سخنگوی قوه قضائیه: با تشویش اذهان عمومی برخورد می شود
مخالفان وفاق در فاز جنگ روانی
مرتضی گل پور
روزنامه نگار
خبرنگار «ایلنا» از سخنگوی قوه قضائیه پرسید: «در پی تشدید تنشهای منطقهای شاهد تشکیل پرونده و اعلام جرم برای برخی رسانهها، فعالان سیاسی، سلبریتیها و خبرنگاران به اتهام تشویش اذهان عمومی و به عبارتی خالی کردن دل مردم بودیم، آیا پروژهای که اخیراً با نام استعفای رئیسجمهوری یا عزل او کلید خورده، مصداق تشویش اذهان عمومی و خالی کردن دل مردم نیست و آیا در این زمینه برای شخص یا اشخاصی پرونده تشکیل شده است؟» اصغر جهانگیر پاسخ داد: «همانطور که ریاست محترم قوه دستور دادهاند و دادستان کل کشور هم بخشنامهای صادر کردند، دادستانهای سراسر کشور موظف شدهاند فضای رسانهای و مجازی را کنترل کنند.
اگر کسانی با نشر اکاذیب اقدام به تشویش اذهان عمومی یا سیاهنمایی و خالی کردن دل مردم کنند، تفاوتی ندارد چه موضوعی باشد، حتماً موضوع تحت تعقیب قضایی قرار خواهد گرفت و استثناپذیر نخواهد بود.»
سخنگوی قوه قضائیه نگفت درباره «ماجرای شایعه پراکنی» استعفای رئیس جمهوری هم پروندهای تشکیل شده یا پیگیری قضایی انجام شده است یا خیر؟ پیگیری قضایی انجام شده باشد یا نشده باشد، در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمیکند. «ماجرای شایعه پراکنی» درباره استعفای رئیس جمهوری مطلقاً «سیاسی» نبود، فقط و فقط مسأله قضایی و امنیتی اطلاعاتی بود. این «ماجرای شایعه پراکنی» نه سیاسی بود، نه اجتماعی. دلیل طرح این شایعه، منشأ انتشار و دلایل پرداختن به آن صرفاً یک جنگ روانی و یک پروژه تخریبی بود.
جنگ روانی، سیاست نیست
«سیاست» یا کنش سیاسی تعریف و رفتار خاص خود را دارد. سیاست برآیند رقابت، ستیز یا سازش گروههای اجتماعی برای دستیابی به منابع یا توزیع منابع است. گاهی یک طبقه اجتمای میخواهد سبک زندگی خود را داشته باشد. در این حالت به احزاب یا گروههایی رأی میدهد که به این سبک زندگی باور داشته باشند. گاهی گروههای اجتماعی میخواهند ارزشهای خود را گسترش دهند. اینان برای رسیدن به این هدف یا به احزاب همسو رأی میدهند یا تشکلهای فرهنگی و احزاب سیاسی ایجاد میکنند که این ارزشها را ترویج کنند. تشکلهایی مانند اتاق بازرگانی یا خانه کشاورز هم هستند که عموماً دنبال تأمین منافع اقتصادی اعضا هستند. آنان از طریق لابی با نمایندگان، حضور در نشستهای دولت یا فعالیت در رسانهها تلاش میکنند در قانون یا آییننامهها منافع آنان هم تأمین شود. این فرآیندها که در همه جوامع معمول و مرسوم است و گاهی میتواند آشکار باشد، مانند فعالیت احزاب و رسانهها و گاهی میتواند پنهان باشد، مانند لابی و رایزنی پشت پرده «سیاست» نامیده میشود. اما اینکه بیهیچ دلیل عینی و هیچ نشانهای در عرصه سیاسی، ناگهان در شبکه اجتماعی «ایکس» یک شایعه مطرح شود و بعد عدهای از کاربران شناس و ناشناس به آن دامن بزنند، هیچ ارتباطی به فرآیندهای آشکار سیاست ندارد. مطابق بررسیهای اولیه، این شایعه اولین بار در حسابهای کاربری خارج نشین مطرح شد. اینکه برای اولین بار در خارج مطرح شد، به این معنی نیست که لزوماً منشأ خارجی هم دارد. ممکن است برخی جریانهای داخلی به این شایعه دامن زده باشند. آن چه این گمانه را تقویت میکند، این است که برخی جریانهای داخلی دنبال شایعه را گرفتند و آن را برجسته کردند.
این هماهنگی قابل کتمان نیست. آن شایعه هیچ پایی در واقعیت نداشت، مطلقاً هیچ پایی. حتی اگر نشانه کوچکی برای استعفای رئیس جمهوری مطرح بود، میشد آن را در زمره فرآیندهای طبیعی «سیاست» قرار داد. اما وقتی ناگهانی، بدون دلیل بیرونی و بدون نشانه عینی در فرآیندهای سیاسی این شایعه بزرگ طرح میشود، قطعاً بیش از شایعه است. بیش از شایعه، یعنی این یک جنگ روانی است که با کاوش در فرآیندها، احزاب و جریانهای سیاسی نمیتوان منشأ و دلیلی برای آن پیدا کرد. پیداکردن چرایی طرح «ماجرای شایعه پراکنی» نیازمند یک کار قضایی یا دستکم یک کار امنیتی است. پس، پرداختن به این مسأله، تا زمانی که منشأ واقعی آن پیدا نشده، یک کار سیاسی نیست، بلکه بازی در زمین کسانی است که سنگ این شایعه را در چاه سیاست داخلی انداختهاند و برجسته کردن آن از سوی دیگران، یکی از اهداف مهم این شایعه سازان است.
