«ایران» دلایل مهاجرت را بررسی میکند
سراب سودای روزهای بهتر
سمیه افشینفر
خبرنگار
«همه کارهایمان را ردیف کردیم و راهی شدیم، روزهای اول راحت نبود اما کمکم جا افتادیم»؛ این صحبتهای الهام است که به همراه خانواده از یک سال قبل، کشوری در همسایگی وطن را به جای خانه برگزیده است. او میگوید: «خانهمان زیاد بزرگ نیست، روزها و ساعتهای طولانی کار میکنیم اما خوشحالم که بچهها میتوانند در مدارس خوبی درس بخوانند.» او آرایشگری است که دلش نمیخواسته کشور را ترک کند، چون در ایران زندگی بهتری داشت «اما انگار نمیتوانستیم آیندهای برای بچهها تصور کنیم» ترس و نگرانی از آینده مادر را بر این داشت تا کوله بار ببندد و زندگی در غربت را جایگزین هوای وطن کند. شکی نیست که مهاجرت و رفتن از جایی به جای دیگر یکی از پدیدههایی است که همواره در تاریخ بشری وجود داشته است. مهاجرت از شهری به شهری دیگر، مهاجرت از روستا به شهر و مهاجرت از کشوری به کشور دیگر به بهانه زندگی بهتر. این در حالی است که به گفته جامعهشناسان در کشور با پدیده افزایش مهاجرت نه تنها نخبگان که مردم عادی هم مواجه هستیم، مردمی که بدون هدف و برنامهای مشخص در سودای زندگی بهتر یا در دام «آدم پران»ها میافتند یا به زندگی بسیار پایینتر از سطح زندگی خودشان در غربت تن درمیدهند. اما چه عواملی باعث مهاجرت مردم میشود؟ به گفته دکتر شهلا کاظمیپور جامعهشناس جمعیت «مهاجرت معمولاً برای کسب رفاه و دستیابی به موقعیت بهتر اتفاق میافتد چه فردی که از روستا به شهر میآید و چه فردی که از کشوری به کشور دیگر میرود.» همه به دنبال زندگی بهتر هستند و همین سودا افراد را راهی میکند؛ سودای تحصیلات بهتر، درآمد بیشتر یا شغلی مطلوبتر. این جمعیتشناس با بیان اینکه مهاجرتها به دو دسته اختیاری و اجباری تقسیم میشوند، میگوید: «مهاجرت اجباری عمدتاً به دلایل مسائل سیاسی و امنیتی است ولی در مهاجرتهای اختیاری خود فرد به دلیل کسب رفاه بیشتر و دستیابی به زندگی بهتر و آرامش بیشتر تصمیم به مهاجرت میگیرد؛ احتمالاً این فرد در جامعه مبدأ مشکلاتی را احساس میکند و میخواهد آن مشکلات را در جامعه مقصد به حداقل برساند، بنابراین مهاجرت میکند.»
از اینجا رانده، از آنجا مانده
اما این همه ماجرا نیست در بسیاری از مواقع افراد و خانوادههایی که تن به زندگی در غربت دادهاند زندگی نرمالی را تجربه نمیکنند و گاه مجبور به تحمل مشکلات زیادی میشوند و این سؤال مطرح میشود که چرا با وجود همه سختیها و گاهی سیاستهای تشویقی که برای برگشت مهاجرین از طرف دولتها مطرح میشود این افراد حاضر به برگشت نیستند؟ کاظمیپور ادامه میدهد: «فردی که به دلیل عوامل دافعه مبدأ، مهاجرت میکند به نیت یک زندگی بهتر میرود. به هر حال این فرد مشکلاتی در جامعه مبدأ داشته که به دلیل همان مشکلات اقدام به مهاجرت کرده است؛ مثلاً یا شغل خوبی نداشته یا درآمدش برای گذران زندگی مناسب نبوده و حتی ممکن است در جامعه با مشکلات اجتماعی مواجه بوده است و میخواهد برود تا در کشوری دیگر زندگی بهتری را تجربه کند، اما این افراد معمولاً در مقصد با مشکلاتی مواجه خواهند شد. به قول یک ضربالمثل قدیمی «از اینجا رانده و از آنجا مانده» میشوند برای اینکه با دست خالی رفتهاند و چیزی در دست ندارند اما افرادی که به دلیل عوامل جاذبه مقصد مهاجرت میکنند مثل مهاجرت نخبگان یا سرمایهگذاران به راحتی در مقصد جذب میشوند.
