پزشکیان در آیین تجلیل از مدالآوران المپیادهای علمی جهانی تشریح کرد
نقشه راه نخبه گرایی دولت چهاردهم
«این کشور را ما میتوانیم و باید بسازیم» سخن رئیس جمهوری بود خطاب به مدالآوران المپیادهای علمی جهانی. روز گذشته آیین تجلیل از مدالآوران المپیادهای علمی جهانی در سالن اجلاس سران برگزار شد. میتوان این آیین را همچون قبل و با برنامههای تکراری تصور کرد. اما اینگونه نبود و یک تفاوت ماهوی با آیینهای مشابه داشت. علت تفاوت شخص رئیس جمهوری بود. مسعود پزشکیان نه مانند گذشته از کلیات گفت، نه شعارهای سیاسی دور از واقعیت را مطرح کرد. پزشکیان عینی و ملموس با نخبگان علمی سخن گفت، نخبگانی که به گفته پزشکیان، اگر قرار است ایران ساخته شود، باید به دست آنان ساخته شود. رئیس جمهوری هم از همین گفت؛ اینکه اگر قرار است ایران ساخته شود، چگونه باید ساخته شود.
نخبگان و دولت
یک سخنران پیش از رئیس جمهوری، خواستار «انتخاب دستیار جوان برای مسئولان دولتی از میان جوانان و دانشجویان نخبه» شد. پزشکیان در پاسخ، به تجربه خودش و نسبت این سابقه با دولت اشاره کرد. وی با اشاره به اینکه پس از پیروزی انقلاب که دانشجو بود، پیشنهادات پذیرش مسئولیت به وی شد، اظهار کرد: «این پیشنهادات را رد کردم، زیرا باور داشتم پذیرفتن مسئولیت اجرایی و وارد شدن در عرصه سیاست که غیر از باور و اخلاق، مسائل دیگر در آن وجود دارد، ما را از رفتن و پیشرفت کردن باز میدارد.» رئیس جمهوری به نکتهای اشاره کرد که در نسبت هر فرد و دستگاه اجرایی صادق است؛ اینکه فرد به دستگاه محتاج است یا دستگاه اجرایی به فرد؟ پزشکیان گفت: «باورم این بود که اگر بدون دانش و توانمندی کافی وارد کار اجرایی شوم، اگر چند سال دیگر به اقتضای تلاطمات سیاسی فردی بیاید و بگوید که شما را نمیخواهیم، آن وقت دیگر فرصت پیشرفت علمی را از دست دادهام و با مدرک و تخصص پایینتر کاری هم نمیتوانم بکنم.»
وی با بیان اینکه به همین دلیل، پیشنهادهای کار در دولت را رد و تخصص را کسب کرد، ادامه داد: «وقتی به سطح مورد نظر دانش و مهارت تخصصی رسیدم و احساس کردم که حالا اگر در جایگاهی قرار بگیرم دیگر به خاطر حفظ آن، از گفتن حرف حق ترسی ندارم، به عرصه سیاسی ورود کردم.»
حضور در دولت برای درآمد یا خدمت؟
نکتهای که رئیس جمهوری در این آیین مطرح کرد، حاوی این پرسش است که افراد بنا به چه دلایلی میخواهند در دولت کار کنند؟ آیا هدف کسب درآمد است، یا مهارتی دارند و از طریق کار در دولت میخواهند خدمت کنند؟ آیا این سؤال ریشه بسیاری از مشکلات کشور، از جمله ناکارآمدی نظام اداری یا «حامیپروری» سیاسی نیست؟ پزشکیان در ذیل خاطرهای این مسأله را هم واکاوی کرد. وی گفت: «وقتی دوره وزارتم تمام شد، پیشنهاد کردم موضوع پزشک خانواده را دنبال کنیم، زیرا باور دارم وظیفه داریم خدمات سلامت را به همه با کیفیت مناسب ارائه کنیم. اما بر اساس نگاه سیاسی حاکم در آن زمان اجازه ندادند کاری را که احساس میکردیم باید بشود، دنبال کنیم.» رئیس جمهوری ادامه داد: «وقتی دیدم وضعیت این گونه است با مدرک خودم به بیمارستان دولتی رفتم و در 3 سال به اندازه 30 سال به ما حقوق پرداخت شد؛ تازه چون علم را نه برای دنیا بلکه برای خدمت به مردم کشورم خواسته بودم، به بیمارستان دولتی رفتم و اگر بیرون میرفتم 10 برابر آن را کسب می کردم.»
