مرگ؛ کسب و کار جاده‌های ایران

بیش از 10 هزار نفر در تصادفات نیمه اول سال جاری جان باختند

سهیلا نوری
خبرنگار


تصادفات جاده‌ای و درون‌شهری در 6 ماه نخست سال ‌جاری ۱۰ هزار و ۹۷ نفر را به کام مرگ کشاند. این آمار تکان‌دهنده وقتی هولناک‌تر می‌شود که بدانید بر اساس آخرین بررسی‌ها، سالانه ۶۷ هزار تصادف جاده‌ای منجر به معلولیت، در ایران به ثبت می‌رسد؛ آمار قابل‌توجهی که تحت هیچ شرایطی نمی‌توان به چشم یک عدد چندرقمی به آن نگاه کرد، بلکه به مثابه آواری بر سر خانواده‌ها و دولت است که هزینه‌های سنگینی را بر این دو نهاد مهم جامعه تحمیل می‌کند و جای خالی بررسی‌های دقیق جامعه‌شناختی و روانشناختی، اقدامات کارشناسی و آموزش‌های اصولی را به عنوان شاه‌کلید سریال تلخ تصادفات نشان می‌دهد.
۶۲ درصد از تصادفات 6 ماه نخست سال‌ جاری به وسایل نقلیه شخصی اختصاص داشته است. سردار سید تیمور حسینی، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی کل کشور با تأیید این آمار به سهم بالای خودروهای شخصی و موتورسیکلت‌ها در بروز تصادفات اشاره می‌کند و می‌گوید:«این موضوع در حالی نیازمند توجه و آموزش بیشتر رانندگان است که متأسفانه عابران پیاده از قربانیان اصلی تصادفات هستند به طوری ‌که ۶ درصد قربانیان کل تصادفات را عابران پیاده تشکیل می‌دهند که البته این آمار در مناطق درون‌شهری و برون‌شهری متغیر است، اما آنچه که در این میان نباید تغییر کند، لزوم رعایت حقوق عابران و افزایش توجه به آنها در جاده‌هاست.»
سید جواد حسینی، رئیس سازمان بهزیستی نیز چندی قبل اعلام کرد:«حجم بالای تصادفات یکی از عوامل اصلی افزایش معلولان و مددجویان سازمان بهزیستی است. سالانه ۶۷ هزار تصادف جاده‌ای منجر به معلولیت در کشور داریم که بخش بزرگی از این افراد به جامعه تحت پوشش بهزیستی افزوده می‌شوند.»

سلامت روان و رانندگی
در کشور ایران و بسیاری از کشورهای جهان، مهارت رانندگی افراد با مهارت عملیاتی آنها پشت فرمان اتومبیل سنجیده می‌شود در حالی ‌که نحوه رانندگی افراد با سلامت روان آنها ارتباط مستقیم دارد و با این سنگ محک، باید مهارت رانندگی سنجیده شود.
دکتر علیرضا شریفی‌یزدی، روانشناس اجتماعی در تشریح ارتباط سلامت روان با نحوه رانندگی افراد می‌گوید:
«بررسی‌‌ سلامت روان فردی که قرار است رانندگی کند بسیار مهم‌تر از فردی است که روی بدنش تتو دارد؛ به این معنا که اگر برای بررسی سلامت روان راننده‌ها به اندازه فردی که روی بدنش آثار تتوهای متعدد دارد اهمیت قائل باشیم، قطعاً آمار تصادفات مرگبار بسیار کمتر از چیزی خواهد بود که امروز مسئولان امر اعلام می‌کنند. واقعیت این است که اغلب افرادی که رانندگی پرریسک و با سرعت بالا دارند، از لایی کشیدن‌های خطرناک لذت می‌برند، با فاصله بسیار کم از خودروی جلویی رانندگی می‌کنند و به قول خودشان اهل آیینه‌پرانی هستند، در گروه افرادی قرار می‌گیرند که دچار اختلالات شخصیتی متفاوتی از جمله شخصیت ضداجتماعی، شخصیت مرزی یا اختلال شخصیت ADHD (بیش‌فعالی و عدم تمرکز) هستند؛ اختلالاتی که سبب می‌شود فرد به اغلب قواعد و قوانین رانندگی پایبند نباشد و بدین ترتیب برای جان خود و دیگران نیز اهمیت چندانی قائل نخواهد بود.»

