تحولات آینده شام، برندگان و بازندگان را مشخص می‌کند

بازی بزرگ تازه آغاز شده است

مریم سالاری
روزنامه‌نگار

ایران در شب پایان حکومت 54 ساله خاندان «اسد» پا به پای مردم سوریه بیدار ماند؛ رویدادی به ظاهر ناگهانی که تداعی کننده نمایشی بود که «دیوید فرامکین» در کتاب مشهور «صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد» از آن به عنوان بازی بزرگ یاد می‌کند؛ بازی‌ای که پرده تاریخی آن درظهورعثمانی شکننده و فرسوده پس از جنگ کریمه به نمایش درآمد و پرده جدید و قرن بیست و یکمی آن پس از 7 اکتبر 2023 در قالب حوادث زنجیرواری در خاورمیانه بازتاب یافت و اوج تصویرگری خود را شامگاه 7 دسامبر 2024 در صحنه ترک اجباری سوریه از سوی «بشار اسد»، رئیس‌جمهوری قانونی این کشور به منصه ظهور رساند.
اما انتشار تصاویر فاتحان میدان و اشتیاق برندگان خارج میدان نبرد سوریه، ساعاتی پس از خروج هواپیمای «اسد» از رادار دمشق، یادآور آخرین تصاویر جنگی ویرانگر بود که دو دهه پیش، ایالات متحده بر سر عراق آوار کرد و در انتظار ماند تا ارمغان آن همچون ققنوسی از خاکستر جنگ بلند شود.
وقتی امریکا و شرکای اروپایی‌اش بعد از تلاطم جنگ سرد بر منطقه پرفراز و فرود خاورمیانه و مناسبات آن سیطره بیشتری یافتند، مسأله مهم و حیاتی برای آنها در دست گرفتن نبض تحولات حاکم بر منازعه اعراب و اسرائیل بود که بواسطه آن می‌توانستند امکانی برای شکستن اراده مقاومت کشورهای عربی در برابر تل‌آویو و تحمیل توافق صلح بیابند. با طوفان 11 سپتامبر 2001 اندک بارقه‌های این مقاومت با اشغال دو کشور عراق و افغانستان از سوی ایالات متحده رنگ باخت تا منطقه در معرض آزمون پیش آورده غرب قرار بگیرد و خود نیز در آن دست برتر داشته باشد؛ هدفی که روند رویدادهای پس از آن، برنافرجام ماندنش صحه گذاشت و انگاره‌های ایالات متحده و متحدانش در پازل از پیش چیده شده در عراق را به چالش کشید تا این قول «کالی رابینسون» صاحبنظر امریکایی رنگ واقعیت به خود بگیرد که «نفوذ ساختاری و تاریخی ایران در عراق چنان پیچیده شده که دیگر نسخه مداخلات خارجی قدرت‌هایی چون ایالات متحده امکان محدود یا بی‌اثر کردن آن را ندارد». این چنین بود که نگاه غالب ناظران جهانی درباره آنچه پس از حمله نظامی امریکا به عراق در سال 2003 روی داد، در یک گزاره اشتراک داشت و آن اینکه تهاجم نظامی ایالات متحده امریکا به عراق تنها یک برنده داشت و آن هم ایران بود.

