بی‌خانمان‌ها در بلندترین شب سال از مهر مهرورزان بی‌نصیب نیستند

یلدای بی‌نشان‌های شهر

بی‌خانمان‌های مناطق آزادگان، شوش و فرحزاد پایتخت، قلب‌شان به مهر یلدا گرم شد. بیش از ۱۰۰ داوطلب، ۱۵۰۰ بسته یلدایی را به همراه شال و کلاه بافتنی در میان زنان، مردان و کودکان بی‌خانمان‌ (کارتن‌خواب) شهر توزیع کردند تا این قشر آسیب‌دیده که اغلب به دام اعتیاد اسیر و از خانه و خانواده محروم‌ هستند، آخرین شب پاییز را به رسم ایرانیان، یک دقیقه گرم‌تر، سیرتر و شادتر سپری کنند.

سهیلا نوری
خبرنگار

سه‌شنبه‌شب 19 سال پیش گروهی از مهرورزان با هدف حمایت و جلب اعتماد آسیب‌دیدگان اجتماعی و افراد بی‌خانمان، چند بسته غذایی را میان بی‌نشان‌های پایتخت (کارتن‌خواب‌ها) توزیع کردند. این حرکت انسان‌دوستانه که «آیین‌مهرورزی» نام گرفت، تا امروز و بی‌وقفه سه‌شنبه‌شب هر هفته از سوی جمعیت «طلوع بی‌نشان‌ها» تکرار شده است. این آیین اما در سه‌شنبه‌شب هفته جاری متفاوت برگزارشد؛ از آنجا که آخرین سه‌شنبه‌شب پاییز 1403 با شب یلدا فاصله چندانی نداشت، 100 عضو داوطلب که با عنوان «یاور» از آنها یاد می‌شود، یک وعده غذای گرم را به همراه بسته‌ یلدایی در میان بی‌خانمان‌های مناطق شوش، فرحزاد و آزادگان تهران توزیع کردند.
«سمیرا فیلسوفیان» مسئول پروژه «مهر یلدا» در مورد جزئیات این سنت 19 ساله می‌گوید:«‌آیین مهرورزی قدمتی به اندازه 19 سال دارد. امسال نیز، 1500 بسته یلدایی شامل آجیل، انار، جوراب، کلاه و شال‌گردن بافتنی برای کارتن‌‌خواب‌ها تهیه شد تا این قشر آسیب‌دیده که در طول سال حاشیه‌نشینی، گودنشینی یا کپرنشینی را تجربه می‌کنند، در شب یلدا قلب‌شان به مهر هموطنان‌شان گرم شود.»
به گفته خانم فیلسوفیان، در سه‌شنبه‌شب هفته جاری 700 بسته در سه منطقه توزیع شد و 800 بسته باقی مانده تا پیش از شب یلدا به دست 1500 بی‌خانمان این مناطق خواهد رسید. علاوه بر این، کودکان کار و خیابان هم گروه هدفی هستند که حدود 150 بسته یلدایی به این گروه از کودکان اختصاص دارد.
 
