باستان شناسان در چشمهعلی شهر ری به اسکلتی 6 هزار ساله رسیدند
ری دخت
مهرنوش خلج
خبرنگار
برای هزاران سال، ریدخت تنها و فراموششده در دل خاک، بر پهلوی راست خود خوابیده بود، با رؤیای یک آرزو؛ کشف شدن توسط باستانشناسان. کشف گور او در اوایل ماه جاری تحقق این رؤیا برای او بود. یک تیم حفاری از دانشگاه شهید بهشتی در تاریخ ۲۰ آبان اسکلت بیش از ۶۰۰۰ ساله او را در چشمهعلی، تپهای باستانی و مهم در حاشیه شهر باستانی ری و چند کیلومتری تهران، کشف کرد. این تیم حفاری به سرپرستی حمیدرضا ولیپور و معاونت ایمان مصطفیپور کار میکرد.
برخی از دانشجویان باستانشناسی که با تیم حفاری همکاری میکردند، بلافاصله او را «ریدخت» یا دختر ری نامیدند.
ولیپور به «ایران» گفت که یکی از مهمترین دستاوردهای این حفاری در چشمهعلی که از ۹ مهر آغاز شده بود، کشف بقایای معماری یک روستای پیشتاریخی و این گور بود که قدمت آن حدود ۴000 تا ۴300 سال قبل از میلاد تخمین زده میشود. او افزود که این یافتههای جدید میتواند اطلاعات ارزشمندی درباره زندگی و آیینهای تدفینی انسانهای پیشتاریخی ارائه دهد.
آغاز ماجرای یک کشف
در روزهای پایانی حفاری، زمانی که اعضای تیم آماده بستهبندی ابزارها و پایان دادن به کار میدانی خود در دو گمانه حفاری بودند، به لبههای یک گور احتمالی در وسط یکی از گمانهها برخورد کردند. این اتفاق خوششانسی بزرگی بود، بنابراین حفاری را با دقت بیشتری ادامه دادند زیرا حفاری یک گور نیاز به تخصص و تجربه دارد.
مصطفیپور نیز گفت: «حفاری یک گور هیجانانگیز است، اما باید به گونهای انجام شود که هیچ آسیبی وارد نشود.»
هنگامی که مصطفیپور با دقت در حال نمایان کردن استخوانهای لگن این دختر پیشتاریخی بود، احساس شعف عجیبی داشت. «احساس اینکه تو اولین کسی هستی که پس از ۶۰۰۰ سال او را میبینی و لمس میکنی، جذابترین بخش (کار یک باستانشناس) است».
پس از نمایان شدن استخوانهای لگن، تیم حفاری کار را متوقف کرد و از حامد وحدتی نسب، انسانشناس پیشتاریخی از دانشگاه تربیت مدرس، دعوت کرد تا حفاری را ادامه دهد و اسکلت به طور کامل آشکار شود.
ری دخت در گور خود بر پهلوی راست و در حالت خمیده قرار داشت.
گام بعدی گرفتن نمونههایی برای انجام مطالعات بیشتر بود. مطالعاتی مانند ژنتیک باستانشناسی، باستانشناسی انگلشناسی و تعیین قدمت با کربن ۱۴ میتوانند کمک بزرگی به کار باستانشناسان در هر کشوری باشند. برخی از این مطالعات در ایران انجام میشود، اما برای برخی دیگر مانند تاریخگذاری با کربن ۱۴ نیاز به همکاری با سایر کشورها دارد.
دختر 16 ساله
ولیپور گفت مطالعات اولیه وحدتی نسب روی اسکلت و آناتومی او نشان داد که او دختری بالغ، در حدود ۱۵ تا ۱۶ ساله و با قدی حدود ۱۶۰ سانتیمتر بوده است. جمجمه او دچار تغییر شکل عمدی بوده که ممکن است نشاندهنده موقعیت اجتماعی، وابستگیهای فرهنگی یا موارد دیگر باشد. تغییر شکل جمجمه انسان، یکی از روشهای تغییر عمدی شکل بدن بوده که به دوران پیش از تاریخ برمیگردد. این روش با اعمال فشار بر رشد طبیعی جمجمه کودک انجام میشده است.
