پاسخ کارشناس ارشد میراث ناملموس به پرسش «ایران»
« رباب» و « مهرگان» چگونه جهانی شدند؟
زهرا کشوری
دبیر گروه زیستبوم
ایران پرونده «هنر ساختن و نواختن رباب» را با افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به ثبت یونسکو رساند و با تاجیکستان هم پرونده «جشن مهرگان» را در پیشانی این سازمان بینالمللی ثبت کرد. مهرگان دو بار پیش از آنکه به عنوان بیست و پنجمین اثر ایرانی در فهرست میراث ناملموس یونسکو قرار گیرد، ریفر(برگشت خورد) شد و رباب هم یکبار این ناکامی را تجربه کرد تا در نهایت ۱۴ آذرماه به عنوان بیست و ششمین اثر ایرانی به این فهرست پیوست. چرایی این اتفاق در گفتوگو با «شروین معظمی گودرزی» کارشناس ارشد حوزه میراث ناملموس، نشان میدهد، کنوانسیون 2003 یونسکو چگونه لابهلای پروندههای میراث ناملموس به دنبال آن است تا ذائقهسازی غربیها را که به بیهویتی در جوامع دیگر دامن زده است، کمرنگ کند. مهمترین ایده این کنوانسیون، حفظ خردهفرهنگهاست؛ خردهفرهنگهایی که میتواند کلید دیپلماسی فرهنگی برای حل مسائل بین کشورهای همسایه باشد.
چرا رباب در یونسکو نواخته نشد؟
گودرزی که از سال 2008 تا امروز نقشهای ویژهای در تهیه پروندههای ثبت جهانی میراث ناملموس داشته است در پاسخ به این پرسش که «چرا رباب در سال 1401 نواخته نشد؟» آن را نتیجه نگاه متفاوت کارشناسان یونسکو با تهیهکنندگان پرونده ثبت جهانی این ساز دانست. او میگوید: تنوعات شکلی در انواع رباب در ایران، تاجیکستان و ازبکستان وجود دارد و همین تفاوت شکل باعث میشود تا یونسکو به پرونده ایراد وارد کند. به گفته گودرزی، تصور یونسکو بر این بود که با چند ساز مختلف روبهروست. چون شکل ربابها در کشورها متنوع بود، کارشناسان یونسکو اعلام میکنند این ابزار موسیقی، تنها در اسم مشترک هستند. گودرزی میگوید: ما به کارشناسان یونسکو توضیح دادیم که همه سازها رباب هستند و این تفاوت، نتیجه تحول تاریخی یک ساز در طول زمان است؛ رباب به هرکشوری که رفته شکل جدیدتری یافته است. به گفته گودرزی، کارشناسان ایرانی وقتی برای اولین بار پرونده مشترک نوروز را با همکاری دیگر کشورها نوشتند هم با این مانع مواجه شدند. او میگوید: ما با یک رسم و سفره نوروزی مواجه بودیم که برای بار اول 5 کشور، برای بار دوم 12 و این بار هم با الحاق مغولستان، 13 کشور به آن پیوستند. این کشورها، هر کدام یک مدل سفره دارند. همه هم سفره هفتسین نامیده نمیشود. آنجا کارشناسان یونسکو مجاب میشوند و پرونده را ثبت میکنند.
تمرکز روی یک شکل مشترک
در نهایت کارشناسان یونسکو و 4 کشور درگیر در پرونده به این نتیجه میرسند که در تهیه پرونده روی شکلی از رباب که در جغرافیای 4 کشور مشترک است متمرکز شویم، لذا پرونده با تمرکز بر این موضوع نوشته میشود اما به معنای آن نیست که رباب کشورهای تاجیکستان یا ازبکستان به ثبت جهانی نمیرسد. همانطور که گودرزی هم میگوید، پرونده به نام «ساختن و نواختن رباب» در یونسکو ثبت شد.
