«گل به خودی» با تحکّم به پلتفرم ها
نادر پناهزاده
کارشناس برنامهسازی تلویزیونی
قبل از شروع صحبت درباره دلایل نامعلوم توقیف برنامه «اکنون» و ممنوعیت گزارش فوتبال با صدای «عادل فردوسیپور» لازم است مروری کنیم بر دلیل شکلگیری ساترا. «این سازمان بهدنبال آن است که با تحقق مأموریت خود موجب ارتقای سلامت و کیفیت خدمات رسانهاى صوت و تصویر فراگیر در فضاى مجازى، تقویت و ارتقای جایگاه صنعت رسانهاى صوتى-تصویرى جمهورى اسلامى ایران در رقابتهاى سنگین جهانى، حفاظت از مرزهاى رسانهاى کشور و کاهش آسیبپذیرى جامعه در مقابل هجمههاى فرهنگى بیگانگان، جلوگیرى از انحصار و تضمین رقابت سالم و در نهایت زمینهسازى تحقق الگوى رسانهاى در تمدن نوین اسلامى شود.»
بر اساس مطلب فوق میشود متوجه شد که این نهاد قرار است با تمام قوا بنیانهای اجتماعی، فرهنگی و...جامعه را در فضای آشفته رسانهای جهانی با استفاده از حداکثر ظرفیت خود و بهکارگیری بیشترین قابلیتها، تمام بالقوههای خود را بالفعل کند و این یعنی روزهای کاری همراه با حمایت در مسیر درخشش و موفقیت برای اهل فرهنگ و هنر.
این پیشزمینه را داشته باشید تا برای نمونه نگاهی اجمالی کنیم به برنامه «کتاب باز» که از صدا و سیما پخش و بعداً متوقف شد و برنامه «اکنون» که گویا با اشاراتی، مشابهت به برنامه مذکور داشته و بعد از پخش یک قسمت آن در پلتفرم فیلیمو به دستور صدا وسیما و از طریق ساترا توقیف شد. اینکه چرا برنامه «کتاب باز» که مخاطب خوبی گرد آورده بود متوقف شد در زمان خودش مورد بررسی قرار گرفت و صاحبنظران متفقالقول بودند که برنامه خوبی بود و چه حیف شد. کتاب باز به مخاطب میآموخت که اهل تحقیق باشد و برای پیدا کردن جواب سؤالها به رفرنسهای درست مراجعه کند، اسیرمحتوای زرد، اخبار و اطلاعات جعلی، شایعات در فضای مجازی نباشد، به جای باور به شنیدهها و دریافتهای شفاهی خود به مهارت تحلیل برسد، آگاه باشد و جهان و جامعه خود را براساس واقعیت فرهنگی، مذهبی و عرفیاش بشناسد. ارائه چنین محتوایی در یک برنامه تلویزیونی با حضور میهمانانی ارجمند بوده که تأییدکننده آگاهی و بصیرت بودهاند و بر کسی پوشیده نیست که این معنا در آموزههای دینی، عرفی، ادبیات و اخلاق این مرز و بوم سابقهای بسیار طولانی دارد.
مضافاً اینکه تقویت بنیانهای فرهنگی براساس زیست بوم و دستآوردهای تمدنی، میتواند قویترین تکیهگاه یک ملت در مقابل تهاجم رسانهای فرهنگی بیگانگان باشد و چه خوب که مخاطب ما به چنین محتوایی اقبال نشان داد و چه عجیب که رسانه ملی به جای حمایت و تقویت چنین برنامهای آن را متوقف کرده و در ادامه دلش آرام نشده و با برنامه تقریباً مشابه یعنی «اکنون» نیز برخورد حذفی را انتخاب کرد! اگر برنامه «اکنون» به دلیل مالکیت صدا و سیما بر برنامه کتاب باز و مشابهت این دو توقیف شده و صدا و سیما تا این حد به برنامه کتاب باز علاقهمند و بر مالکیت خود احترام قائل است، چرا اصل برنامه را متوقف کرد و چرا نگران پخش مشابه پلتفرمی آن است؟ چرا هر موضوعی که مورد توجه مخاطب قرار میگیرد از نظر صدا و سیما دارای ممنوعیت است؟
در ادامه شنیدهشدن صدای عادل فردوسیپور در گزارش فوتبال، آن هم در فضای مجازی و در پلتفرم دارای مجوز (آپارات)، چه نوع تهدیدی به حساب میآید که توقیف میشود؟
و سؤالات مشابهی که سالهاست بیپاسخ مانده و هیچ مقام رسمی در رسانه ملی توضیحی دراینباره نداده، جز یک مصاحبه غیررسمی که در آن یکی از مسئولین صدا و سیما به عبور عادل فردوسیپور از خط قرمزهای سازمان صدا و سیما اشاره دارد، اما او هم معلوم نکرده که این خط قرمزها سلیقهای هستند یا بر اساس قانونی مدون تعیین میشوند. پس هویت همگانی ساترا در گسترش فضای رسانهای و حمایت از تولیدکنندگان محتوا چه میشود؟ آیا به وجود آمدن ساترا ناشی از آشفتگی نظری و مفهومی در تعاریف و نیز تعلل در سیاستگذاری و عدم ارائه قانون جامع ارتباطات رسانهها در ایران است!
با توجه به این عملکرد اصلاً چه نیازی به پلتفرمها بود؟ آیا قرار بوده منویات صدا و سیما در یک فضای تلطیف شده و سادهگیرتر اقدام به مدیریت فرهنگی و سیاسی جامعه کند؟
اگر هدف این بوده چرا دست به توقیف و حذف میزند؟ مگر مدیران باسابقه صدا و سیما نمیدانند اگر برنامه پر مخاطبی را متوقف یا توقیف کنند، آن برنامه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد؟ و لاجرم شکاف بین رسانه و مخاطب عمیقتر میشود؟
به طور کلی این بحث بسیار پیچیده و گسترده است و نیاز به بررسی مبسوط دارد، اما بهطور خلاصه میشود گفت بسیار ضروریست تمام متولیان رسانه مجدد اقدام به تحقیق و مطالعه کنند تا راهکاری مناسب برای ارائه محتوا بیابند. برای شروع میتوانند کتاب«پلتفرمهای برخط» «حسین حسنی» را بخوانند! اگر خواندهاند دوباره بخوانند و با کمک گرفتن از متخصصین دلسوز تا حدودی از آشفتگیها و گل به خودیها پیشگیری کنند، چرا که هر خطای کوچکی در رسانه، تخریب بسیار بزرگی در پی دارد.