جنوب جهانی معادله کلاسیک روابط بین الملل را تغییر می‌دهد

۲۰۲۵ سال آزادی مستعمرات

در نوامبر گذشته، کشور چاد که در خشکی محصور است، اعلام کرد، فوراً به تمام روابط امنیتی و دفاعی خود با فرانسه، قدرت استعماری پیشین پایان می‌دهد. این اعلام غیرمنتظره تنها چند ساعت پس از دیدار وزیر خارجه فرانسه با رئیس‌جمهوری چاد، محمد دبی، منتشر شد. با این تصمیم، چاد به فهرست رو به رشد مستعمرات سابق فرانسه پیوست که نفوذ پاریس را رد کرده و نیروهای آن را اخراج می‌کنند. در ۲۶ دسامبر، فرانسه اولین پایگاه نظامی خود را در «فایا-لارجو» به ارتش چاد تحویل داد. پاریس همچنین نیروهای خود را از دو پایگاه دیگر، یکی در پایتخت، «انجامنا» و دیگری در شرق این کشور، تخلیه خواهد کرد. وزیر خارجه چاد، عبدالرحمن کولامالا، در بیانیه‌ای قاطع اعلام کرد: «فرانسه از این پس باید بداند که چاد بزرگ شده است» و یک «کشور مستقل» است. این انتقاد، بازتاب موج گسترده‌تری در آفریقاست، بویژه در منطقه ساحل، جایی که کشورهایی مانند نیجر، مالی و بورکینافاسو پیش‌تر نفوذ فرانسه را کنار گذاشته‌اند.

طی دهه گذشته سلطه فرانسه بر مستعمرات سابق آفریقا کاهش پیدا کرده است. نسل جدیدی از رهبران آفریقایی شروع به زیر سؤال بردن روابط نابرابر کشورهای خود با فرانسه کردند، زیرا پاریس از منابع طبیعی آنها بیش از حد بهره‌برداری می‌کرد.
با این حال، جهان تغییر کرده و درخواست‌ها برای جبران خسارت و به رسمیت شناختن جنایات استعماری در حال افزایش است و امپراطوری‌های سابق را به مواجهه با گذشته تاریک خود فرا می‌خواند.
 