رضایت جوامع محلی
گودرزی یکی دیگر از مسائلی را که باعث میشود پروندههای مشترک بین ایران و کشورهای همسایه با یک وقفه به لیست جهانی میراث ناملموس یونسکو اضافه شود، دولتینویسی پرونده توسط برخی از کشورها میداند. به گفته او، این موضوع یکی از دلایلی بود که ثبت جهانی رباب و مهرگان را به عقب انداخت. یکی از شروط اصلی یونسکو برای ثبت آثار ناملموس، وجود رضایتنامه از سوی جوامع محلی و میراثبانان درگیر با اثر است. به گفته او، بخش مردمی در پرونده مشترک از سوی تاجیکستان کمرنگ دیده شد؛ رسومی چون مهرگان، نوروز یا نواختن و ساختن رباب در تاجیکستان بیش از آنکه یک سنت مردمی باشد یک جشن رسمی است. همین مسأله باعث شد تا مهرگان دو بار شانس خود را برای ثبت جهانی از دست بدهد. تاجیکستان البته برای هر دو پرونده این موضوع را حل کرد و پرونده مهرگان به نام ایران و تاجیکستان و پرونده «مهارت ساختن و نواختن رباب» به نام ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان ثبت شد.
یک رضایت اجباری
او درباره رضایتهای مردمی به عنوان یک اصل برای ثبت جهانی پرونده میراث ناملموس میگوید: مطابق فرمهای یونسکو، رضایتنامه باید آگاهانه، آزادانه و داوطلبانه باشد. یعنی وقتی من میخواهم «رباب» را ثبت کنم، جوامع محلی مرتبط پیشاپیش با موضوع، مطلع است و آگاهانه میآید و به شما رضایت میدهد که موافق است تا پرونده ثبت شود. به گفته گودرزی، ایران برای ثبت جهانی عود، کمانچه و... هم از جوامع محلی و اجتماعات مرتبط با این موضوع رضایت گرفته است و الحمدلله جوامع محلی در ایران در حوزه ثبتهای جهانی ناملموس بسیار با دولت همراهی میکنند. او اخذ این رضایتنامه را از سوی یونسکو اجباری اعلام میکند و میگوید: اگر رضایتنامه به یونسکو تحویل داده نشود، پرونده در دبیرخانه رد میشود.
گودرزی درباره تعداد افرادی که باید برای ثبت یک پرونده مثلاً پرونده رباب از آنها رضایت بگیرند، هم میگوید: میتوان از هر کسی که این ساز را مینوازد رضایت گرفت، این فرد میتواند 5 ساله باشد یا 50 سال داشته باشد. به گفته گودرزی، ثبت میراث ناملموس محدودیت جنسی هم ندارد مگر اینکه خود آن عنصر محدودیت جنسی را به وجود آورده باشد. او پرونده مشترک عود میان ایران و سوریه را مثال میزند و میگوید: ما در بخش عودنوازان یا هر سازی که ثبت کردیم محدودیت جنسی نداشتیم، چون برای مثال همزمان عودنواز و عودساز زن و مرد داریم اما در سوریه عودنوازان و عودسازان مرد هستند. برای همین نماینده سوریه وقتی داشت بخش سوری را توضیح میداد نوشته بود، این ساز در سوریه توسط مردان ساخته و نواخته میشود.او به ثبت ملی نیانبان که «محسن شریفیان» نوازنده بوشهری ایران نقش ویژهای در آن داشت، اشاره میکند و میگوید: شریفیان پسر نداشت. نیانبان را به دخترش آموزش داده و الان یکی از افراد مشهور در این زمینه است. گودرزی نیانبان را یک ساز مردانه در جنوب ایران میداند و میگوید: اما جامعه محلی نهتنها با حضور «لیانا شریفیان» مشکلی نداشت که بسیار هم استقبال کرد.
به گفته گودرزی، فیلمی که برای معرفی رباب در یونسکو منتشر شد در موزه موسیقی شهر اصفهان تهیه شد. در این فیلم با چند نوازنده و سازنده ساز رباب صحبت شده است. او انتقال میراث به نسل آینده، نقش زنان و کودکان، نمایش چگونگی ساختن و نواختن ساز و... را از جمله مواردی اعلام میکند که هر کشور باید در یک فیلم سهدقیقهای به اعضای تصمیمگیر یونسکو نشان دهد.
