نامه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به رئیسجمهور
کانونیها به میدان آمدند
غزل رضاییثانی
خبرنگار
روزگاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رونقی از جنس تربیت نسلی با جهانبینی آمیخته از فرهنگ و هنر داشت، کلاسهای درس و آموزههایی که از دل هر کدامشان نویسندگان، شاعران و هنرمندان نامی بیرون آمدند. کودکان بسیاری از نسل دهه ۶۰ خاطرات خوش خود را مدیون کتابهای غنی و آموزشهای اصیل کانون پرورش فکری هستند. کانون سالها توسط کارگردانان، فیلمنامهنویسان، فیلمسازان و نویسندگان شناختهشده میزبان کودکان بود و آنها را به حوزه فرهنگ، هنر و کتاب و کتابخوانی علاقهمند کرد، اما اکنون جز راهروهای خالی از کودکان پرشور و فضای سرد کلاسهای فرهنگی و هنری چیزی از کانون باقی نمانده است.
این روزها کانون، رونق سابق را ندارد و همین امر موجب شده انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در نامهای به رئیسجمهور، خواستار بازگشت جایگاه کانون به دورههای سابق شد. طی این نامه، نویسندگان از دکتر پزشکیان درخواست کردند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را دریابد. آنها خواستهاند «این نهاد ارزشمند را در جایگاه شایسته آن بنشاند» و گفتهاند «کانون پرورش فکری را به نهادی زیرنظر رئیسجمهور و برخوردار از هیأت امنایی متشکل از نمایندگان تشکلهای تخصصی و فرهنگی حوزه کودکان و نوجوانان و چهرههای باتجربه و متخصص این حوزه تبدیل کنید.»
در این نامه با اشاره به اهمیت جایگاه و نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ایران و جهان، درباره وضعیت فعلی این نهاد و با اشاره به نیمهتعطیل شدن بسیاری از کتابخانهها و فعالیتهای آموزشی و پژوهشی، بازنشستگی زودهنگام و تعدیل بسیاری از کارشناسان و مربیان هنرمند و باتجربه، پایین آمدن کیفیت کتابها و عرضه محصولات نازل، تعطیلی بسیاری از فعالیتها و رویدادهای ارزشمند، آمده است که «متأسفانه اهالی فرهنگ و هنر کودکان و نوجوانان بهتدریج و بویژه در سالهای اخیر، با نگرانی، نظارهگر دور شدن این نهاد مهم و معتبر از اهداف و وظایف ذاتی خود شدهاند.»
در بخش دیگری از این نامه پیشنهاد تجمیع یا درواقع ادغام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سازمانهای استانی آموزش و پرورش، در طرح موسوم به «طرح تقویت آموزش و پرورش» مورد اعتراض قرار گرفته و گفته شده که این طرح، با نادیده انگاشتن ماهیت کانون پرورش فکری که فعالیتهای آن بر پایه حضور داوطلبانه، در اوقات فراغت و مبتنی بر علاقه مخاطبان نهاده شده، عملاً حاصلی جز مضمحل کردن کانون در ساختار پرمشکل آموزش و پرورش نخواهد داشت.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان اظهار امیدواری کرده که آقای رئیسجمهور نهتنها نگذارد تلخی از رمق انداختن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دولت وفاق و به نام او در کام اهالی فرهنگ و هنر کودک و نوجوان و فرزندان میهن عزیزمان بنشیند، بلکه این نهاد ارزشمند را در جایگاه شایسته آن بنشاند، آن را از پوشش وزارت آموزش و پرورش بیرون آورد و به نهادی زیرنظر رئیسجمهور و برخوردار از هیأت امنایی متشکل از نمایندگان تشکلهای تخصصی و فرهنگی حوزه کودک و نوجوان و چهرههای باتجربه و متخصص این حوزه تبدیل کند، تا بتواند در این وضعیت خاص، علاوه بر پرورش استعدادها، مددرسان خانوادهها و جامعه در تربیت غیررسمی کودکان و نوجوانان باشد و فضا را برای تفکر، پرسشگری و هنرورزی آنان بگشاید.
در این نامه یادآوری شده که تقریباً عموم اهل فرهنگ و هنر کشور در حوزه کودک و نوجوان، از دهه ۴۰ به بعد، در فضای فرهنگی این مرکز بزرگ زیسته و بالیدهاند. کانون پرورش فکری خانه چندین نسل از کودکان بوده و در عمر ۶۰ سالهاش، با برگزاری انواع رویدادهای فرهنگی هنری خلاقیتمحور، با افزایش تعداد کتابخانهها و مراکز فرهنگی، همه امکانات خود را در آموزشهای ادبی - هنری و نمایش تئاتر و فیلم برای مخاطبان در سراسر کشور و از جمله در روستاهای محروم، بهکار گرفته است.
کانون پرورش فکری
باید مستقل شود
داود امیریان عضو سالهای دور انجمن نویسندگان کودک و نوجوان معتقد است نگاه مهربانانهای که سابقاً در کانون وجود داشته دیگر از بین رفته است. وی با انتقاد از وضعیت کنونی کانون به «ایران» اظهار کرد: خیلی از نویسندگان، هنرمندان، سینماگران و بسیاری از مسئولین و افرادی که اکنون موفقند، ماحصل آموزشهای کانون پرورش فکری هستند و تحت تأثیر مربیان، افکار و فضای خوب کانون پرورش بودند. سینماگران مطرحی از جمله عباس کیارستمی، حمید جبلی، ایرج طهماسب، سیدجواد هاشمی و... کارهای خود را با کانون آغاز کردند. حتی اکثر نویسندگان و شاعرانی که امروزه مینویسند، در کانون آموزش دیدند.
