رئیس‌جمهوری در آیین بزرگداشت سالگرد تشکیل شورای‌عالی انقلاب فرهنگی:

نمی توان با امر و نهی جامعه را اداره کرد

«مشکل خود ما هستیم.» این را رئیس جمهوری گفت که رئیس شورای‌عالی انقلاب فرهنگی هم است، در آیین چهلمین سالگرد تشکیل این شورا. چرا رئیس‌جمهوری در این آیین به جای حرف‌های کلی، از «خود» به عنوان «شخصیت صاحب‌مقام و قدرت و جایگاه» انتقاد کرد؟ دلیل را باید در عنوان این نشست و مباحث آن جست. در آیین بزرگداشت سالگرد تشکیل شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، مطابق رسم باید از مشکلات فرهنگی و راهکارهای رفع آن سخن می‌رفت. مسعود پزشکیان هم به وجود مشکلات اذعان کرد، اما راه‌حل ناترازی‌های فرهنگی را از مجرای متفاوتی جست‌و‌جو کرد. رئیس‌جمهوری این‌بار مصلحان را به صالح بودن و صلح‌رفتاری (هماهنگی درون و بیرون) دعوت کرد. جملاتی مبنی بر اینکه «انقلاب فرهنگی واقعی باید از درون خود ما شروع شود» یا «اصلاح را باید ابتدا از خودمان آغاز کنیم» جز این معنایی ندارد.
 
راه اجرای حق و عدالت
پزشکیان روز گذشته در این مراسم که «حکمرانی فرهنگ و علم» نامگذاری شد، روشن کرد که چه زمانی می‌شود حق را گفت یا عدالت را اجرا کرد؟ پاسخ این بود: زمانی که «وابستگی‌های قومی و گروهی را زمین بگذاریم، زیرا آنجا که بر‌اساس تابعیت از نفس، حق را ضایع کنیم، گرفتار ضلالت خواهیم شد.»
رئیس‌جمهوری با استناد به آیات و احادیث درباره نسبت رعایت حق و عدالت با مسأله عبور از هوای نفس گفت: حق و عدالت؛ جنسیت، قومیت، چپ و راست و مذهبی و غیرمذهبی نمی‌شناسد و حق هر انسانی باید فارغ از این ملاک‌ها و صرفاً بر‌اساس انسانیت او ادا شود.»
 
معلم باید متعلم باشد
پزشکیان در ابتدای دوره ریاست‌جمهوری، وقتی که به‌عنوان رئیس شورای‌عالی انقلاب فرهنگی جلسات شورا را اداره کرد، بازبینی در شیوه‌های اداره جلسات و موضوعات دستورکار آن را آغاز کرد، زیرا به باور او، برخی مسائل پیش‌پا‌افتاده‌تر از آن هستند که این شورا به آن بپردازد و در مقابل مسائل مهم‌تری مانند عدالت آموزشی وجود دارند که به آنها پرداخته نمی‌شود. سخنان دیروز پزشکیان هم در همین چهارچوب بود، اما متفاوت. یعنی به جای اینکه بر ضرورت اصلاح اجرایی و تصمیم‌گیری تأکید کند، نسبت اخلاق و سیاست یا اخلاق تصمیم‌گیرندگان و مجریان سیاست‌های مبتنی بر اخلاق را تشریح کرد.
رئیس شورای‌عالی انقلاب فرهنگی سخنان خود را در این بخش اینطور دنبال کرد که «انقلاب فرهنگی واقعی باید از درون خود ما شروع شود.» وی درباره اینکه این انقلاب درونی چگونه است، گفت: «در آیات و روایات تأکید شده که معلم باید خود متعلم باشد؛ اگر می‌خواهیم جلوداری کنیم، ابتدا باید خودمان را اصلاح کرده باشیم؛ هدایت دیگران باید بر مبنای عمل و کردار باشد، نه زبانی. باید به آنچه می‌خواهیم دیگران را به آن دعوت کنیم، عامل باشیم، نه اینکه چیزهایی بگوییم اما جور دیگری عمل کنیم.»
وی با تأکید بر اینکه «اصلاح را باید ابتدا از خودمان آغاز کنیم» ادامه داد: «امروز مشکل اصلی در جامعه این است که رفتار خودمان را اصلاح نکرده‌ایم، اگر نه امکان ندارد ما در جامعه بر‌اساس حق و عدالت عمل کنیم و بعد نارضایتی عمومی و اجتماعی ایجاد شود. اگر حق همه را فارغ از دسته و گروه و باور و دین دادیم، آن‌وقت می‌توانیم الهام‌بخش باشیم.»
 
