ترامپ با جنگ روسیه - اوکراین چه میکند؟
خاک در برابر عضویت ناتو!
مایکل مکفال
در فاصله فقط یک ماه تا بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، خیلیها میپرسند آیا او میتواند به وعده غریبی که طی یکسال و نیم اخیر درمورد پایان دادن فوری به جنگ فرسایشی روسیه با اوکراین داده بود، جامهعمل بپوشاند یا خیر.
رئیسجمهوری منتخب امریکا که از اول بهمنماه بهجای جو بایدن زمام امور را در دست میگیرد، ابتدا در ماه مه 2023 و در اوایل کمپین انتخاباتیاش مدعی شد که در عرض فقط یکروز به جنگ کییف - مسکو که دو ماه و اندی دیگر وارد چهارمین سال خود میشود، پایان خواهد داد و این وعده نهچندان خردمندانه از آن زمان تاکنون چندبار دیگر بر زبان ترامپ آمده است.
آمدن ترامپ به کاخ سفید به ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین این شهامت را میبخشد که بیش از پیش وارد بحث پایان جنگ شود و به مردم کشورش که کشتههای پرشمار و بیحاصلی را در این ستیز نابرابر دادهاند، بگوید که چارهای بجز این کار نداشته است.
به یاد طالبان بیفتید!
شرایط موجود اما، چندان همسو با یک ترک مخاصمه فوری بین دو طرف نیست. در جنگ جاری هیچیک از دو کشور نزدیک به یک پیروزی حتمی نیستند، ولی کار به یک بنبست گریزناپذیر هم کشیده نشده است.
اگر ترامپ کمکهای مالی و تسلیحاتی بیکرانی را که بایدن به کییف میداد، قطع کند، روسها تشویق به تشدید جنگ خواهند شد تا کار حریف را تمام کنند، زیرا پیروزی را در یکقدمی خود میبینند. بهواقع لازم است که ترامپ برای روشن شدن موضوع به مذاکراتی فکر کند که در مرتبه اول زمامداریاش در امریکا با طالبان انجام داد تا اوضاع آشفته داخلی افغانستان را بهسوی آرامش سوق بدهد. در نهایت توافقی حاصل آمد که بیشتر به سود طالبان بود، زیرا زیر پایش که پیشتر سست نشان میداد، به لطف مفاد قرارداد صلح و حمایت آشکار و نهان پوتین از اردوگاه طالبان، محکمتر از گذشته شد.
بعد از رفتن ترامپ، بایدن هم به این توافق وفادار ماند اما در میدان عمل این طالبان بود که هم براساس این تفاهمنامه یک آتشبس پایدار را برقرار ساخت و هم این امکان را یافت که به تاراندن هرچه بیشتر نیروهای مخالف داخلی مبادرت کند.
یک راه برعکس
با این اوصاف، ترامپ مجبور است کییف را وادار به قبول این نکته کند که هر میزان اراضی که طی جنگ با کرملین از دست داده، به طرف روسی واگذار کند یا دستکم از خیر 80 درصد آن بگذرد و روسها در قبال آن بپذیرند که اوکراین با عضویت در ناتو، به امنیتی دست یابد که سالها در پی آن بوده است.
ترامپ مدتهاست که درباره بیفایده بودن خیل کمکهای واشنگتن به کییف داد سخن داده، بنابراین برای راضی کردن محافل سیاسی امریکا با قطع این کمکها هیچ مشکلی ندارد. مشاوران ترامپ به او توصیه کردهاند که ابتدا یک راه برعکس را طی کند.
طبق این پیشنهاد، او باید محمولهای تازه از سلاحها را به زلنسکی بدهد تا ارتش اوکراین منطقه کورسک روسیه را بیش از پیش تسخیر کند و سپس کمکرسانی را متوقف سازد و به طرف اوکراینی بگوید که از این پس خبری از تجهیز کییف نخواهد بود.
ترامپ از این طریق چیزهای بیشتری را در مشت زلنسکی خواهد گذاشت تا در مذاکرات صلح با پوتین بهعنوان یک وجهالمصالحه روی آن کار و معامله کند. پوتین فقط زمانی حاضر است روی اراضی تسخیر شده توسط ارتش کشورش و مناطق تصرف شده به وسیله کییف مذاکره کند که به این نتیجه رسیده باشد ترامپ وعدههای انتخاباتیاش را کنار گذاشته و همچنان به ارتش اوکراین سلاح خواهد داد. مسألهای که احتمالاً در مذاکرات ترامپ با وزیر خارجه انتخابیاش (مارکو روبیو) مورد بررسی قرار گرفته و چهارچوبهایی ولو لرزان برای آن ریخته شده است.