وی افزود: متأسفانه اکنون آن نگاه مهربانانه که در کانون حاکم بوده، حذف شده و تحتنظر آموزش و پرورش قرار گرفت. به گفته امیریان، بهترین مربیها در کانون هستند. وی در اینباره اظهار کرد: بهترین مربیان با زحمت فراوان و حقوق اندک در کانون کار میکنند. حتی در شهرستانها حقوق مربیان کانون ۲.۳ میلیون تومان است اما با جان و دل به کار خود در کانون ادامه میدهند.
امیریان تصریح کرد: ما نسلی بودیم که در خانههایمان حمام، کولر و پنکه پیدا نمیشد، ولی وقتی به کانون رفتیم، دیدیم که سنگ مرمر آن را از ایتالیا آورده بودند، بهترین مبلمان، تهویه مناسب، کولر و... داشت. از طرفی در آن زمان به ما دوربین میدادند تا عکاسی کنیم و ما را به شهرهای مختلف میبردند. حتی در آن دوره کتابها را با موتور به مناطق دور دست میرسانند تا کودکان کتابخوان و باسواد باشند، اما اکنون متأسفانه یکسری افراد که تخصص ندارند، روی کار آمدهاند.
وی با تأکید بر اینکه باید شورای درستی در کانون تشکیل شود، اظهار کرد: باید از ظرفیت نویسندگان در کانون بهره برد، اما نگاهها عمدتاً سخت شده است، ولی همه ما برای همین مملکت هستیم و اتفاقاً نویسندگان و شاعران در حوزه کودک و نوجوان جز نجیبترین مردمان این سرزمین هستند. وقتی مشکلی وجود دارد، طبیعتاً به آن انتقاد میشود اما دلیل نمیشود که این انتقادها به جای دیگر کشیده شود. من شخصاً میگویم که کانون باید مستقل شود و از تحتنظر آموزش و پرورش بیرون بیاید، همچنین هیأت امنای کانون پرورش فکری نباید سیاسی باشند، بلکه بیشتر باید در حوزه فرهنگی و هنری کار کرده باشند.
کانون پرورش فکری
و زایش اندیشههای نو
محمدرضا زمردیان معاون اسبق فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کانون را مؤثر در جامعهپذیری میداند و میگوید: ما در فضای تمامی جوامع و حکومتها در میان نسلهای مختلف با مسأله جامعهپذیر کردن روبهرو هستیم. جامعهپذیری در تمام برههها و در تمام نهادهای آموزشی، فرهنگی و دینی تعریف شده است. در الگوهای مورد پذیرش اجتماع که حد مشترکی بین حکومت و جامعه بودند، از طریق نهادهای جامعهپذیرکننده، فضایی فراهم میشد تا جامعه به آن الگوی خود نزدیک شود و افراد را بر همان مبنا تربیت کنند.
زمردیان اضافه میکند: این نهادهای جامعهپذیرکننده در دو دهه اخیر در تمام دنیا دستخوش تغییرات جدی شدند، زیرا رشد تکنولوژی، استفاده از شبکههای اجتماعی و پدیدهای به نام اینترنت را شاهد هستیم. ما امروزه با نسلهایی سروکار داریم که دیگر نمیتوان برای تربیت و رشد آنها صرفاً از الگوهای یک فضای جغرافیایی محدود استفاده کرد و شهروندان مختلف در سراسر دنیا اکنون سبک زندگی خود را ترویج میدهند و کودکان و نوجوانان ما نیز این فضا را میبینند، بنابراین نسبت به دهههای قبل رشد متفاوتی دارند.
وی با بیان اینکه در چنین فضایی در حوزه فرهنگ و آموزش بر سر اینکه کدام مدل و الگو مورد پذیرش است، دچار مسألهایم، بیان میکند: به تعبیر دیگر یک الگوی واحد که دارای ارزشهای قابللمس و مورد پذیرش همه جناحهای سیاسی، اجتماعی و دانشگاهی باشد، نداریم و به جای اینکه دنبال یک الگو باشیم، رویکردمان ممیزی است، یعنی رویکردمان به جای «چگونه میتوانیم باشیم» به «چگونه نباشیم» رسیده است و این ممیزیها و موانع جامعه را با یک پاردوکس مواجه کرده است.
معاون اسبق فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اظهار کرد: برای بررسی وضعیت فعلی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باید دید امروزه نقش کانون در بازار فیلمهای سینمایی، کتاب، سرگرمی، انیمیشن، تربیت هنرمندان در دو دهه اخیر و برگزاری جشنوارهها و رویدادها فرهنگی چه بوده است؟ اگر نقش پررنگی میبینید، یعنی عملکرد قابلقبول است، ولی اگر سهم آن کم بوده، یعنی نقش مؤثری ایفا نکرده است. در این حوزه نیاز داریم که مجموعه حاکمیت و دولت کمک کند تا کانون بهعنوان یک نهاد فرهنگی که زایشگر اندیشه، محصولات جدید و تولیدات کودک و نوجوان است به رسمیت شناخته شود، اما اکنون چنین رویکردی وجود ندارد. شاید کانون از داشتن نیروهایی که نگاه درستی به حوزه تربیت، فرهنگ و حتی بستر خانواده داشته باشند، کمرنگ شده و اعتراضاتی که گهگاه میبینیم ناشی از همین
مسأله است.