بافتنی‌های مامان بتول
تعداد زیادی از این شال و کلاه و جوراب‌ها توسط زنان خانه‌داری بافته شده که از عمق جان می‌دانند خوش‌گذراندن اعضای یک خانواده کنار هم، چطور جان دوباره‌ای به کانون خانواده تزریق می‌کند؛ زنانی که نه‌تنها برای فرزندان خود آرام و قرار ندارند، که قلب‌شان برای مردان و زنان گرفتار در دام اعتیادی می‌تپد که از سر بی‌مهری روزگار، از خانه و خانواده دور افتاده‌اند. آنها با عشق گره کاموا را روی هم می‌بافند تا بلندترین شب سال گرمابخش بی‌نشان‌ها باشند. «مامان بتول» یکی از همین زنان است. مادربزرگ خوش‌صحبتی که بیشتر از 50 سال است میل بافتنی و نخ کاموا همدم لحظه‌های شیرین زندگی اوست. روزهای آخر تابستان برای خرید کامواهای رنگی سر از پا نمی‌شناسد. برای تک‌تک نوه‌هایش از «نبات» یک ساله تا «امیرعلی» 19 ساله شال گردن و کلاه می‌بافد و شب یلدا به آنها هدیه می‌دهد؛ همه اعضای خانواده‌اش را دعوت می‌کند تا به قول خودش یک دقیقه بیشتر بخندند و با دیدن خنده بچه‌هایش قند توی دلش آب شود.
چند سالی است مامان بتول برای مردان، زنان و کودکانی که از نعمت خانواده محروم هستند و شب‌های سرد پاییز و زمستان را در گوشه خیابان و حاشیه شهر صبح می‌کنند، شال و کلاه و جوراب می‌بافد. وقتی از آنها صحبت می‌کند چشمانش پر از اشک می‌شود. برای او بی‌پناهی فرزند مثل کابوس می‌ماند چه رسد به اینکه بشنود فرزند کسی شب یلدا در گوشه و کنار شهر از سرما خواب به چشمانش نیامده است؛«69 سال دارم. باور کن یادم نمی‌آید یک شب یلدا را بدون خانواده گذرانده باشم. تا وقتی بچه بودم شب یلدا همه فامیل جمع‌ می‌‌شدیم خانه مادربزرگم و تا زمانی که خواب چشم‌های ما را می‌برد، انار، کدو حلوایی، تخمه بوداده و انواع تنقلات می‌خوردیم. پدربزرگم برای تک‌تک ما فال حافظ می‌گرفت و خلاصه آنقدر خوش می‌گذشت که من هر سال پاییز نشده دلم می‌خواست تمام شود و شب یلدا برسد. حالا هم که بچه‌های من سر خانه و زندگی خودشان رفته‌اند، محال است یک شب یلدا را جا بندازم. من یک مادر هستم، وقتی از چند روز قبل خوراکی‌های شب یلدا را حاضر می‌کنم و هر کاری از دست بر بیاد می‌کنم تا به بچه‌ها و نوه‌ها حسابی خوش بگذره، معلوم هست وقتی بشنوم یک عده زن و مرد و کودک شب‌های سرد را توی خیابان و گوشه و کنار زباله‌ها صبح می‌کنند، دلم طاقت نمی‌آورد و باید یک کاری انجام دهم تا قلبم آرام شود. راستش را بگویم امسال برای نوه‌ها هیچ چیزی نبافتم در عوض هرچی کاموا داشتم برای کارتن‌خواب‌های بی‌پناه بافتم. از این بابت خیلی هم خوشحال هستم چون اگر شب یلدا بچه‌های من قلب‌شان به بودن در کنار پدر و مادرشان گرم است، یک تعداد کارتن‌خواب هم که مثل بچه‌های من هستند با بافتنی‌های من گرم می‌شوند.»
 