 جوان‌های حادثه‌ساز
«افراد 17 تا 40 ساله‌، 60 درصد مقصران تصادفات در استان مازندران هستند.» رئیس پلیس‌ راه مازندران که یکی از پرترددترین جاده‌های کشور در این استان قرار دارد، با بیان این جمله کوتاه اما تأمل‌برانگیز ادامه می‌دهد:«بر اساس بررسی‌های صورت گرفته طی 7 ماه نخست سال 1403، متوجه شدیم افراد ۲۶ تا ۳۰ ساله‌ ۱۴ درصد، ۳۱ تا ۳۵ ساله ۱۵ درصد و ۳۶ تا ۴۰ ساله‌ ۱۴ درصد مقصران حوادث رانندگی استان مازندران را تشکیل می‌دهند که این یعنی هیجانات در سبک رانندگی و نوع حوادثی که برای این طیف رقم می‌خورد بسیار مؤثر است.»
سرهنگ هادی عبادی با تأکید بر اینکه حال افراد علت اصلی بروز این تصادفات است و تا راننده به این درک نرسد که تنها با احوال بسامان پشت فرمان بنشیند و ما هر چقدر هم تلاش کنیم به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید، می‌گوید:«اینکه افراد با چه احوالی پشت فرمان می‌نشینند در وقوع تصادفات و شدت آنها بسیار تعیین‌کننده است. در واقع بین دیدن و نگاه کردن تفاوت وجود دارد و بر همین اساس بارها اتفاق افتاده که راننده خاطی، موانع، اتومبیل و عابران پیاده را دیده اما به دلیل نداشتن تمرکز به آنها توجه نکرده و متأسفانه حوادث مرگباری رقم زده است.»
سرهنگ عبادی که کنترل هیجانات و خشم را در کاهش آمار پرشمار تلفات رانندگی بسیار تأثیرگذار می‌داند، یک فرمول ساده اما معجزه‌‌وار دارد؛ «فرد بهترین احوال را برای خود تجسم کند و با تمرکز کامل پشت فرمان بنشیند، اما اگر به هر دلیل اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی این توانایی و قابلیت را ندارد، از رانندگی منصرف شود تا موجبات آسیب خود و اطرافیان را فراهم نکند.»
آیینه تمام‌نمای فرهنگ جامعه
شیوه رانندگی در یک جامعه به مثابه آیینه تمام‌نما از فرهنگ آن جامعه است، با اینکه یک نظریه بسیار بااهمیت وجود دارد آن هم اینکه هیچ اختلال روانشناختی وجود ندارد، مگر اینکه ریشه اجتماعی داشته باشد. در حقیقت زمانی که جامعه به لحاظ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تب‌دار ‌شود، آستانه تحمل افراد پایین آمده و نشانه‌های آن در نحوه رانندگی آنها به وضوح مشخص می‌شود.
بر همین اساس دکتر شریفی‌یزدی مسببان حوادث رانندگی را به لحاظ اجتماعی به سه دسته تقسیم می‌کند؛ دسته اول جوان‌هایی هستند که به تازگی گواهینامه رانندگی گرفته‌اند و از آنجا که به واسطه ضعف در زیرساخت‌های کشور، فضایی ایمن مانند پیست اتومبیلرانی برای تخلیه انرژی متراکم آنها وجود ندارد، پشت فرمان که می‌نشینند خیابان و بزرگراه را با پیست اتومبیلرانی اشتباه می‌گیرند و انرژی جوانی‌شان را به شکل اشتباه و در فضایی اشتباه‌تر تخلیه می‌کنند که متأسفانه در موارد بسیاری با حوادث مرگبار همراه خواهد بود.
از منظر این روانشناس اجتماعی، دسته دوم را جوانانی تشکیل می‌دهند که اغلب دهه سوم و چهارم زندگی‌شان را سپری کرده و به دلیل نبود امکانات شغلی کافی، رانندگی را به عنوان یک حرفه برای تأمین هزینه‌های زندگی انتخاب می‌کنند. این جوانان هم ساعات زیادی از شبانه‌روز را پشت فرمان می‌نشینند و در اثر خستگی و عدم تمرکز ناشی از آن، مستعد رقم زدن انواع تصادفات خواهند بود.
دسته سوم مقصران تصادفات مرگبار نیز افرادی هستند که یک خشم اجتماعی با خود حمل می‌کنند که با زیر پا گذاشتن قوانین رانندگی، به زعم خودشان اعتراض‌ می‌کنند که این گروه هم در اکثر مواقع حادثه‌آفرین هستند.
مطالعات نشان می‌دهد افراد پرخاشگر، کسانی که دچار سرخوردگی شده‌اند و آنها که امیدی به آینده ندارند، رانندگی‌های بی‌مهابا و پر‌ریسکی دارند که با وجود خودروهای ناایمن و جاده‌های غیراستاندارد که در این مجال محل بحث نیست، اغلب عامل بروز انواع رخدادهای ناگوار خواهند شد.

