در حافظه موقت ذخیره شد...
دلخوشیهای زنانه مادر نابینا در انتظار «چاو»
داستان «چاو» با لحظات سونوگرافی مادر توسط پزشک و صبحانه خوردن زوج جوان آغاز میشود. سکانسهایی که در ابتدای مستند بیننده را متوجه نابینا بودن مادر نمیکند اما چند دقیقه بعد با دیدن عصای سفید و سبک خاص زندگی مادر، غافلگیری رقم میخورد. در ادامه، «چاو» گوشههایی از زندگی روزمره این زوج و البته سختیها و چالشهای خاص آنها را روایت میکند. از لحظات مشاوره مادر درباره استرس و اضطراب دوران بارداری تا خرید از فروشگاه و انجام کارهای خانه و امور شخصی. یکی از جالبترین صحنههای فیلم، لحظاتی است که مادر در محل کار با استفاده از نرمافزار خاص نابینایان و با تلفن همراه مشغول جستوجو و انتخاب سیسمونی و لوازم و پوشاک موردنیاز فرزندی است که چندی دیگر به دنیا خواهد آمد.
شور و شوق او از این کار و گفتوگوی زنانه با همکارش، لحظاتی که احتمالاً همه مادران جوان تجربه آن را داشتهاند و با آن همذاتپنداری میکنند حالا در مورد این سوژه خاص دیدنیتر است. قصه این زوج هم با همه فرازونشیبهایش با لحظات دلهره آور و البته خاطره انگیز رفتن به بیمارستان و تولد نوزاد زیبایی به نام «چاو» به پایان میرسد اما قصههایی از این دست برای ژانر مستندهای اجتماعی هیچ وقت تمام نمیشود. یکی از نکات جالب توجه در «پا به ماه» و همین «چاو» ارتباط راحت سوژهها با دوربین مستندساز است. گرم و صمیمی به زندگی روزمرهشان میرسند و دوربین را در کنار خود احساس نمیکنند. انگار دوربین یکی از اعضای خانواده و چشم سوم یا سوم شخص است که به زبان تصویر و بدون نریشن، قصه را برای مخاطب روایت میکند و شاید هم اصلاً به چشم سوژه به آنها نگاه نمیکند و تنها یک روایت انسانی را بازگو میکند. از دیگر نکات مهم در دیده شدن مستندهایی از جنس مستند «پابه ماه» این است که نگاه سازندگان به موضوع فرزندآوری نگاهی سیاسی و شعارزده نیست و دغدغه اجتماعی موضوع، اهمیت بیشتری برایشان دارد تا جایی که حتی ممکن است در روند ساخت و روایت قصهها هم با چالشهایی مواجه شوند.