فلسطین: نمونه‌ای کلاسیک
از استعمار
اوایل قرن بیستم، فلسطین تحت قیمومت انگلستان قرار گرفت، در حالی که امپراطوری بریتانیا در حال افول بود. برای جلب حمایت یهودیان در جنگ جهانی اول و سپس در جنگ جهانی دوم، دولت بریتانیا به جامعه یهودی وعده داد که به آنها برای ایجاد کشوری مستقل در فلسطین کمک کند. این تعهد در بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷ رسمی شد و سرنوشت فلسطین را تا امروز رقم زد. آرتور بالفور وزیر خارجه بریتانیا در نامه‌ای به لرد روچیلد، یکی از رهبران جامعه یهودی، حمایت خود را از ایجاد یک «خانه ملی برای یهودیان» در فلسطین اعلام کرد، در حالی که به‌طور سطحی شرط گذاشت، این اقدام نباید به «حقوق مدنی و مذهبی» جوامع غیریهودی موجود آسیب بزند.
اما همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، حقوق فلسطینی‌ها پایمال شد. دولت‌های متوالی بریتانیا به وعده‌های خود به منافع صهیونیستی وفادار ماندند و پوشش سیاسی، سلاح و حتی حمایت ضمنی از جذب یهودیان در خود بریتانیا ارائه کردند. این حمایت بی‌قید و شرط، پایه‌های ایجاد رژیم اسرائیل را بنا نهاد؛ میراثی که ازجمله در نسل‌کشی فعلی در غزه هنوز ادامه دارد.
بخشی از فلسطین به اسرائیل تبدیل و ایالات متحده وارد عمل شد تا پروژه‌ای را که بریتانیا پایه‌گذاری کرده بود به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل کند. به‌طور متوسط، اسرائیل سالانه حدود ۳.۳ میلیارد دلار از ایالات متحده کمک دریافت می‌کند و از آغاز عملیات‌های اسرائیل در غزه نیز میلیاردها دلار دیگر دریافت کرده است. ایالات متحده همچنین تسلط اسرائیل را تضمین کرده است. در ژوئیه ۲۰۲۴، دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) از اسرائیل خواست به اشغال اراضی فلسطینی پایان دهد، اما نه واشنگتن و نه لندن از این تصمیم حمایت نکردند.
در نادیده گرفتن قوانین بین‌المللی، زمانی که دادگاه کیفری بین‌المللی حکم بازداشت نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاع سابق، یوآو گالانت را صادر کرد، جو بایدن رئیس‌جمهوری ایالات متحده، این احکام را «توهین‌آمیز» خواند، با وجود کشته و زخمی شدن بیش از ۱۵۰ هزار فلسطینی که اسرائیل با سلاح‌های امریکایی در بمباران غزه رقم زده است. اسرائیل، امروز به‌ عنوان یک پایگاه پیشرفته برای سیاست‌های امریکا در خاورمیانه عمل می‌کند. این کشور برای هژمونی نظامی امریکا به ‌عنوان انبار اسلحه برای ارتش ایالات متحده و پایگاه جاسوسی با همان نیات قدیمی خدمت می‌کند.
 آخرین شکست بریتانیا
در اکتبر گذشته، بریتانیا و موریس به توافقی تاریخی در مورد حاکمیت مجمع‌الجزایر چاگوس در اقیانوس هند دست یافتند و به یک اختلاف ۵۰ ساله پایان دادند. گفته می‌شود ایالات متحده از این توافق استقبال کرده است، زیرا پایگاه نظامی مهمی را در دیه‌گو گارسیا، یکی از جزایر این مجمع‌الجزایر اداره می‌کند. در سال ۱۹۶۵، انگلستان کنترل جزایر چاگوس را به دست گرفت، نام آنها را به «قلمرو بریتانیا در اقیانوس‌» تغییر داد و از تحویل آنها به موریس در زمان استقلال این کشور خودداری کرد. در عوض، بریتانیا به‌طور مخفیانه جزیره دیه‌گو گارسیا را برای تأسیسات پشتیبانی نیروی دریایی به ایالات متحده اجاره داد.
از آنجا که ایالات متحده خواستار خالی شدن این منطقه از سکنه بود، با همکاری انگلیس بین سال‌های ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۳، ۱۴۰۰ تا ۱۷۰۰ نفر از ساکنان چاگوسی را از دیه‌گو گارسیا، جزایر پروس بانهوس و سلیمان به زور بیرون کرد و آنها را در سیشل و موریس رها کرد، بدون آنکه هرگز تعداد دقیق افراد آواره‌شده را فاش کند.
سال ۲۰۰۸، دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) اشغال بریتانیا را غیرقانونی اعلام کرد، اما لندن این حکم را نادیده گرفت. در سال ۲۰۱۹، همان دادگاه از انگلستان خواست جزایر را فوراً به موریس واگذار کند و در سال ۲۰۲۱، دادگاه بین‌المللی حقوق دریایی تأیید کرد که حاکمیت بریتانیا بر جزایر چاگوس غیرقانونی است. با وجود این احکام، این کشور از اجرای آنها خودداری کرد و افراد آواره‌شده همچنان از حق بازگشت – حتی برای یک بازدید کوتاه – محروم ماندند.
جزیره دیه‌گو گارسیا به یک پایگاه بزرگ نیروی دریایی و هوایی ایالات متحده تبدیل شد که در طول جنگ سرد، پشتیبانی لجستیکی استراتژیک و نظارتی فراهم می‌کرد. در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳، این پایگاه نقش مهمی در تهاجمات ایالات متحده به افغانستان و عراق ایفا کرد.
 زمان عذرخواهی
و جبران خسارت؟
اسرائیل، همانند فرانسه، بریتانیا و تقریباً تمام قدرت‌های استعماری پیشین، همچنان از پذیرش مسئولیت اعمال شرورانه استعماری خود سر باز می‌زند. اشغال سرزمین‌های فلسطینی توسط اسرائیل به‌عنوان یک نسل‌کشی بی‌مانند در مقایسه با دیگر فجایع درگیری‌های اخیر معرفی شده است. حداقل سه حکم بین‌المللی علیه اسرائیل صادر شده است: اولین آن در سال ۲۰۰۳ توسط دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ)، سپس توسط مجمع عمومی سازمان ملل که در سپتامبر ۲۰۲۴ رأی داد اسرائیل به اشغال غیرقانونی خود پایان دهد و بار دیگر در ژوئیه گذشته توسط ICJ. با این حال، هنوز هیچ اقدامی انجام نشده است.
فرانسه هنوز از عذرخواهی و پرداخت غرامت به الجزایر برای کشتارها و ویرانی‌هایی که در طول ۱۳۵ سال اشغال خود ایجاد کرده، امتناع می‌ورزد. بریتانیا نیز در پرونده دیه‌گو گارسیا، نه‌تنها از پرداخت غرامت خودداری می‌کند، بلکه اجازه بازگشت مردم آواره را نیز نمی‌دهد.
با وجود این، کشورهای جنوب جهانی به طور فزاینده‌ای خواستار عذرخواهی و جبران خسارت از سوی قدرت‌های استعماری پیشین هستند. این موضوع در کانون توجه نشست سران کشورهای مشترک‌المنافع که در اکتبر گذشته در ساموآ برگزار شد، قرار گرفت. بیشتر کشورهای عضو، بویژه در منطقه کارائیب، خواستار پاسخگویی بریتانیا در قبال بی‌عدالتی‌های تاریخی آن از جمله برده‌داری هستند.
 سازمان ملل ۲۱۸ روز سال را برای بزرگداشت، برجسته‌سازی، یادآوری و جشن گرفتن مسائل انسانی مختلف تعیین کرده است، اما هیچ‌یک از این روزها به‌طور مشخص و مستقیم خواستار پاسخگویی کامل در قبال اعمال استعمار نیست. برخی تصمیمات در مورد جبران خسارت واقعاً گرفته شده، اما هیچ‌کدام الزام‌آور نیستند؛ مگر آنکه قدرت‌های استعماری پیشین پاسخگو باشند.
 منبع: RT
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و چهل و هفت
 - شماره هشت هزار و ششصد و چهل و هفت - ۱۷ دی ۱۴۰۳