نگاهی به مستند «رویاباف و قاضی» ساخته حسام اسلامی

دیالکتیک انسان و اجتماع

محمد تقی‌زاده
منتقد

مستند «رویاباف و قاضی» یکی از تحسین‌شده‌ترین مستندهای این سال‌های سینمای مستند ایران است که حضور بین‌المللی قابل توجهی نیز داشته که این ابعاد تماتیک و ساختاری آن‌ را قابل توجه‌تر کرده است، اما چرا «رویاباف و قاضی» تا این حد با اهمیت و قابل توجه در داخل و خارج جلوه کرده است؟
«رویاباف و قاضی» یک داستان سر راست و ساده اما جذاب و دیدنی در لایه بیرونی خود دارد که قرار است مسیر پیدا کردن گنج را در میان یک گروه چند نفره دنبال کند. تعلیق اینکه آیا این گروه جاه‌طلب به گنج می‌رسند یا نه و همچنین جزئیات این مسیر و مشکلات و موانعی که مثلاً سازمان محیط زیست به عنوان آنتاگونیست‌های این جدال به وجود می‌آورد، بخشی از جذابیت‌‌های این بخش از مستند است، با اینکه مستندساز سعی کرده به شخصیت‌‌های این گروه نیز نزدیک شود و به این بهانه انگیزه‌های آنان را برای یافتن گنج مشخص کند. مهدی، محمد، علی و کمال، 4 عضو این گروه هستند که اسلامی نقبی به گذشته و زندگی آنان می‌زند با این توضیح که مهدی برای او شخصیت‌ ویژه‌تری است و جزئیات بیشتری از زندگی شخصی او از تولد همسرش تا به دنیا آمدن تنها فرزندش بعد از چند سال، حتی نوعی زیاده‌خواهی و رویابافی او را نشانمان می‌دهد.
در کنار این لایه بیرونی جذاب مستند «رویاباف و قاضی» که مسیر گنج پیدا کردن را نشان می‌دهد، تقابل این انسان‌های جاه‌طلب و رویاباف با قانون به عنوان مانعی برای رسیدن آنها به این گنج ارزشمند، با اهمیت‌تر است و شاید موفقیت بین‌المللی و تحسین داخلی‌‌ها برای همین بُعد درونی‌تر و عمیق مستند باشد. در این جا گروه گنج یاب و حتی خود فیلمساز به افرادی زیاده‌خواه و رویاباف بدل می‌شوند که قاضی زن به عنوان نماد اعمال قانون جلوی آنها قرار گرفته و سد راه آنها برای رسیدن به آمال و آرزوهایشان می‌شود. پرداخت اسلامی در مواجهه بین این دو طرف جالب و حرفه‌ای است، جایی‌که نه قانون را آنقدر سیاه و غیرانسانی تصویر می‌کند که نتوان تحملش کرد و نه گروه گنج یاب را آنقدر طماع و حریص نشان می‌دهد که نتوان با آن همراهی کرد. اسلامی در ترسیم یک تقابل جذاب با دوربین و فضاسازی خود هر دو طرف را به نوعی محق و انگیزه‌مند نشان می‌دهد و در این پرداخت زیاده‌روی نمی‌کند. خانم قاضی خیلی جدی و قاطع، گنج را متعلق به همه مردم این کشور می‌داند و طرف مقابل را به سوءاستفاده از اموال عمومی متهم می‌کند و در سوی مقابل، گروه گنج‌یاب را افرادی رویاباف و باانگیزه‌ تصویر می‌کند که به عشق خانه و خانواده و پیشرفت و ترقی، خواهان مسیر میانبر برای رسیدن به زندگی بهتر و مرفه‌تر هستند. این تقابل قاضی و رویاباف به نوعی دیالکتیک و مواجهه نوع بشر و هویت طماع آن با قوانین و مجریان آن است که از ازل وجود داشته و تا ابد ادامه دارد. «رویاباف و قاضی» از این حیث مستندی انسان‌شناسانه با درونمایه‌های جامعه‌شناختی است که قصه ازلی، ابدی طمع انسان را سندیت بخشیده است.