزارتخانه باید پژوهشگاه را نجات بدهد.
یک اشتباه بزرگ
سید محمد بهشتی، عضو شورای میراث فرهنگی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور در واکنش به این حرفها، علت را در فقدان نگاه تخصصی به پژوهشگاه از سوی مسئولان وزارت میراث فرهنگی میداند و میگوید: خیلی از رؤسای این دستگاه، از روزی که وارد شدند تا روزی که رفتند خصوصاً در حوزه میراث فرهنگی، اصلاً متوجه موضوع نشدند که میراث فرهنگی چیست و چه وظایفی به عهده این دستگاه است.
او حذف مراکز آموزش عالی را هم یک اشتباه میخواند و میگوید: میراث فرهنگی یک مرکز آموزش عالی داشت که آن را با همین فرمان تعطیل کردند اما هیچ کدام از دانشگاههای دیگر جای آن مرکز را پر نکردند به خاطر آنکه آن مرکز در رشتههای میراث فرهنگی تدریس میکرد، با تکیه بر خود نهاد میراث فرهنگی. یعنی اگر موزهداری آموزش میداد، موزههای کشور زیر مجموعه این دستگاه بود اگر مرمت درس میداد کارشناسان اصلی و مرمت که کار عملی کرده بودند در این دستگاهها بودند.
او معتقد است که دانشگاهها نمیتوانند جای خالی پژوهشگاه را پر کنند و میگوید کسانی که این حرفها را میزنند، موضوع را نمیشناسند و فکر میکنند اگر کسی برود دانشگاه دکترای مرمت بگیرد، دیگر مرمتگر خوبی است. نه، مثل پزشکی میماند، پزشکی را سر کلاس یاد نمیگیرند-البته که کلاس دارند- ولی پزشکی را در بیمارستان و زیر دست پزشک خبره یاد میگیرند. بنابراین این چیزی نیست که در دانشگاه بتواند اتفاق بیفتد.
او درباره اینکه چه کار باید کرد تا پژوهشگاه حفظ شود میگوید: وزارت میراث فرهنگی باید فعال باشد، برود در مجلس توضیح بدهد، فعالیت کند، توجیه کند و بعد مردم ایران دعا کنند که آنها چنین اشتباه بزرگی را مرتکب نشوند.