همراهان ارزشمند پلیس
«هرچند لازم است ارگان‌های پرشماری با پلیس راهور همراه شوند، اما نهاد خانواده، آموزش و پرورش و البته محیط اجتماعی در بروز سبک رانندگی افراد نقش پررنگی دارد.» این جمله رئیس پلیس ‌راه استان مازندران است که در رشته روانشناسی تحصیل کرده و مهارت معنوی راننده را در بروز وقایعی که رقم می‌زند بسیار دخیل می‌داند. این مقام مسئول می‌گوید:«در بسیاری از تصادفات شاهد راننده جوانی هستیم که گواهینامه رانندگی دارد، اما از آنجا که مهارت معنوی و تجربه کافی برای رانندگی و رعایت قوانین ندارد، مجری تصادفات مرگبار خواهد بود. به اعتقاد من، خانواده به عنوان بازوی مهم پلیس راهنمایی و رانندگی عمل می‌کند و از آنجا که ریشه هر یک از ما به خانواده متصل است، شخصیتی که در این نهاد شکل می‌گیرد بر سبک رانندگی ما سایه می‌اندازد. بنابراین فردی که در محیط خانواده تسلط بر احوال خود را یاد بگیرد، بی‌شک راننده کم‌خطرتری خواهد بود. از سوی دیگر از آنجا که نمی‌توان به ازای هر راننده یک پلیس در نظر گرفت، افرادی که کنترل هیجانات خود را در دست دارند، همراهان ارزشمندی هستند و نگرانی‌های جامعه پلیس را تا حد زیادی مرتفع می‌سازند بخصوص ۱۷ تا ۲۵ ساله‌ها که بر اساس آمارهای به دست آمده، مقصران ۲۰ درصد حوادث جاده‌ای در محور برون‌شهری استان مازندران هستند.»
دکتر علیرضا شریفی‌یزدی هم این موضوع را با تعریفی متفاوت تکمیل می‌کند؛ «آموزش و پرورش طی 12 سال تحصیلی، دانش‌آموزان را 16 هزار ساعت در اختیار دارد، این در حالی‌ است که در طول این مدت‌زمان کلیدی، خبری از آموزش اصول رانندگی نیست، در صورتی که اگر
ساز و کاری تعریف شود تا دانش‌آموزان با زیر و بم رانندگی به شکل علمی و اصولی آشنا شوند و یادگیری این اصول تنها به دوره‌های کوتاه‌مدت آیین‌نامه راهنمایی و رانندگی ختم نشود، بدون شک راننده‌های جوان بسیاری خواهیم داشت که مبادی آداب رانندگی هستند.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و بیست و یک
 - شماره هشت هزار و ششصد و بیست و یک - ۱۳ آذر ۱۴۰۳