پل سازی در مسیر آشتی با جهان
مریم سالاری- روزنامه نگار / مسعود پزشکیان در جدیدترین گفتوگوی تلویزیونیاش به سؤالها و ابهاماتی پاسخ داد که پیرامون رویکرد دولت چهاردهم در روند مدیریت تخاصم با غرب مطرح شده است. او گفتوگوهای اولیه ایران و کشورهای اروپایی در نیویورک را مقدمهای برای مسیر کاهش تنش با غرب خواند و اگرچه بروز تصمیمات تقابل جویانه اخیر اروپاییها را مغایر با روند جاری اعلام کرد اما با این حال براین گزاره کلیدی تأکید کرد که «ایران به دنبال جنگ و ناآرامی نیست» و در مسیر پیشنهادیاش برای تحقق صلح، سعی بر گذاشتن نقطه پایان بر بحرانهای سیاسی و اقتصادی با ترمیم پلهای ارتباطی با جهان دارد. هرچند پزشکیان از منظر منتقدانش فردی بود که بنا دارد مسیر کاهش تنش را با دادن امتیازات ویژه به اروپا و امریکا دنبال کند اما این در حالی است که او از همان ابتدا تأکید ویژهای بر ضرورت توجه توأمان به شرق و غرب در ساحت سیاست خارجی داشته است؛ دو گزینهای که پیش از حضورش در پاستور از او خواسته میشد، مواضعش را بر اساس آنها تعریف و دیدگاهش را درباره پرسش مهم انزوا یا آشتی با جهان، شفاف کند. مواردی که در لوای ظاهر دوگانه شان، ماهیت واحدی تحت عنوان سیاست تک گزینهای دارد و در این ساحت، غرب و شرق یا منطقه و فرامنطقه، اجزایی متناقض به شمار میروند که جز در نفی دیگری اثبات نمیشود. پزشکیان درحالی از کاهش تنش و رابطه سازنده با جهان بر پایه اصول بنیادین «عزت، حکمت و مصلحت» گفت که در چهارماه گذشته از آغاز به کار دولتش، گامهای معناداری برای روشن کردن چشمانداز حرکتی خود در سیاست خارجی ترسیم کرد که بویژه در تبدیل تفاهم نیویورک به روند گفت و گو در ژنو بازتاب یافت؛ اقدامی که فارغ از محتوای آن، نشانهای واضح از اولویتهای دولت چهاردهم در پیگیری مأموریت مهم رفع تحریمها و بستن پرونده مناقشه هستهای بود.
پزشکیان در این مسیر تحرک بخشی بیشتر به دیپلماسی راهبردی را در دستور کار قرار داده و دیپلماتهای خود را با هدف تلاش برای ایجاد مفاهمه و همگرایی درونی پیرامون پروندههای مهمی همچون مذاکرات رفع تحریم و مدیریت و رفع تخاصم با برخی کشورها به خط کرده است؛ این رویکردی است که بویژه در بطن رابطه بحرانی ایران و امریکا و ناظر به روی کار آمدن دونالد ترامپ رئیسجمهور ماجراجوی امریکا به عنوان طرف اصلی در روند مذاکرات رفع تحریمها حائز اهمیت ویژهای است. بویژه آنکه فراز و فرودهای فرآیند مذاکرات سالهای اخیر ایران با غرب ذیل مناقشه هستهای بویژه پس از خروج ترامپ به قدر کافی روشن ساخته است که تنظیم مسیر مذاکره با غرب متأثر از تحولات پرشتاب و بحرانی همچون جنگ اوکراین و نزاع خاورمیانه چه اندازه پیچیده و دشوار است و هر گام مثبت چه اندازه مقاومت دشمنان و تحرکهای تخریبی دشمنان را برمیانگیزد و هرگونه تغییری در وضعیت مناسبات ایران و امریکا نیز موانعی به همین سترگی دارد.
ناظر به چنین موانعی است که میتوان واکنش شاید شتابزده و دعوت تلویحی بخشهایی از جریانهای سیاسی داخلی به برقراری وضعیت فوقالعاده و زمزمه خروج از چهارچوبهای رسمی قانونی در مواجهه با تلاطم جاری و چشمانداز بحران پیش رو را به عنوان یک رفتار مخاطرهآمیز برای تحقق سیاست آشتی جویانه دولت چهاردهم برشمرد؛ این خواستهای است که در همپوشانی کامل با رفتار بازیگران خارجی است که میکوشند تصویر وارونهای از نقش ایران در منطقه و جهان به نمایش بگذارند و در درجه اول گوش جهان را به صدای دولت پزشکیان که بر حفظ ماهیت صلحآمیز فعالیتهای هستهای ایران اصرار دارد، کر سازد و در مرحله بعد حذف نقش ایران را به یک خواست عمومی تبدیل کند. این سیاست، بزرگترین مانع بر سر راه ترمیم و تقویت مناسبات ایران و امریکاست که تاکنون به انواع شگردها برای رسیدن به این منظور متوسل شده و نشان داده است از هیچ مکر و شگردی در این راه دریغ ندارد.