همچنین شواهد نشان داد که این دختر پیشتاریخی دارای زینتآلات کوچک ساختهشده از صدف، استخوان و سنگ بوده که به صورت پابند، گردنبند، دستبند و سربند استفاده میشدهاند. در گور او خاک سرخ (اخرا) نیز یافت شد.
ولیپور توضیح داد: «این زینتآلات به ما سرنخهایی درباره جنبههای شخصی زندگی او و فناوری مورد استفاده انسانهای پیشتاریخی برای ساخت آنها میدهد و خاک اخرا نیز میتواند اطلاعاتی درباره باورهای آنها درباره زندگی پس از مرگ ارائه دهد».
او افزود: «این تدفین تنها به شکل یک گودال ساده که در کف واحد مسکونی حفر شده باشد نیست، بلکه دیوار یا اتاق تدفینی برای آن ساخته شده که شواهدی از آن به صورت آجرهای ایستاده به دست آمده و تحقیقات بیشتری روی آن در فصل بعد انجام خواهد شد».
چشمهعلی از سال ۱۹۱۲ مورد توجه باستانشناسان قرار گرفته است و دو حفاری غیرنتیجهبخش در این محل در سالهای ۱۹۱۲ و ۱۹۲۴ انجام شده است. باستانشناس امریکایی، اریش اشمیت، در سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۶ در این محل حفاری گستردهای انجام داد و دو دوره تاریخی اسلامی و پارتی و دو دوره پیشتاریخی کالکولیتیک و نوسنگی را شناسایی کرد اما گزارش حفاری او به دلیل مرگ ناگهانیاش در سقوط هواپیما در سال ۱۹۶۴ منتشر نشد.
پس از وقفهای ۶۱ ساله، در سال ۱۹۹۷ حفاری مشترک انگلو-ایرانی برای مطالعه توالی پیشتاریخی دشت تهران در این محل انجام شد و نتایج آن منتشر شد.
یک وقفه 27 ساله
اکنون، پس از یک وقفه ۲۷ ساله دیگر، بخش باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی یک برنامه پنجساله را پیشنهاد داده و حفاری در این تپه ۷۰۰۰ ساله را از سر گرفته است. این برنامه بر بررسی شواهدی برای نشان دادن الگوهای پیوستگی یا تغییر در تکامل اجتماعی-فرهنگی جوامع متمرکز است.
ولیپور و مصطفیپور همچنین برنامه بلندپروازانه دیگری را مطرح کردند و آن تبدیل چشمهعلی به یک سایت-موزه در آینده است.
این موزه میتواند تصویری از زندگی جوامع باستانی به گردشگران ارائه دهد؛ آگاهی و حساسیت مردم محلی نسبت به میراثشان را افزایش دهد؛ اشیا و آثار را حفظ کند؛ سایت را در برابر نگرانیهای رو به افزایش در مورد غارت محافظت کند و نهایتاً منابع مالی بیشتری برای حفاریها و مطالعات باستانشناسی فراهم کند. در حال حاضر تا زمان افتتاح این موزه برای آشنایی مردم با کارهای باستانشناسی، دغدغه فوری تیم حفاری حفاظت از یافتهها، بویژه ریدخت است.
مصطفیپور گفت: «اگر اسکلت در گور باقی میماند، میتوانست توجه غارتگران را جلب کند، زیرا آنها همیشه فکر میکنند چیزی ارزشمند در هر گور باستانی یافت میشود».
بهترین گزینه، قالبگیری از اسکلت و نمایش آن در موزه برای عموم بود. اما این گزینه امکانپذیر نبود، زیرا اسکلت به دلیل آبیاری شهرداری در سالهای گذشته در آستانه پودر شدن بود.
مصطفیپور درباره سرنوشت فعلی ریدخت گفت: «ما مجبور بودیم هر استخوان او را جدا کنیم، ثبت کنیم و آنها را برای مطالعات بعدی در مرکز تحقیقات باستانشناسی نگهداری کنیم».
ریدخت که به استخوانهای جداگانه تقسیم شده است، ممکن است در نهایت آرزو کند که این سفر ۶۰۰۰ ساله روزی در یک موزه در چشمهعلی به پایان برسد؛ جایی که بتواند برای همیشه در آرامش بخوابد.