این طرح به اوکراین کمک میکند از طریق عضویت در ناتو نه تنها ضمانت امنیتی لازم برای آینده دریافت کند، بلکه این اجازه را میدهد که در آینده از طرق صلحآمیز به دنبال بازگشت خاک اشغالشده خود نیز باشند.
این طرح از سوی روسیه نیز مورد استقبال قرار خواهد گرفت، بخصوص به این دلیل که به روسها امکان میدهد در جنگی که تاکنون به کشته و زخمی شدن بیش از نیممیلیون سرباز روسی منجر شده، با الحاق بخشی از خاک اوکراین احساس پیروزی کند.
این امر همچنین به نفع امریکای ترامپ هم خواهد بود و بخصوص با توجه به دغدغه ترامپ که بارها و بارها گفته اعضای ناتو باید خودشان هزینه امنیت خود را برعهده بگیرند، این بار گران از دوش امریکا برداشته خواهد شد. با پذیرش صلح، اروپا و امریکا خواهند توانست با دسترسی به معادن لیتانیوم اوکراین از وابستگی خود در این زمینه به کشورهای دیکتاتوری بکاهند.
این یک خیانت است؟
سختتر از هر چیزی، راضی کردن زلنسکی و مردم کشور وی به پذیرفتن این نکته است که از تلاش برای بازپسگیری بخش عمدهای از خاک ازدسترفته اوکراین در جنگ جاری دست بردارند.
زلنسکی مجبور است به اهالی آواره شده این مناطق اطمینان بدهد که در بخشهایی از غرب اوکراین به آنها کاشانهای تازه خواهد داد. رئیسجمهوری هیچ کشور جنگزده و تحت مخاطرهای برای جا انداختن این ایده شانس چندانی نخواهد داشت و این بخصوص درمورد مردم بیش از حد خوشبین اوکراین صدق میکند؛ در نظرسنجی اخیر در این کشور حدود 88 درصد از مردم گفتند که هنوز به کسب پیروزی نهایی در این رویارویی خوشبیناند.
بسیاری از سربازان اوکراینی هم با اینکه زخمهای جسمانی و روحی فراوانی را متحمل شدهاند، راضی نیستند سلاح بر زمین بگذارند و جنگ را ناتمام و بدون یک پیروز «مشخص و قطعی» بگذارند و این را خیانت به سربازان جانباخته کشورشان میدانند.
فقط ورقههایی از کاغذ
پوتین همواره گفته است ورود سربازان «ناتو» به مناطق شمالی اوکراین و امکان موشکاندازی آنها به عمق وسیعی از خاک روسها دلیل اصلی ورود ارتشاش به اوکراین بوده، اما اگر مناطق فراوان تصرف شده در خاک این کشور ضمیمه خاک روسیه شود (مثل ایالت کریمه که در سال 2014 دچار این سرنوشت شد) پوتین احتمالاً کوتاه خواهد آمد. ورقههای کاغذ و قراردادهای ترک مخاصمه هیچگاه سدی مقابل جهانگشاییهای روسیه نبوده است. در سوابق روسیه، حمله به خاک گرجستان در سال 2008 و البته دو بار ورود پرضایعه به خاک اوکراین مشاهده میشود که دومی همین جنگ جاری است.
به اینها بیفزایید حضور آشکار و رسمی سربازان و پایگاههای نظامی روسها در خاک مولداوی را تا دریابید طرفهای اوکراینی در زمان شروع مذاکرات صلح با کرملین هیچ عامل اطمینانبرانگیزی را یاور خویش نمیبینند.
عضویت در ناتو هم که شاید تنها دلگرمی اوکراینیها در راه واگذاری حدود یکپنجم از خاک خویش به روسها باشد، چنان پروسه زمانبری است که نمیتوان آن را در زمان مذاکرات حس کرد و به آن دل بست و در کمتر از 6 ماه قابل ابتیاع نخواهد بود. اینها مواردی است که بهرغم بهرهمند شدن ارتش فرسوده هر دو کشور از مزایای یک آتشبس دائمی، چنین فرآیندی را هرچه دورتر و هرچه شکنندهتر جلوه میدهد.
منبع: Foreign Affairs