چمدان شیشه‌ای ملوان قلابی مسافران ایتالیا راگرفتار کرد

گروه حوادث-مرضیه همایونی /  پسر تبهکار که آشپزخانه تولید شیشه داشت، با فریب دختران دانشجوی خارج از کشور به بهانه فرستادن سوغاتی مواد را داخل چمدان آنها جاسازی و به خارج از کشور منتقل می‌کرد.
به گزارش «ایران»، مدتی قبل مأموران پلیس فرودگاه امام خمینی(ره) به چمدان دو دختر مسافر خارج از کشور مشکوک شدند. دستگاه ایکس ری، وجود ماده مخدر شیشه را داخل چمدان نشان می‌داد. مأموران به بازرسی دقیق چمدان پرداخته و مقدار زیادی شیشه را که به طرز ماهرانه‌ای داخل آن جاسازی شده بود، کشف کردند.
دو دختر جوان بلافاصله بازداشت شده و یکی از آنها در تحقیقات گفت: من و خواهرم در ایتالیا دانشجو هستیم من کارگردانی می‌خوانم و در صفحه اینستاگرامم عکس‌هایی از ایتالیا منتشر کرده بودم. مدتی قبل برای دیدن خانواده‌ام به ایران آمدم. در اینستاگرام پسر جوانی به من پیام داد و بعد از مدتی ابراز علاقه کرد. شهروز، در اولین ملاقاتمان با خودروی پورشه آمد و لباس‌های مارک به تن داشت. می‌گفت ملوان است و روی کشتی کار می‌کند و یک سری وسایل را هم به عنوان واردات به ایران می‌آورد و درآمد خوبی دارد.او ادامه داد: شهروز با وعده ازدواج اعتمادم را جلب کرد و حتی هزینه بلیت هواپیمای من و خواهرم را که هر دو در ایتالیا درس می‌خوانیم، پرداخت کرد. می‌گفت تو همسرم هستی و من باید هزینه‌هایت را پرداخت کنم قرار بود دفعه بعد که از ایتالیا برگردم ازدواج کنیم روزی که راهی سفر بودم، شهروز در فرودگاه، از من خواست که چمدان کوچکی  را که حاوی نان سنگک، حبوبات و مواد غذایی ایرانی بود به دست یکی از دوستانش در ایتالیا برسانم. من هم که به او اعتماد داشتم قبول کردم، اما حالا فهمیدم فریب خوردم باور کنید شیشه‌ها مال من نیست.
با تشکیل پرونده در دادسرای ناحیه 24 ویژه رسیدگی به مواد مخدر در ادامه تحقیقات مأموران مبارزه با مواد مخدر موفق شدند شهروز را شناسایی و دستگیر کنند. وی که ابتدا منکر ماجرا بود، سرانجام به ناچار لب به اعتراف گشود و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سایر اعضای باند از سوی بازپرس پرونده ادامه دارد.

جلب اعتماد با ترفند ازدواج
41 ساله است و سابقه حمل مواد مخدر دارد در آشپزخانه شیشه تولید می‌کند و با همکاری چند قاچاقچی بین‌المللی مواد را به کشورهای اروپایی انتقال می‌دهد.
 شیشه را خودت درست می‌کنی؟
 چند سال قبل یکی از دوستانم که از قاچاقچیان حرفه‌ای بود به من آموزش داد، البته بعداً او را به خاطر حمل بالای مواد اعدام کردند. اما خوب بعد از آن، من در زیرزمین خانه‌ام یک آشپزخانه جدا زدم و مشغول به کار شدم.
مواد اولیه را از کجا می‌آوردی؟
دوستانم از مرز افغانستان مواد را وارد می‌کردند و به دست من می‌رساندند، من هم کارهای تولیدش را انجام می‌دادم و آماده انتقال به اروپا می‌کردم.
فقط مواد را در خارج کشور پخش می‌کنی؟
پخش در ایران دردسر دارد و پول زیادی هم ندارد، اما خارج از کشور مواد حکم طلا دارد و به یورو خرید و فروش می‌شود. با چند باند مواد مخدر در اروپا آشنا شدم، قرار بر این شد که مواد را به آنها برسانم و آنها هم به یورو و با قیمتی مناسب آن را از من خریداری کنند.
چرا پای دختران را به این کار باز کردی؟
خوب بهترین افرادی که می‌شد از آنها استفاده کرد دانشجویان خارج از کشور یا مسافران اروپایی بودند. در فضای مجازی آنها را شناسایی می‌کردم. با وعده ازدواج اعتمادشان را جلب می‌کردم البته خودروی پورشه و لباس و سر و وضعم کرایه‌ای بود بعد به بهانه اینکه می‌خواهم برای دوستم در خارج سوغاتی بفرستم چمدان مواد را به آنها می‌دادم.
یعنی ملوان نیستی؟
نه قاچاقچی هستم.
نمی ترسیدی لو بروی؟
من ردی از خودم به جا نمی‌گذاشتم. اگر مواد را پیدا نمی‌کردند به رابطم در اروپا می‌رسید. این دفعه هم واقعاً نمی‌دانم چطور پلیس به من رسید.
چند دختر را فریب داده‌ای؟
قرار بود دختر جوانی که در فرانسه درس می‌خواند هم یک چمدان برایم ببرد، البته بعد از تعطیلات عید او عازم پاریس می‌شد، اما دستگیر شدم و نقشه ناتمام ماند.
اعتیاد داری؟
قبلاً مواد مصرف می‌کردم ولی ترک کردم. به خاطر تأمین هزینه موادم دست به هر کاری می‌زدم. یکبار مواد بلعیدم و تا چند قدمی مرگ هم رفتم، دوستم هم به خاطر پاره شدن یکی از کیسه‌های مواد مخدر در معده‌اش مرد. تمام اینها باعث شد که مواد را کنار بگذارم.
ترک کردی و به موادفروشی رسیدی؟
اشتباه کردم پشیمانم. اگر آزاد شوم دیگر سمت خلاف نمی‌روم.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و سی و دو
 - شماره هشت هزار و ششصد و سی و دو - ۲۹ آذر ۱۴۰۳