یلدا؛ شناسنامه ملی
شادی و نشاط یکی از گمشد‌ه‌های جامعه ایرانی و تعامل و ارتباط با آشنایان و اقوام از مهم‌ترین فاکتورهای رسیدن به این حلقه گمشده است. بنا بر این تعریف، هر مراسم و مناسکی که به لحاظ اجتماعی این دو ویژگی را مهیا و آرامش را برقرار سازد مورد نیاز جامعه ایرانی است. خوشبختانه شب یلدا به عنوان یکی از مهم‌ترین رسوم ایرانی همچنان ماندگار است و از این خوشایندتر آنکه طی سال‌های اخیر به این رسم دیرینه توجه بیشتری هم شده است. درست مانند همان کاری که جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها و امثال مامان بتول انجام می‌دهند تا حتی بی‌خانمان‌ها هم از گرمای مهر و مهربانی محروم نمانند.
دکتر علیرضا شریفی‌یزدی که از منظر جامعه‌شناسی به این آیین نگاه ویژه‌ای دارد، با بیان اینکه ترجیح می‌دهد از واژه‌های اصیل ایرانی یعنی «شب چله» برای آخرین شب پاییز و گفتن از این سنت دیرینه استفاده کند، معتقد است، افراد جامعه به دلیل تحمل فشارهای سنگین و مضاعف، برای بازیابی هویت ملی خود از ابزارهای قدیمی استفاده می‌کنند که خوشبختانه ما ایرانیان بهترین آن را داریم و شمال تا جنوب جهان را هم بگردیم، سازگارترین رسم با روحیه ایرانیان، شادمانی و دورهمی شب‌چله است که ریشه در آداب و سنن‌ اجدادی‌مان دارد و پایه‌های آن بسیار قوی‌تر از جشن‌هایی مثل هالووین است.
این روان‌شناس اجتماعی در پاسخ به این پرسش که چرا بزرگداشت شب‌چله نزد ایرانیان کمرنگ نشده و گرد فراموشی بر آن ننشسته است، می‌گوید:« در جامعه‌شناسی رویکردی با نام «کارکردگرایی» وجود دارد و بر همین اساس هر مراسم و کنشی که برای جامعه کارکرد مثبت نداشته باشد به خودی خود از بین خواهد رفت. با این اوصاف بدیهی است شب‌چله به دلیل کارکرد مثبت آن همچنان ماندگار باشد. گذشته از این، مشکلات اقتصادی دلیل پررنگی برای کمرنگ شدن بعضی از رسوم است که حتی اگر شب‌چله را هم تحت‌الشعاع قرار داده باشد، اما خوشبختانه همچنان زنده و پابرجاست چرا که آداب، رسوم و سنن هر ملت، شناسنامه آن ملت است و همین موضوع مهم باعث شده خانواده‌های ایرانی به‌رغم فشارهای اقتصادی موجود، سعی کنند با برنامه‌ریزی و قناعت این شناسنامه ملی را حفظ کنند.»
یکی از جلوه‌های بااهمیت شب‌چله، آشتی نسل‌ها و نجات جامعه از کرختی و بی‌حوصلگی است. واقعیت این است که هر نسلی مطابق نیاز و شرایط روانی خود مراسم و مناسک را جلو می‌برد و بر پایه آن عمل خواهد کرد و از آنجا که شکاف بین‌نسلی از مهم‌ترین مشکلات جامعه امروز ایران است، بدون شک دورهمی شب‌چله در کاهش این شکاف میان‌نسلی تأثیر دارد. دکتر علیرضا شریفی‌یزدی با بیان اینکه نسل نو با نسل پیش از خود قهر نیست، بلکه اغلب پدر و مادرها و پدربزرگ و مادربزرگ‌ها به دلیل مسلط نبودن به نحوه برقراری ارتباط، با نسل جدید قهر هستند، تأکید می‌کند: «شب‌چله حتی به‌طور موقت فرصت مناسبی برای آشتی این دو نسل با یکدیگر است و تأثیر چشمگیری در کاهش این شکاف میان‌نسلی دارد. با اینکه حتی اگر آموزش و پرورش در انتقال این سنت تاریخی ضعیف عمل کرده باشد، نسل نو به واسطه دورهمی ‌شب‌چله چاره‌ای جز این ندارد که به تاریخ مراجعه کند و ریشه این سنت را بیابد که این خود در تقویت هویت ملی او مؤثر واقع خواهد شد. علاوه بر این تأیید می‌کنم که مراسمی از این دست جامعه را از کرختی و بی‌حوصلگی نجات خواهد داد. به همین دلیل معتقدم با وجود اتفاقاتی که طی مدت اخیر در منطقه و کشورهای همسایه رخ داده است، بزرگداشت شب‌چله که اغلب خانواده‌های ایرانی از روزها قبل در پی تدارک آن هستند، فرصت خوبی است تا مردم برای مدتی هرچند کوتاه از اخبار عجیب و غریب و تنش‌زا غافل شوند و ساعاتی را در آرامش و شادمانی سپری کنند تا انرژی بیشتری برای پذیرش و کنار آمدن با ناملایمات روزگار ذخیره کنند.»

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و سی و دو
 - شماره هشت هزار و ششصد و سی و دو - ۲۹ آذر ۱۴۰۳