ژنرال حسن احمد حسن از فرماندهان پیشین ارتش سوریه در گفت و گو با «ایران»:
شورش در سوریه طولانی نخواهد شد
پیشروی سریع و ناگهانی گروه های مسلح تروریستی در مناطق شمالی سوریه، سؤالات متعددی را در اذهان تحلیلگران ایجاد کرده است؛ از جمله اینکه سرچشمه حمایت مالی، طراحی عملیات و پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی این گروهکها کجاست؟ و اینکه چرا بازیگران منطقهای و فرامنطقهای این زمان را برای این اقدام تهاجمی انتخاب کردند؟ برای دستیابی به پاسخ برخی از این پرسشها، گفت و گویی با سرلشکر «حسن احمد حسن» از فرماندهان ارتش سوریه داشتیم که مشروح آن نقل می شود.
ابتدا یک شمای اجمالی از وضعیت میدانی در سوریه و نسبت آن با تحولات سیاسی ترسیم کنید، سپس یک ارزیابی کلی از سطح آمادگی ارتش و همپیمانانش ارائه دهید.
بدون شک این تشدید بیسابقه درگیریها که توسط گروهکهای تروریستی به رهبری «هیأت تحریرالشام» یا همان جبهه تروریستی النصره انجام شد، یک اتفاق خطرناک بود؛ اما ما میتوانیم با آن مقابله کنیم که این موضوع، تأییدکننده این سخن حکمتآمیز است که: «فرصتها در دل ضررها نهفتهاند.» وضعیت عمومی برای اینکه ما این چالش را به یک فرصت تبدیل کنیم و باقیمانده گروههای تکفیری مسلح حاضر در سوریه را از بین ببریم، آماده است و این به نفع همه کشورها و ملتهای منطقه است.
اما اگر ما این خطر را به حال خود رها کنیم و آن را بهعنوان یک واقعیت بپذیریم، خطرهای بسیار بزرگی را ایجاد میکند که همه را تهدید میکند. ما میبینیم که کشور همسایه ما از مسئولیت خودش شانه خالی میکند، امریکاییها هم دخالتشان را رسماً نفی میکنند و مدعی شدهاند که «ما نقشی در کارهایی که گروههای تروریستی در سوریه انجام میدهند، نداریم»؛ بسیار خب! پس با این اوصاف ما حق داریم که این گروهکها و تهدیداتشان را با تمامی جزئیاتش از بین ببریم، خصوصاً با توجه به شانه خالی کردن امریکاییها و ترکها.
موضوعی که به مقابله با این گروههای تروریستی کمک میکند، این است که اصطلاحاً «مزاج اقلیمی منطقه» به شکل کلی تغییر کرده است، یعنی شرایط سیاسی و اجتماعی منطقه نسبت به سال 2011 عمیقاً تغییر کرده است و ما میبینیم کشورهای منطقه بهطور پیدرپی از طریق تماسهای تلفنی که با رئیسجمهور بشار اسد صحبت و اعلام همبستگی کردند؛ تماسهایی از جانب نخستوزیر عراق، پادشاه اردن، رئیسجمهور مصر و رئیس امارات یا بیانیههای وزرای خارجه کشورهای منطقه که حاکی از تغییر اوضاع سیاسی و انزوای دشمنان سوریه است.
یکی از مهمترین محورهای این تحولات، رویکرد و نگاه روسیه و ایران است که قویاً بر حمایت از سوریه و حق دمشق در ایجاد امنیت و نظم در تمامیت ارضی سوریه تأکید کردند. برای همین سفر وزیر خارجه ایران به سوریه و دیدار با آقای رئیسجمهور بشار اسد و اظهارات رسمی مقامات طرفین نشان میدهد که جهت قطبنمای تحولات، به سمت از بین بردن این خطر است و طبیعی است که تمامی تلاشهای هماهنگ دوستان سوریه به سمت محقق کردن هدف اصلی، یعنی از بین بردن تروریسم است.
