گزارش «ایران» از هم اندیشی علمی درباره سبک زندگی
درمذمت فرهنگ سازی از بالا به پایین
باید رابطه فرهنگ و قانون را سامان داد
با بررسی تغییرات فرهنگی و تأثیرات آن بر سبک زندگی، میتوان نبض تحولات اجتماعی- فرهنگی جامعه را رصد کرد. به این منظور، مرکز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، نشستی با عنوان «تغییرات فرهنگی و تأثیرات آن در سبک زندگی خانواده اسلامی ایرانی» با حضور صاحبنظران و کارشناسان این حوزه برگزار کرد. دکتر صادق واعظ زاده، استاد دانشگاه تهران و رئیس مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، دکتر حسن بنیانیان، عضو اندیشکده فرهنگ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، دکتر شهلا کاظمیپور، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، دکتر مرتضی منطقی، استاد دانشگاه خوارزمی، حجتالاسلام علی ذوعلم عضو اندیشکده فرهنگ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و دکتر احمد غیاثوند، استاد جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبایی از جمله سخنرانان این هماندیشی بودند که سعی کردند تغییرات سبک زندگی جوانان را مورد تأمل قرار دهند و برای بهبود مؤلفههای سبک زندگی ایرانیان راهکارهایی پیشنهاد دهند. آنان متفقالقول بودند که «حکمرانی فرهنگی» باید بیش از پیش مورد توجه اهالی فکر قرار گیرد.
باورها و اندیشهها، سبک زندگی جامعه را میسازند
صادق واعظزاده «سبک زندگی» را به عنوان شیوه و روش قابلمشاهده زندگی و بخش محسوس فرهنگ ذکر کرد و توجه به آن را مهم دانست. او تأکید کرد: فرهنگ ایرانی و دین اسلام پر از آداب و رفتارهایی است که ظواهر آن باید بر طبق هنجارها و دستورالعملهای خاص خود انجام شود. این ظواهر همیشه با جنبههای نامحسوس فرهنگ و دین شامل باورها و بینش و گرایشها مربوط بودهاند. در دوران مدرن، جریان کلی اندیشه به سویی رفته که این رابطه تا حد زیادی مغفول واقع شده است. از یک طرف، جریان اصلی مباحث فلسفی از هستیشناسی به معرفتشناسی و سپس به موضوعات محسوستر مثل زبانشناسی و روششناسی منتقل شده است. از طرف دیگر، بر مشاهده و تجربه تأکید زیاد شده و حقایق غیرقابل مشاهده و تجربه، مورد نفی و تردید واقع شده یا غیرقابل شناخت عقلی دانسته شدهاند. بنابراین، سبک زندگی که مطابق تعریف، هم روش و شیوه زندگی و هم محسوس است مورد توجه قرار گرفته و ریشههای عمیق آن که در باورها و بینش و گرایشهاست کمتر مورد تحقیق و مطالعه واقع شده است. تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات هم که دادههای انبوه را به شکل محسوس و در قالب صوت و تصویر ارائه میدهد به جریان ظاهربینی و غفلت از سطح نامحسوس فرهنگ کمک کرده است. برخی مشکلات امروز حاکی از آن است که ما نیز از این جریان متأثر شده و به سطح نامحسوس فرهنگ کمتوجه شدهایم و تأثیرات متقابل سبک زندگی و باورها را به درستی نمیشناسیم. بویژه، از نقش اساسی باورها در تغییر سبک زندگی غافل شدهایم و برای اصلاح سبک زندگی، بر راهحلهای محسوس بیشتر تأکید میکنیم. این تأکید، به نوبه خود، باورهای سازنده را تضعیف میکند و چرخهای معیوب از فروپاشی سبک زندگی و باورهای مربوط را بهوجود میآورد. بنابراین توجه متعادل به سبک زندگی و ریشههای عمیق آن در آسیبشناسی مشکلات اجتماعی و تأثیرگذاری بر آنها ضروری است.