چرا برخی به جنگ روانی متوسل میشوند؟
با تغییر هر دولت خیلی چیزها عوض میشود. مدیران جابهجا میشوند، اعتبارات جابهجا میشود یا پروژهها تغییر میکنند. این تغییرات برندگان و بازندگانی دارد. مثلاً پزشکیان طرحهای توسعه مکران را نامناسب تشخیص داد و گفت طرحهای جامعتر و با مشورت کارشناس خارجی ارائه شود. وزیر رفاه اعلام کرد در 700 شرکت وابسته به وزارتخانه، همه استخدامها باید براساس آزمون باشد. در ناترازی برق، به جای ساخت نیروگاه حرارتی پرهزینه و کم بازده، قرار شد تولید برق از انرژی خورشیدی دنبال شود. همه این تصمیمات به ظاهر ساده، تبعات بسیاری از جمله در حوزه اقتصادی دارد. از این رو باید گشت و پیدا کرد که کدام تصمیم یا کدام فرآیند دولت چهاردهم باعث شده گروه یا گروههای خاصی منابع و منافع خود را از دست بدهند. این گروهها که هنوز ناشناس هستند، احتمالاً در سالهای دور توانستهاند با نفوذ و ارتباطات غیررسمی منافع و جریان اعتبارات به سمت خود را تثبیت کنند. حالا که دستشان از این منابع قابل توجه کوتاه شد، به حربههای مختلف متوسل میشوند که شایعه پراکنی باهدف تحت فشارقراردادن دولت یا تزلزل جایگاه دولت در میان مردم میتواند یکی از آنها باشد.
سیاست در ایران باید سالمسازی شود
فقدان احزاب و تشکلهای رسمی اقتصادی و اجتماعی که بخش زیادی از جامعه را تحت پوشش داشته باشند، یا تضعیف این احزاب و تشکلها مانند اتاق بازرگانی و خانه کشاورز یا کانون بازنشستگان، بهترین زمینه را برای قدرت گرفتن گروههای نفوذ غیررسمی فراهم میکند. گروههای نفوذ اصطلاحی در ادبیات علوم و جامعه شناسی سیاسی است که به گروههای غیررسمی اشاره دارد که با لابی و ارتباطات غیررسمی منافع اقتصادی خود را تأمین میکنند. کمک به تقویت و بازسازی احزاب سیاسی یا تشکلهای اقتصادی مانند اتاق بازرگانی بهترین وسیله برای محدودکردن حلقههای نفوذ است. درعین حال نباید از نقش دستگاههای قضایی و اطلاعاتی برای مقابله با چنین فرآیندهای آسیب زایی غافل شد. زیرا همین شایعه استعفا، نشان داد این جریانها برای رسیدن به منافع خود حد و مرزی نمیشناسند و حتی تا پای ایجاد شبهه نسبت به ساختارهای سیاسی کشور هم پیش میروند. آن هم در بحبوحه تحولات سیاسی سریع غرب آسیا که القای کذب وجود هر تزلزل در داخل، میتواند آسیب زا باشد.
توئیتر همه سیاست نیست
محمد رهبری، پژوهشگر شبکههای اجتماعی در آیین رونمایی از کتاب خود با عنوان «توئیتری شدن سیاست» اعلام کرد فقط 3 درصد از جامعه ایران عضو توئیتر یا «ایکس» سابق هستند. او درعین حال فضای توئیتر را بسیار قطبی، پر از خشونت و پر از فضای ارتباطی نامناسب توصیف کرد. مطابق این اظهارات و البته شواهد دیگر، توئیتر فارسی نه تنها مبنایی برای شناسایی فکر جامعه ایرانی در کلیت آن نیست، بلکه جایی برای شکلگیری و هدایت فرآیندهای سیاسی هم نیست. حضور 50درصدی ایرانیان در انتخابات، برخلاف فضای سیاسی منفی غالب در توئیتر نسبت به انتخابات، نشانه واضح این ادعا است. اما همین فضا جایی برای زدوخورد و یقهگیری پیشقراولان جریانها و چهرههای سیاسی است؛ جایی که میتوان با سهولت بیشتری «پروژههای سیاسی» را پیش برد. به دلیل همین ویژگیهای توئیتر فارسی بود که شایعه پردازان آنجا را برای اقدام خود انتخاب کردند. زیرا در «فرآیندهای طبیعی سیاسی ایران» جایی برای آن تخیلات و پروژههای تخریبی و عملیات روانی نبود.