معاون سیاسی رئیس‌جمهوری از نمایان شدن اراده لازم از سوی ایران و مصر برای از سرگیری روابط خبر داد

شطرنج ماهرانه پزشکیان و سیسی

مریم سالاری
روزنامه نگار


وقتی در گرماگرم همنشـــــــینی سران «دی8» در قاهره، «عبدالفتاح السیسی» رئیس‌جمهوری مصر، مسعود پزشکیان، میهمان بلندپایه ایرانی را در کاخ خود به گرمی در آغوش کشید و همزمان خبر بازگشایی سفارتخانه‌های ایران و مصر جدی‌تر از همیشه زمزمه شد، حافظه تاریخی خاورمیانه به روزهایی در اوایل تابستان 1379 بازگشت؛ زمانی که همه چیز در دولت محمد خاتمی و حسنی مبارک، رؤسای‌جمهوری وقت ایران و مصر برای ازسرگیری رابطه دو کشور مهیا شده بود و شاید هیچ‌گاه هم به اندازه آن زمان به گشودن درهای رابطه نزدیک نشده بود اما تنها 2 روز مانده به اعلام بیانیه آغاز رابطه‌ای که می‌توانست ناقوس شومی هم برای اسرائیل باشد، یک تماس تلفنی از آن سوی خط در قاهره حکایت از این داشت که این کلاف هزار گره همچنان باز نشده باقی می‌ماند. این درحالی بود که 24 سال بعد در پاییز 1403 وقتی «السیسی» روی گشاده خود را روی همتای ایرانی‌اش آشکار کرد، به نظر می‌رسید تهران و قاهره پس از عبور از تاریخ هزارتوی خاورمیانه شطرنجی را شروع کرده‌اند که زمین بازی، زمان و چشم‌انداز آن را هزاران بار بررسی کرده و آماده آزمودن دوباره‌اند.
دیدار گرم روز پنجشنبه السیسی و پزشکیان در کاخ ریاست جمهوری مصر، زمانی اتفاق افتاد که خاورمیانه روی لبه چاقو در حال حرکت است؛ تعبیری که رسانه‌ها برای توصیف شرایط بیش از یک سال گذشته این منطقه در پی عملیات طوفان‌الاقصی به کار برده‌اند، اما حالا نه به خاطر غرش موشک‌ها در آسمان غزه، بلکه برای بحران سهمگین‌تری که در روزهای اخیر سوریه را در نوردیده و سایه خود را تا هزاران کیلومتر دورتر گسترده است.
 
اتصال در فردای 7 اکتبر
ایران و مصر از فردای «طوفان‌الاقصی» بار دیگر به هم رسیدند و ضرورتی همچون مواجهه با زیاده‌خواهی‌های «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر اسرائیل را دلیل کافی دیدند تا به روند مذاکرات محرمانه‌ای که از ماه‌ها پیش از آن شروع کرده بودند، سرعت بخشند.
مصر که در روزهای پس از عملیات «طوفان‌الاقصی» با انتخابات ریاست جمهوری و سومین حضور «السیسی» مرد شماره یک این کشور روبه‌رو بود، ناگهان خود را با نزاعی مواجه دید که تصور می‌کرد با گشودن مرزهای مشترکش روی یک طرف این نزاع، خود را درگیر تمام‌عیار بحرانی می‌کند که سناریست شماره یک آن اسرائیل است. بنابراین با بستن گذرگاه رفح در مرز شبه‌جزیره سینا به عنوان تنها راه عبور غزه از مصر و یک رابط حیاتی بین این باریکه و دیگر نقاط جهان به روی پناهجویان فلسطینی، ترجیح داد با وجود نزدیک‌ترین فاصله جغرافیایی به جنگ، دورتر از صحنه میدان بایستد و تنها به بازیگر زمین دیپلماسی تبدیل شود. اما این تنها دلیلی نبود که «السیسی» را به نظاره‌گر نبرد غزه تبدیل کرد؛ چه درگیر شدن مصر در نکبتی دیگر می‌توانست ابعادی فراتر از آسیب اقتصادی و امنیتی به دنبال داشته باشد. پیوند تنگاتنگ ایدئولوژیک حماس با اخوان‌المسلمین که در دوره کوتاه‌مدت ریاست جمهوری «محمد مرسی»، رئیس‌جمهوری پیشین، فرصت تنفسی ولو موقت یافته بود، «السیسی» را نگران کرده بود تا سرازیر شدن فلسطینیان به مصر جرقه احیای دوباره اخوانی‌ها را بزند و قدرت این گروه حاشیه‌نشین در صحنه سیاسی مصر را بازیابی کند.
 تغییر منطق تصمیم‌گیری
اما نقش حاشیه‌ای مصر برای سودایی که تل‌آویو در پی سقوط دولت بشار اسد در دمشق در سر می‌پروراند، همخوانی نداشت. چه سقوط دمشق پرده جدید نمایشی بود که این بار با صحنه‌گردانی ترکیه می‌توانست مواهب برآمده از آن را نصیب اسرائیل در مسیر تحقق هدف بلندپروازانه‌اش برای تغییر چهره خاورمیانه کند؛ نقشه‌ای که امکان  دارد مصر را که حالا با نقض فاحش پیمان کمپ دیوید و اشغال محور «فیلادلفی» روبه‌رو شده است، در آغوش بکشد و آن را در برابر تهدید توأمان در زمین سوریه و سیاست توسعه ارضی اسرائیل زمینگیر کند. پررنگ شدن امکان اجرای طرح اسرائیلی کوچاندن اجباری مردم فلسطین به صحرای سینا کافی است تا منطق تصمیم‌گیری در قاهره به‌سرعت تغییر و نیاز به تجدیدنظر در مناسبات با بازیگران اثرگذار صحنه جاری همچون ایران را ضروری کند. درباره این مهم کافی است به این جمله اردوغان درباره «السیسی» جانشین «محمد مرسی»، رهبر اخوانی مصر مبنی بر اینکه «من هرگز با او صحبت نمی‌کنم» اشاره کرد که از گرایش اردوغان به مصر اخوانی پرده برمی داشت. بنابراین اینک در شرایطی که تحریرالشام کنترل سوریه را در دست گرفته است، می‌توان پیش‌بینی کرد که رابطه مصر و ترکیه به عنوان فاتح پشت پرده در نبرد سوریه تا چه اندازه در معرض چالش جدی قرار گرفته است. چه قدرت گرفتن ترکیه در زمین سوریه، معنایی جز افزوده شدن بر قدرت اخوان المسلمین ندارد و بنابراین راهی جز مواجهه هوشمندانه از طریق فرآیندهای دیپلماتیک برای مقابله با نفوذ آنکارا پیش پای مقام‌های مصری باقی نمی‌گذارد.