کنوانسیون 2003
کنوانسیون 2003 هدف خود را زنده کردن خردهفرهنگها در جوامع کوچک با هدف نزدیک کردن جوامع انسانی به هم میداند. بنابراین مرز سیاسی را در انتخابهایش خط میزند. مثال بارز آن تهیه پروندههای مشترک با کشور افغانستان است. شروین گودرزی میگوید: برخی از رضایتنامهها در ایران از ربابنوازان افغان حاضر در کشور گرفته شد و برخی از آنها هم از افغانهای ساکن در اروپا. حکومت فعلی افغانستان هم ظاهراً مشکلی با این موضوع ندارد. گودرزی شرایط را این گونه توصیف میکند:« این موضوع الان یک وضعیت مرضیالطرفین دارد.»
ایران، پرونده یلدا را همزمان با روی کارآمدن طالبان با همکاری افغانستان در یونسکو ثبت کرد. پرونده البته در زمان اشرف غنی به یونسکو میرود. چون ارزیابی هر پرونده 18 ماه طول میکشد اما وقتی کارشناسان به مراکش رفتند، طالبان در افغانستان بر سر کار آمده بودند.
چرا مهرگان برگشت خورد؟
پرونده مهرگان دوبار برگشت خورد. دلیل برگشت این پرونده همان دلیلی بود که پرونده رباب را برگرداند. پروندهای که ایران و تاجیکستان به یونسکو فرستاده بودند شامل گروههای مختلف و دارای تنوعاتی شکلی بود که مهرگان را جشن میگرفت. یونسکو اعلام کرد، نام مراسم یکی است اما جشنی که گرفته میشود، دارای تفاوتهایی است. پرونده برای اولین بار ریفر (برگشت) میشود. گودرزی میگوید: البته در نظر نهاد ارزیابی، کلمه «رد پرونده» وجود ندارد بلکه اعلام میکند این تفاوتها دارای ابهام است و باید توضیح داده شود، در مورد رباب هم همین گونه بود، یعنی تفاوتهای ظاهری بعضاً موجب میشود یک کارشناس ارزیاب که مثلاً از آفریقا در حال بررسی پرونده است با ابهام مواجه شود، به عبارتی پروندهها رد نمیشوند بلکه ریفر یا برگشت داده میشوند تا اصلاح و رفع ابهام شوند. گودرزی میگوید: «ما به یونسکو گفتیم در مهرگان با رسمی دو هزارساله روبهروییم که در هر اجتماعی شاخ و برگ جدایی پیدا کرده است. بنابراین لزومی ندارد همه گروهها و اجتماعات جشن را به یک شکل بگیرند.» در نهایت کارشناسان مجبور میشوند در اصلاح پرونده، روی جشنهای محصول متمرکز شوند. گودرزی میگوید: برای همین در بازنویسی، پرونده براساس سهم تقویمی – کشاورزی میان این گروهها نوشته شد. برای مثال زرتشتیها جشن انار دارند، در گیلان و مازندران زمان برداشت برنج جشن میگیرند. تاجیکستان هم برای این موضوع فستیوال دارد که تعداد زیادی میوه در آن به نمایش گذاشته میشود. به عبارتی در همه گروهها بخش جشن محصول مهرگان برجسته است. البته همین فستیوال بودن جشن مهرگان در تاجیکستان باعث میشود تا پرونده برای بار دوم برگشت بخورد. گودرزی میگوید: چون در بخش تاجیکستان کمی روی دولتی بودن عنصر تأکید زیاد شده بود، لذا از کارشناسان تاجیکستان خواستیم این بخش را تصحیح و مستندات مردمی بودن جشن مهرگان در تاجیکستان را تقویت کنند. باید یادآور شوم که برای ثبت جهانی هر دو پرونده رباب و جشن مهرگان از سال 1398 تلاشها شروع شد و پرونده نهایی در سال 1402ـ1401 نهایی و در دبیرخانه یونسکو اعلام وصول شد و اکنون این دو پرونده ثبت جهانی شده است.