حضور در هر جا که نیاز است
پزشکیان با ذکر این خاطره، عملاً تأکید کرد که اصل داشتن تخصص است تا فرد بدون کمک دولت بتواند کسب درآمد کند. سؤال این است که وقتی قرار نیست به دولت به عنوان جایگاهی «صرفاً» برای درآمد نگاه شود، چه باید کرد و نسبت عضوی از جامعه با دولت چیست؟
رئیس جمهوری گفت: «شما امروز در عنفوان جوانی و در مسیر رشد و پیشرفت علمی قرار دارید؛ اولاً همه تلاش خود را به کار بگیرید تا توانمندیهای خود را در مسیر حل مشکلات کشور ارتقا دهید. من از ابتدای جوانی هر جا احساس کردم مشکل وجود دارد و به من نیاز است، حضور یافتم.» نکته دوم مورد تأکید پزشکیان این بود: «برای ساختن و آبادانی کشور باید سعی کنیم در رشته تخصصی خودمان بهترین باشیم.»
دغدغه رفع مشکلات مردم
رئیس جمهوری خطاب به این نخبگان نکاتی را گفت که دستکم این روزها کمتر از کسی شنیده میشود. پزشکیان اظهار کرد: «شما به عنوان جوانان و نخبگان این مملکت باید تلاش کنید دغدغه رفع مشکلات مردم در وجودتان نهادینه شود.»
این سخن رئیس جمهوری که جوانان تلاش کنند «دغدغه رفع مشکلات مردم در وجودشان نهادینه شود» از آن سخنها است که امروز به گوشها عجیب مینماید. اما چرا باید دغدغه رفع مشکلات مردم را در وجود نهادینه کرد؟ پاسخ پزشکیان این است: «این کشور را ما میتوانیم و ما باید بسازیم، ایران ما باید خیلی بالاتر و بهتر از آن چیزی باشد که هست. اینکه من کشور و آب و خاک خودم را رها کنم و به کشوری دیگر خدمت کنم، در ذهن من جایی ندارد.» وی با نقل مطلبی از کتابی درباره فروپاشی شوروی که در آن به دانشمندان زندانی این کشور پیشنهاد شد در ازای پول مهاجرت کنند، ادامه داد: «این دانشمندان میگویند این شما هستید که باید از کشور ما بروید و ما در زندان کشورمان میمانیم اما مملکتمان را رها نمیکنیم.» رئیس جمهوری تصریح کرد: «کشور ما نیز امروز به کسانی نیاز دارد که درد مردم را داشته باشند و همه وجودشان را برای مردم و حل مشکلات هدیه کنند.»
تسلیم نشوید
رئیس جمهوری البته به مسئولیتهای دولتها در ساختن آیندهای بهتر هم اشاره کرد، مانند ضرورت مهارت آموزی یا آموختن کار گروهی به دانشآموزان. در کنار اینها، یک توصیه مهم را هم به نخبگان داشت: «اگر در راستای تلاش برای کشورتان با سختیها روبهرو هستید، تسلیم نشوید. اگر پافشاری و پشتکار باشد هیچ مشکلی بدون راهحل نمیماند.»
انتخاب دستیار از نخبگان
رئیس جمهوری باز هم به مسأله نخست، یعنی انتخاب دستیار از نخبگان در دولت پرداخت. وی گفت «دولت آمادگی انتخاب این عزیزان برای دستیاری را دارد، اما میترسم این نخبگان از رشد خود باز بمانند. شرکت در جلساتی که در دولت و مراکز اجرایی برگزار میشود، برای این عزیزان فقط وقت تلف کردن است.» کمتر مدیری سراغ داریم که با این صراحت عنوان کند شرکت در جلسات دولتی برای نخبگان علمی «وقت تلف کردن است.» اما پزشکیان گفت.
فراز پایانی سخنان رئیس جمهوری نیز درخور اهمیت است. آنجا که پس از تأکید بر اینکه «ما خواهان ایرانی باعزت و سربلند هستیم» تصریح کرد: «به این هدف نمیرسیم مگر آنکه جوانانی با انگیزه، مصمم، آگاه و عالم به میدان بیایند؛ با افراد بیسواد، بیانگیزه و ریاکار به جایی نخواهیم رسید.» انگاری پزشکیان با تأکید بر اینکه نخبگان از دولت دور بمانند و تنها به کسب علم و خدمت به جامعه از آن طریق ادامه دهند، تلویحاً میخواست به همین نکته آخری برسد؛ یعنی اینکه «با افراد بیسواد، بیانگیزه و ریاکار به جایی نخواهیم رسید.» وی در پایان گفت که «دوره ما تمام شده و این ذهن شما جوانان است که آینده این کشور را خواهد ساخت. ایران ما به تلاشهای شما امید بسته است؛ برای سربلندی کشور همه عزم و اراده خود را به کار بگیرید، ما قادریم مشکلات کشور را حل کنیم، به شرط آنکه واقعاً تلاش کنیم.»
پیش از سخنان رئیس جمهوری، علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در سخنانی گفت: تمام تلاش خود را برای حل مشکلات نخبگان به کار میگیریم، ما به دنبال حفظ و تقویت حضور ایران در المپیادهای جهانی هستیم.