ضرورت یک رخداد ناگهانی
از این رو در شرایطی که اجرای این سناریو از سوی ترکیه در زمین سوریه و اسرائیل در قبال پیشروی‌های مرحله به مرحله‌اش در جغرافیای خاورمیانه با فهم، محاسبه و بازی بازیگرانی همچون ایران، مصر و عربستان در پیوند مستقیم قرار می‌گیرد، چیزی مهم‌تر از یک ابتکار عمل یا رخداد ناگهانی نیست که برهم زننده معادلات جاری باشد بویژه آنکه فاتحان نبرد سوریه و پیشتازان میدان غزه هم اینک در حال ارائه تصویری هستند که نه از منطق‌های معمول بازدارندگی تبعیت می‌کند و نه ایستادن در برابر هیچ خط قرمزی را برای خود ممکن می‌بیند. این رخداد ناگهانی و برهم زننده معادلات جاری می‌تواند در بازگشایی رابطه تهران و قاهره پس از سالها فراز و فرود بازتاب پیدا کند و تکرار کننده راهی باشد که ایران و عربستان ماه‌ها پیش برای بن‌بست شکنی از مناسبات خود در پیش گرفتند. بویژه آنکه به نظر می‌رسد مقام‌های مصر رویکرد مبتنی بر همکاری دولت نوپای ایران در ترتیبات سیاسی منطقه را امکان مناسبی برای ترمیم رابطه با تهران و بازگشت به معادلات منطقه یافته‌اند و در بطن موضعگیری های اخیر خود در قبال جمهوری اسلامی چهارچوبی برای تغییر رفتار و همکاری‌های منطقه‌ای را با اعتنا به نقش اثرگذار تهران در منطقه جست‌و‌جو می‌کنند.

اتحاد برای مقابله با یک هدف مشترک
حضور«بدراحمد محمد عبدالعاطی» وزیر خارجه مصر در مراسم تحلیف پزشکیان که پیش از آن، نشانه‌های روشنی برای گره گشایی از مشکلات موجود به بازیگران عربی منطقه فرستاده بود، گام بلندی برای ترمیم رابطه تهران و قاهره محسوب میشد؛ حضوری که هرچند مقدمه آن، مذاکرات محرمانه ایران و مصر بود که از ماه‌ها پیش زیر سایه بازگشایی رابطه تهران و ریاض آغاز شده بود اما پالسهای ارسالی پزشکیان پیش از مراسم تحلیفش که طی آن اَبَراولویت سیاست خارجی ایران در دولت وی گسترش همکاری‌ها با همسایگان عنوان شده بود، گشاینده افق‌های تازه‌ای بود که از دید مقام‌های مصری دور نمانده بود. این چنین بود که دیپلماتهای دو کشور به رغم فقدان رابطه رسمی ایفاگر نقشی مشترک در مسیر کاهش تنش در جنگ غزه و لبنان شدند. اما سقوط دولت دمشق رویدادی نبود که امکانی برای مکث و تأمل در بازنگری رابطه و تصمیم به ازسرگیری رابطه با وجود موانع تاریخی و بحران‌های ناپیدا بر این روند پرچالش باقی بگذارد. چه سیاست متجاوزانه تل آویو و اشتراکش با آنچه مقام‌های آنکارا در بطن خواسته‌های تازه خود در زمین سوریه از قبال تحقق دغدغه‌های کوتاه مدت تا رویاهای دوردستانه همچون احیای امپراطوری عثمانی جست‌و‌جو می‌کنند، ضرورت نزدیکی هرچه سریعتر بازیگرانی چون ایران و مصر را پیش می‌کشد. در چنین فضایی ازسرگیری این رابطه که مقام‌های ایرانی آن را قریب الوقوع خوانده‌اند، کمک مهمی برای شتاب بخشیدن به مدیریت تنشهای حاکم بر خاورمیانه خواهد بود؛ امری که به نظر می‌رسد این بار قرار نیست ایران و مصربرای استفاده از آن فرصت را از دست بدهند. چنانکه مهدی سنایی، معاون سیاسی رئیس‌جمهوری تصریح کرده است: «اراده لازم از سوی ایران و مصر برای از سرگیری روابط وجود دارد و امیدواریم با اقداماتی که صورت گرفته در آینده‌ای نزدیک به سطح بازگشایی سفارتخانه‌ها برسیم»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و سی و سه
 - شماره هشت هزار و ششصد و سی و سه - ۰۱ دی ۱۴۰۳