واعظزاده بر تأثیر و تأثر دوسویه «فرهنگ» و «اندیشه» تأکید و تصریح کرد که سبک زندگی متأثر از مفاهیم اندیشهای است و اندیشه نیز به نوبه خود هم از فرهنگ تأثیر میپذیرد و هم بر آن تأثیر میگذارد. اطلاعات ما از سبک زندگی در ایران و جهان نشان میدهد که سبک زندگی دارای باطن باور و اندیشه و متأثر از لایههای زیرین فرهنگی است. نخبگان فکری و فرهنگی توجه دارند که برای بررسی تأثیر تغییرات فرهنگی بر سبک زندگی، باید بخشهای نامحسوس فرهنگی یعنی «باورها» و «اندیشهها» را مورد تأمل و مطالعه قرار داد و از تغییرات این بخش از فرهنگ غافل نشد. بدیهی است که راهحلهای اساسی برای بهبود سبک زندگی، دراز مدت هستند و محتاج تدبیرهای بلند مدتاند. وی یادآور شد که در پیشنویس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که تحت اشراف رهبر معظم انقلاب اسلامی تهیه شده است به سبک زندگی و مبانی عمیق آن توجه شده و تأثیرات متقابل آنها در طراحی تدبیرهای فرهنگی الگو در نظر گرفته شده است. لذا هنگامی که الگو ابلاغ شود و در مسیر تحقق قرار گیرد، به ارتقای سبک زندگی کمک خواهد کرد.
«فرهنگ» سبک زندگی را میسازد
نه «قانون»
حسن بنیانیان، معتقد است برای تحقق سبک زندگی اسلامی ایرانی نیازمند بسترسازیهای فرهنگی هستیم. «مدیریت فرهنگی درست» و «هدایت فرهنگی سنجیده» میتواند قوانین را برای مردم باورپذیر و قابلاجرا کند: «تنها با مدیریت و هدایت فرهنگ میتوانیم سبک زندگی اسلامی ایرانی را در جامعه نهادینه کنیم. اجرای قانون در جامعه مردمسالار، مستلزم مدیریت فرهنگی و ایجاد باور عمومی برای اجرای قوانین است.» او «مدیریت فرهنگی از بالا به پایین» را یک معضل فرهنگی خواند و گفت که اصلاح سبک زندگی به فرهنگسازی نیازمند است: «سبک زندگی اسلامی ایرانی، زمانی محقق میشود که به موازات اراده حکمرانی برای اجرای اسلام، مطالبه فرهنگی از سوی آحاد مردم نیز شکل گیرد که زمینهساز آن نیز نهادهای فرهنگی کشور هستند. در واقع فرهنگسازی از تحول مدیریت کلان کشور و پیریزی اجتماعی در سطوح پایین ناشی میشود و در چنین چرخهای است که میتوانیم «فرهنگ» را به «قانون» بدل کنیم. در حالی که گاه برخی تلاش میکنند عکس این اتفاق را رقم بزنند و قانون را به فرهنگ جامعه بدل کنند!»
برای بهبود سبک زندگی باید از متخصصان فرهنگی بهره بگیریم
شهلا کاظمیپور، واقعیتی را متذکر شد مبنی بر اینکه در دو دهه گذشته، سبک زندگی ایرانیان همچون سایر جوامع، تغییر و تحولات گستردهای یافته است که مصادیق آن را در تغییر الگوهای اجتماعی چون صلهرحم، ازدواج و طلاق، فرزندآوری و اشتغال تماموقت زنان میتوان دید. او ریشه این تحولات را به رواج منطق «مصرفگرایی» و «لذتجویی» نسبت داد که متأثر از عوامل جهانی است: «سبک زندگی شامل جنبههای مشهود و ملموس فرهنگ و نظام ارزشی در جوامع است. 4 الگوی نحوه «مصرف»، نحوه «بازنمایی بدن»، نحوه گذراندن «اوقات فراغت» و نحوه «تعاملات اجتماعی» مؤلفههای اصلی برای بررسی تجربی روند تحولات سبک زندگی در ایران هستند.»
او در آسیبشناسی وضعیت سبک زندگی امروز ایرانیان به یک نکته قابلتأمل اشاره کرد: «از نگاه من، تغییرات سبک زندگی در ایران علاوه بر متأثر بودن از مدرنیزاسیون، ناشی از رفتارهای فرهنگی غیرکارشناسی و غیرمتعارف در میان برخی متولیان امور فرهنگی کشور است. بنابراین، برای بهبود مؤلفههای سبک زندگی، باید از مسئولانی بهره بگیریم که هم بر مباحث فرهنگی اشراف داشته و هم از روند تحولات فرهنگی و اجتماعی آگاه باشند.»