با دستور نمی‌توان
جامعه را هدایت کرد
چرا رئیس‌جمهوری بر مفهوم «الهام‌بخش بودن» تأکید کرد و گفت سیاستمداران باید «الهام‌بخش» باشند؟ زیرا به باور پزشکیان «با دستور و امر و نهی نمی‌توان جامعه را هدایت کرد و این رویه فقط باعث می‌شود مردم در مقابل ما بایستند. اینکه بگوییم اگر حرفی که ما می‌زنیم گوش نکردید، با جریمه و زندان مواجه می‌شوید، سه پیامد فساد‌آمیز دارد؛ اول اینکه قلب را سیاه می‌کند، دوم دین را تضعیف، سست و بی‌پایه می‌کند و سوم هم اینکه انقلاب و تغییر و دگرگونی‌ها را نزدیک می‌کند. وقتی می‌توان جامعه را هدایت کرد که ابتدا با رفتارمان مردم را جذب کنیم و آنان با الگوگیری از رفتار ما هدایت شوند.»
وی در کنار حق و عدالت، مبنای سومی را هم به‌عنوان عمل در جامعه و مبنای حل اختلافات پیشنهاد کرد: علم. رئیس شورای‌عالی انقلاب فرهنگی گفت: «اگر بر‌اساس علم در تمام قسمت‌ها عمل کنیم، اصلاً دعوایی به‌وجود نمی‌آید، اختلاف زمانی شروع می‌شود که هرکس مدعی باشد که صرفاً او برحق است و صرفاً نگاه و استنباط او صحیح است. اگر همه بیاموزیم که بر‌اساس شواهد و مستندات سخن بگوییم و عمل کنیم، دیگر اختلاف پیدا نمی‌شود.»
هرچند وی تلویحاً از وجود یک نقص در جامعه ما هم سخن گفت، وقتی که اشاره کرد: «هیچ ظلمی بالاتر از این نیست که در مقابل علم و حرف و راه صحیح بایستیم.»
 
مشکل از عملکرد ماست
در سال‌های اخیر بودند سخنرانانی که بدکارکردی‌های فرهنگی را قبول داشتند، اما آن را به پای مردم یا دشمنان می‌نوشتند. پزشکیان اما در این زمینه از مردم سلب مسئولیت کرد. وی گفت: «اگر ما امور را در اقتصاد و دانشگاه و اداره‌ها درست اداره می‌کردیم، امروز در جایگاه متفاوتی قرار می‌گرفتیم.» رئیس‌جمهوری مبنا و جهت‌گیری فرهنگ را بر حق و عدالت دانست و بار دیگر تأکید کرد: «باید بین خودمان و همه جامعه، چه کسی که دوست می‌شماریم و چه کسی که دشمن، بر‌اساس حق، عدالت و انصاف رفتار کنیم.
اگر این انصاف را رعایت کردیم و مواظب نفس خود بودیم، آن وقت می‌توانیم فرهنگ را اشاعه دهیم و نیازی به دعوا، بگیر و ببند و زدن و اخراج کردن نیست.»
پزشکیان در ادامه به یک مسأله مهم اشاره کرد، یعنی معضلات فرهنگی که در بخش‌هایی از نسل جدید دیده می‌شود. آیا دلیل بروز این مشکلات دشمنان هستند؟ یا خود جوانان؟
وی یک صورتبندی جدید ارائه داد: «مشکل خود ما هستیم، نه آنان. این جوانان را ما تربیت کردیم نه امریکایی‌ها، اگر مشکل پیدا کردند، باید نگاه کنیم ببینیم ما چه کرده‌ایم که این اتفاق افتاده و به جای اینکه راه درست را بروند، راه دیگری را انتخاب کرده‌اند؛ امروز به جای اینکه برگردیم ببینیم چرا این آدم راه درست را انتخاب نکرده، داریم همان فردی را که خودمان تربیت کرده‌ایم، جریمه می‌کنیم.»
پزشکیان در تکمیل این بخش از صحبت‌هایش گفت: «این مسأله‌ای است که باید جور دیگری به آن نگاه و نسبت به آن عمل کرد، با امر و نهی و دستور نمی‌شود باور و اعتقاد و فرهنگ را در جامعه اشاعه داد، بلکه با رفتار و الگو قرار گرفتن و الهام‌بخش بودن می‌شود.» وی تصریح کرد: «امکان ندارد من انسان عالم، بااخلاق، منصف و خوبی باشم و آن‌وقت جوانان از چپ و غیر چپ یا مذهبی و غیرمذهبی از من فراری باشند، انسان‌ها به‌دنبال خدا هستند، خداوند مظهر تمام خوبی‌هاست و هر انسانی فطرتاً به دنبال کسی می‌گردد که توانمندتر، عاقل‌تر و زیباتر باشد. این چیزی است که باید در جامعه اشاعه دهیم و ابتدا آن را از خودمان شروع و بعد بر مبنای علم با هم گفت‌و‌گو کنیم.»
وقتی رئیس شورای‌عالی انقلاب فرهنگی به این مرحله رسید، نکته‌ای کلیدی را مطرح کرد که به خود این شورا نیز باز می‌گردد: «اگر بتوانیم این دو کار را انجام دهیم و در جامعه و میان مردم آن را گسترش دهیم، ‌می‌توانیم جامعه‌ای محکم و چنگ‌زده به ریسمان الهی بسازیم. این وظیفه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی است.»
پزشکیان دلیل دعوای پان‌ترکیسم و پان‌کردیسم و پان‌عربیسم را نبود عدالت در جامعه برشمرد و گفت: «امکان ندارد که ما بر‌اساس حق و عدالت عمل کنیم و در جامعه دعوا داشته باشیم.
هر فردی زمانی دنبال هویتش می‌گردد که آن را انکار کرده یا با او غیرمنصفانه برخورد شده باشد.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و بیست و شش
 - شماره هشت هزار و ششصد و بیست و شش - ۲۰ آذر ۱۴۰۳