مهاجرت در سنین مدرسه
شکی نیست که مهاجرت در سنین پایین تأثیرات منفی بسیاری دارد. اما تا به حال اطلاعاتی در این باره منتشر نشده است و رصدخانه مهاجرت هم پس از انتشار آمار مهاجرت نخبگان دانشآموزی در سالنامه مهاجرتی ۱۴۰۰ اطلاعات دیگری در این باره ارائه نداده است. در آن سالنامه با تحلیل آمار دریافتی از اداره کل گذرنامه در بازه زمانی سال ۱۳۸۰ تا مرداد ۱۳۹۹ از مهاجرت ۱۵ تا ۳۷درصد از رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری، مشمولان بنیاد ملی نخبگان و المپیادیها سخن گفته شده بود که از میان آنان تنها ۲و نیم تا ۴ و نیم درصد به ایران بازگشتهاند. این جمعیتشناس با هشدار نسبت به پایین آمدن سن مهاجرت در کشور میگوید: «سن مهاجرت پایین آمده، چرا که خانوادهها نگران آینده فرزندانشان هستند از طرف دیگر بحث سیستم آموزشی و خدمت سربازی هم مطرح است. آنها معتقدند اگر پسرشان به دانشگاه برود به دلیل خدمت سربازی ممکن است ممنوع الخروج شود و نمیتواند از کشور خارج شود. بنابراین به فرستادن فرزندشان قبل از سن دانشگاه اقدام میکنند. البته تأکید خانوادهها بر تحصیلات هم به نسبت گذشته خیلی زیاد شده و والدین تلاش میکنند همه شرایط را برای ادامه تحصیل مطلوب فرزندانشان تأمین کنند، همه این عوامل باعث مهاجرت تحصیلی دانشآموزان میشود. این تصور که «فرزندم بعد از دانشگاه هم نمیتواند شغل مناسبی پیدا کند» هم در انگیزه خانوادهها برای مهاجرت بیتأثیر نیست.» کاظمیپور با بیان اینکه پایین آمدن سن مهاجرت برای جامعه آسیبزاست، تأکید میکند: «انتظار جامعه این است که وقتی برای افراد هزینههایی را متحمل میشود بتواند از آنها برای اداره بهتر امور کشور بهره ببرد و وقتی یک فرد که میتواند آینده ساز جامعه بوده و در اقتصاد جامعه مشارکت داشته باشد اقدام به مهاجرت میکند طبیعتاً به ضرر جامعه است هر چند برای خود فرد و خانواده هم آسیبهایی دارد که خانوادهها باید به این موضوع
توجه کنند.»
میروم تا نگران چیزی نباشم
چندی قبل سیماییصراف، وزیر علوم با اشاره به اینکه ما درگیر مسأله مهاجرت و بلکه فرار هستیم، گفته بود: اگر دانشجویی رفت و بازنگشت درحالی که با منابع کشور به این رتبه رسیده است، این درد است. او با بیان اینکه در این چند سال اخیر، ۲۵درصد از اساتید مهاجرت کردهاند، این آمار را نگرانکننده خوانده بود. اما چطور میتوانیم از افزایش آمار مهاجرت جلوگیری کنیم. این جامعهشناس در پاسخ به این سؤال که چه راهکارهایی پیشنهاد میدهید تا بتوانیم مانع از افزایش مهاجرت در جامعهمان شویم با اشاره به تحقیقات انجام شده بر مهاجرت به خصوص مهاجرت نخبگان میگوید: بر اساس تحقیقات انجام شده بر پدیده مهاجرت، حدود ۷۰ درصد مهاجرتها به دلیل عوامل دافعه مبدأ انجام میشود و باید برنامهریزیهایی انجام دهیم که این عوامل دافعه را به حداقل برسانیم. مسائلی از قبیل تورم، آسیبهای اجتماعی، عدم امنیت در وجههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و… دلواپسیهایی است که مردم را نگران میکند. وقتی از افراد میپرسیم چرا میروید، میگویند: «می روم تا نگران چیزی نباشم» یا «بتوانم در شغلم پیشرفت کنم». باید این نگرانیها را از مردم دور کنیم؛ این نگاه که افراد تصور کنند هر چقدر هم کار کنند نمیتوانند آیندهای برای خودشان پیشبینی کنند و اگر بروند شاید جامعه مقصد نگرانیهایشان را کمتر کند باید در جامعه کمرنگ شود.
مهاجرت برای کسب منزلت
حتماً به بحث آموزش عالی و کیفیت آموزش عالی هم بیشتر بپردازیم؛ باید به بحث تحقیقات در آموزش عالی بیش از پیش توجه کنیم. نخبگان معمولاً به دلیل محدودیتهای علمی و نبود امکانات پژوهشی و رفاهی و یا به علت ناتوانی جامعه در استفاده از تخصص آنها تصمیم به مهاجرت میگیرند. این نوع مهاجرت یک کوچ برای کسب منزلت اجتماعی و رفاه است. این گروه وقتی در کشورهای دیگر جذب میشوند، مزایای اقتصادی و رفاهی بیشتری کسب میکنند. وقتی یک انسان نخبه و علمی که عمری در راه علم تلاش کرده است نظام آموزشی کشور را فاقد اثربخشی لازم میبیند و احساس میکند که نمیتواند دانش یا مهارت خود را ارتقا دهد، به دنبال فضایی مناسبتر میگردد تا بتواند ظرفیتهایش را به منصهظهور برساند. تحصیلکردگان در توضیح عوامل جاذبه مقصد به این انتقاد از مبدأ میپردازند که اینجا هر چقدر تلاش میکنیم نمیتوانیم رشد کنیم. بنابراین باید همه تلاش کنیم که عوامل دافعه مبدأ را به حداقل برسانیم، از طرفی دولت هم باید بتواند ثبات اقتصادی و امنیت اجتماعی را برای افراد جامعه فراهم کند.