تاریخ تکرار می‌شود؟
وقتی «ابومحمد جولانی»، رهبر معارضان مسلح «هیأت تحریرالشام» پرچم پیروزی را در کاخ ریاست جمهوری سوریه بالا برد و همزمان «هاکان فیدان»، وزیر خارجه ترکیه که کشورش یکی از بازیگران پشت صحنه فتح دمشق بود، پشت تریبون رفت و گفت: «دوران بی‌ثباتی سوریه به پایان رسیده است» نمی‌شد تکرارسازی تاریخ را این بار در سوریه از نظر دور داشت؛ چه فقط نگاهی کوتاه به امروز عراق، لیبی پس از سقوط «معمرقذافی»، مصر در دوره «محمد مرسی» و تونس پس از انقلاب‌های عربی کافی بود، ثابت کند چقدر برای پیش‌بینی امیدوار کننده «هاکان فیدان» مبنی بر تاریخ‌سازی در سوریه و گام برداشتن این کشور به سمت صلح و ثبات زود است؛ سوریه‌ای که فارغ از تحمل یک دهه و نیم جنگ و بی‌ثباتی و پیامدها و فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، زیر بار اختلافاتی قرار داشت که در بطن «نبرد در سایه» میان دولت دمشق و مخالفانش در داخل و سمپات‌های آنها در قاهره، ترکیه، قطر و عربستان قرار داشت که از اخوانی‌ها و کردها گرفته تا سکولارها و اسلام‌گرایان معتدل را شامل می‌شود و انتظار نمی‌رود در سوریه پسااسد هم به تفاهمی زودهنگام دست یابند و بر اختلافات میان خود فائق آیند. بویژه آنکه نمی‌توان نقش بازیگرانی همچون ترکیه را در این روند واپس‌گرایانه نادیده انگاشت که مبنای تحرکات ژئوپلیتیک و هویتی آن از حوزه قفقاز تا خاورمیانه درکمک به ایجاد از هم گسیختگی سامان سیاسی سوریه، خلق فرصت‌ها و کسب منافع بیشتر بوده است؛ چه، تجهیز و حمایت پررنگ آنکارا از مخالفان دولت سوریه هم در امتداد همین تحرکات بازتاب یافت. بنابراین در هزارتوی پر پیچ ‌و خمی که در صحنه سوریه فروپاشیده ساخته شده و مرموز و غیرقابل پیش‌بینی است، نمی‌توان امید کوتاه مدتی برای برهم خوردن این صحنه
متصور بود.
خاکریز نخست جبهه مقاومت
بر خلاف این خوش استقبالی، جایگاهی که سوریه بواسطه همسایگی با فلسطین اشغالی، لبنان و عراق یافته و آن را به مناقشه تاریخی اعراب و اسرائیل پیوند زده تا به خاکریز نخست جبهه مقاومت تبدیل شود، از منظری دیگر چشم‌انداز صلح و ثبات زودهنگام در سوریه را در هاله‌ای از ابهام فرومی‌برد. چراکه سوریه در دهه‌های اخیر نشان داده بود بازیگری رادارگریز و تأثیرگذار در معادله جنگ نابرابر جهان مقاومت در خاورمیانه است که ایران به عنوان یکی از اصلی‌ترین نقش‌آفرینان این محور، روی نقش ویژه و حمایتگرانه آن حساب ویژه‌ای باز کرده است.
بنابراین ایفای این نقش چندین دهه‌ای در حمایت از فلسطین که ذیل دغدغه‌های امنیتی مشترک با ایران و دیگر اضلاع مقاومت و همچنین الگوی وابستگی متقابل امنیتی میان آنها معنادار می‌شود، چیزی نیست که کم رنگ شدن آن برای بازیگران مهم صحنه مقاومت بویژه ایران بی‌اهمیت باشد. چه، تضعیف سوریه و عقب‌نشینی‌اش از مواضع ضد اسرائیلی ولو به اندازه «یک گام» به معنای برداشتن چندین گام رو به جلو از سوی این رژیم علیه مقاومت معنا می‌شود. ناظر بر چنین موقعیتی برای غرب و بویژه امریکا، سقوط دولت دمشق معنایی جز روی کار آمدن دولتی محافظه کار در سوریه در مسیر مطامع
اسرائیل نداشت.
با این حال پیچیدگی تحولات در آینده می‌تواند این هدف‌گذاری را با آسیب‌های جدی مواجه کند.