گروههای تروریستی در سوریه، قطعاً بدون پشتیبانی سیاسی، اطلاعاتی و نظامی نمیتوانستند چنین تهاجمی را سازماندهی و عملیاتی کنند. به نظر شما مبدأ این پشتیبانی کجاست و چرا برای عملیات، این زمان را انتخاب کردند؟
درک و تحلیل این مسأله چندان به تلاش نیاز ندارد! برای بررسی و رسیدن به نتیجه نه تلاش خاصی نیاز دارد و نه تحلیل عمیق و پیچیدهای، چون معلوم است چه کسانی گروهکها را در این حمله تروریستی خطرناک کمک میکنند. هویت حامیان تروریستها معلوم است؛ در صف اول، کسانی هستند که این گروههای تروریستی را با اسمهای مختلف ابجاد کردند، بخصوص در اینجا ما باید از امریکا و همپیمانانش نام ببریم.
و آن کشوری که بر مناطق حضور این تروریستها و جزئیات زندگی روزانه آنها کنترل دارد؛ اگر حمایت مستقیم این همسایه نبود، این تروریستها نمیتوانستند در این منطقه نه چند سال، بلکه حتی دو ماه دوام بیاورند. فراموش نکنیم که آنکارا طرف ضامن در تفاهم آستانه بوده و مسئولیت کامل این موضوع را برعهده دارد؛ چه اقرار کند که حامی آنها است چه انکار.
طرف سوم تهاجم به حلب، رژیم صهیونیستی است؛ چراکه این گروههای تروریستی جزئی از ارتش رژیم اشغالگر صهیونیستی در جغرافیای سوریه هستند و همه در خاطر دارند که چگونه مجروحان جبهه النصره در بیمارستانهای رژیم صهیونیستی به شکل علنی میرفتند و معالجه میشدند و نتانیاهو علناً میرفت از آنها عیادت میکرد. الان هم میبینیم که همان جبهه النصره با تغییر اسم (تحریرالشام) رهبری این حمله به حلب و بقیه مناطقی که امروز شر آنها به آن مناطق رسیده را برعهده دارد.
اما چرا این تهاجم تروریستی در این مقطع اتفاق افتاد؟ وقوع این رویداد دلایل متعددی دارد که به دو بخش اصلی و فرعی یا سطحی و بنیادی قابل تقسیم است. به اختصار میتوانم بگویم اظهارات تهدیدآمیز اخیر نتانیاهو، بعد از اعلام آتشبس با لبنان که مدعی شد رئیسجمهور سوریه با آتش بازی میکند، کلمه رمزی بود که تروریستها آن را سریع دریافت کردند و ما میدانیم که این گروههای تروریستی زیرنظر ارتش و سازمان اطلاعات کشور همسایه عمل میکنند.
نکته مهم در این خصوص، یادآوری سناریوهای طراحی شده در پروژه صهیونیستی - امریکایی برای منطقه و سوریه است که یا سوختند یا از اعتبار ساقط شدند. بعد از سوختن برگه سناریوی از بین بردن مقاومت در غزه و لبنان و اخراج فلسطینیها، دو راهکار پیشرویشان قرار گرفت: یا یک انفجار خطرناک جدید در منطقه به وجود بیاورند یا اعلام کنند که نقش رژیم صهیونیستی دیگر به پایان رسیده است، چون بازیگری که بتواند نقش رژیم آسیبدیده صهیونیستی را در به آتش کشاندن منطقه ایفا کند، نداشتند. آمدند و اوضاع را در سوریه رو به بحران و انفجار بردند تا با این کار بار دیگر منطقه و دنیا را مشغول کنند تا در این فرصت بتوانند رژیم سرطانی صهیونیستی، رهبران آن، ارتش اشغالگر و شهرکنشینان را برای پروژههای بعدیشان آماده کنند. لذا این اتفاق افتاد، ولی اینان فراموش کردند که محاسبههای اشرار حتماً نمیتواند در برابر محاسبههای اصحاب اراده و حق ایستادگی کند؛ به قول شهید سید حسن نصرالله: میان ما و شما، میدان نبرد و چند روز و شب است. به نظر من، سرنوشت این جنگ، طولانی نخواهد بود. استکبار و صهیونیستها و همپیمانان آنها بدانند که این مسأله طولانی نخواهد بود و شکست میخورند.