رسانهها با الگوسازی
جامعهسازی میکنند
مرتضی منطقی، «اهمیت الگوها در شکلگیری سبک زندگی» را موضوع بحث خود کرد و برای تبیین و توضیح آن، به گروه موسیقی کره جنوبی با عنوان «کیپاپ بیتیاس» اشاره کرد که چطور توانست با به کارگیری رسانهها و الگوهای تبلیغاتی به یک گروه پرمخاطب بدل شود.
او با اشاره به آیاتی از قرآن کریم مبنی بر اینکه «الگوها جامعهساز هستند» گفت: «طبق تحقیقات، کودکان از 15 ماهگی شروع به الگوبرداری میکنند؛ بنابراین برخلاف آنچه که گفته میشد آموزش و پرورش مبدأ است، باید گفت امروزه رسانهها پیش و بیش از نهاد آموزش و پرورش، به مرجع و مبدأ انسان بدل شدهاند چنانکه برای تحلیل یا تربیت انسان، از علوم انسانی هم فراتر رفتهاند. امروزه کمپانیهای اقتصادی و شرکتهای تبلیغاتی با ترویج «سیاست مصرفگرایی» الگوها را در جوامع تغییر دادهاند چنانکه شخصیت فردی و اجتماعی نسل جوان هم متأثر از این الگوها شده است. بنابراین اگر میخواهیم سبک زندگی را در جامعه خود اصلاح کنیم، باید الگوهای مناسب به جامعه معرفی کنیم.»
برای بهبود سبک زندگی به بهبود حکمرانی فرهنگی نیاز داریم
حجتالاسلام علی ذوعلم، بر این باور است که برای بهبود مؤلفههای سبک زندگی نیازمند بهبود حکمرانی فرهنگی هستیم. از نظر او، هنوز برخی نخبگان و مسئولان و سیاستگذاران به زیانآور بودن مؤلفههای سبک زندگی غربی باور پیدا نکردهاند بنابراین در نقد این رویکرد در برخی مواقع کمکاری کردهاند. او با ارجاع به «بیانیه گام دوم انقلاب» تصریح کرد: «موضوع سبک زندگی نیازمند شجاعت فرهنگی، شجاعت اندیشه و حضور در میدان است. بنابراین باید مجدد مؤلفههای حکمرانی فرهنگی را مورد توجه قرار دهیم. «مرجعیت» جهاد هوشمندانه و همهجانبه برای بهبود سبک زندگی ایرانیان است که با راهبری افراد خردمند قابل دسترسی است؛ بنابراین، اگر مجموعههای صاحب مسئولیت باوجود انفعال و محافظهکاری خود، این مرجعیت را ایجاد نکنند، کارهای فرهنگی به خوبی پیش نخواهد رفت.»
باید به تغییرات سبک زندگی جوانان آگاه باشیم
احمد غیاثوند، به مقاله خود با عنوان «پیشرفت و چالشهای سنخ سبک زندگی جوانان» اشاره کرد که بر مبنای یک پیمایش ملی از 4 هزار جوان ایرانی در شهریور ماه سالجاری نگاشته شده که به آمار و ارقام قابل تأملی رسیده است؛ استفاده جوانان از شبکه اجتماعی اینستاگرام، 79 درصد؛ استفاده از رسانههای خارجی، 42 درصد؛ استفاده از رسانههای داخلی، 32 درصد؛ استفاده از البسه شیک و به روز، 51 درصد؛ استفاده از البسه بادوام، 39 درصد؛ دوری از افراد با انرژی منفی به منظور آرامش، 37 درصد؛ داشتن راز و نیاز معنوی به منظور آرامش، 32 درصد؛ مراقبت از حیوان خانگی، 10 درصد و استفاده از قرصهای آرامبخش، 7 درصد؛ از جمله نتایج این پیمایش ملی است. مطابق پیمایش او درباره جوانان دارای سبک زندگی مشخص، 15 درصد آنان مقید به سبک زندگی اسلامی ایرانی، 18 درصد مقید به هنجارهای اجتماعی- قومی، 13 درصد لذتجو و 13 درصد دیگر به دنبال نمایش افراطی خود هستند. او با ارائه این آمار و ارقام تأکید کرد: «تغییرات سبک زندگی، بر موضوعات گستردهای تأثیرگذار هستند؛ بنابراین مطالعه روند تحولات سبک زندگی جوانان میتواند به بهبود مؤلفهها در سایر حوزهها نیز بینجامد.»