تطبیق اراده‌های متعارض
در چنین شرایطی مهم‌ترین پرسش در روزها و هفته‌‌های آینده برای افکار عمومی، تحلیلگران و تصمیم‌‌ گیران دولت ایران این سؤال است که تطبیق با تحول نظام سیاسی سوریه با چه رویکرد و چه کیفیتی باید انجام پذیرد؟ قطعاً با گذشت زمان، شیوه برخورد و تعامل با تحول قابل ملاحظه‌ای که در صحنه سوریه رخ داده است، صیقل می‌خورد و دقیق‌تر خواهد شد. اما آنچه در وهله اول پیداست اینکه طراحان پشت صحنه سقوط دولت دمشق همچون ترکیه و قطر گرچه طی روزهای گذشته توانسته‌اند با حمایت‌های لجستیکی و نظامی از معارضان مسلح سوریه، نام خود را به عنوان اصلی‌ترین بازیگران پیروز بر سر زبان‌ها بیندازند اما به نظر نمی‌رسد در صحنه آشفته و درهم پیچده‌ای که شرح آن رفت، همچنان لقب فاتحان جنگ را یدک بکشند. کافی است ایران بواسطه قرابت‌های تاریخی، سیاسی و ژئوپلیتیک خود با سوریه و اهدافی که در مسیر ترمیم وضعیت مقاومت جست‌و‌جو می‌کند، نیروهای تازه خود را فعال کند و آن را در آشفتگی قابل انتظار سوریه در مسیر مهار بحران به کار گیرد اما باید دید اراده‌های متعارض تازه‌ای که از سوی بازیگران داخلی و خارجی به بافت قدیمی بحران سوریه افزوده می‌شود تا چه اندازه این کشور و منطقه را از گرداب خودخواسته آنها دور می‌کند.

 

بــــرش

واکنش وزارت خارجه به تحولات سوریه:
تصمیم‌گیری در مورد آینده سوریه تنها بر عهده مردم این کشوراست
جمهوری اسلامی ایران واکنش خود را درباره تحولات سوریه با دفاع از حق قانونی مردم این کشور برای تصمیم‌گیری درباره سرنوشت سیاسی خود آشکار کرد. وزارت امور خارجه در بیانیه‌ای که در پی پایان حیات سیاسی بشار اسد رئیس‌جمهوری سوریه منتشر کرد، با یادآوری موضع اصولی ایران مبنی بر احترام به وحدت، حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینی سوریه، تأکید کرده است که تعیین سرنوشت و تصمیم‌گیری در مورد آینده سوریه تنها بر عهده مردم این کشور، بدون مداخله مخرب یا تحمیل خارجی است. بنا به اعلام وزارت خارجه، تحقق این مهم مستلزم پایان هرچه سریع‌تر درگیری‌های نظامی، ممانعت از اقدامات تروریستی و شروع گفت‌وگوهای ملی با مشارکت همه طیف‌های تشکیل دهنده جامعه سوریه جهت تشکیل حاکمیت فراگیر است که نماینده همه مردم سوریه باشد.
این بیانیه با تأکید بر اینکه روابط دو ملت ایران و سوریه پیشینه‌ای دیرینه داشته و همواره دوستانه بوده است و انتظار می‌رود این روابط با رویکرد حکیمانه و دوراندیشانه دو کشور بر اساس علائق و منافع مشترک و عمل به تعهدات حقوقی بین‌المللی تداوم یابد، می‌افزاید: ایران از سازکارهای بین‌المللی با محوریت قطعنامه ۲۲۵۴ سازمان ملل متحد برای پیگیری روند سیاسی در سوریه همچون گذشته‌ حمایت کرده و به تعامل سازنده با سازمان ملل متحد در این زمینه ادامه می‌دهد و همچنین با در نظر گرفتن رفتارها و عملکردهای بازیگران مؤثر در صحنه سیاسی و امنیتی سوریه، رویکردها و مواضع متناسب را اتخاذ خواهد کرد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و بیست و پنج
 - شماره هشت هزار و ششصد و بیست و پنج - ۱۹ آذر ۱۴۰۳