دولت فرسوده، جامعه را فرسوده می‌کند

دکتر سیدعبدالامیر نبوی
استاد علوم‌سیاسی دانشگاه تهران

 
چند سال پیش بود که از «دولت های فرسوده» بحث کردم و برخی به من گفتند حرف زدن از «مدیریت های فرسوده» درست‌تر است؛ اما بر این باورم که «دولت فرسوده» معنا و مفهومی را به همراه دارد که متفاوت از مدیریت فرسوده است و نمی‌توان این دو مفهوم را جایگزین یکدیگر کرد. در دولت فرسوده، جامعه جایگاهی محدود و ضعیف و دولت در وضعیت شکننده قرار می‌گیرد. دولت فرسوده، از یک سو کارگزاران و تصمیم‌سازانی پیر و فرسوده دارد و از دیگر سو، رویه‌های اداری- سیاسی‌اش ضعیف و روح تصمیم‌گیری‌هایش ورشکسته‌ است.
پنج ویژگی بارز را می‌توان برای دولت‌های ورشکسته برشمرد: قدرت ریسک‌پذیری پایینی دارند، به جای آینده‌نگری به بازخوانی گزینشی گذشته تمایل دارند، به جای تغییر تکاملی و حرکت رو به جلو، برای حفظ وضع موجود تلاش می‌کنند، نقطه وفاق را «احترام به خود» می‌دانند و توانایی لازم را برای ایجاد رفاه در جامعه ندارند.
به دلیل همین ویژگی‌هاست که دولت‌هایی که در وضعیت فرسودگی قرار می‌گیرند، آمادگی ذهنی و عملی خود را برای مواجهه با بحران‌ها از دست می‌دهند و ساده‌ترین مشکلات در کوتاه‌ترین مدت به بحران‌ بدل می‌شوند. چرا که دولت فرسوده در وهله نخست مشکلات را انکار و در مرحله بعد، فریز می‌کند و چون مواجهه‌اش با مشکلات و مسائل، واقع‌بینانه و به موقع نیست، بنابراین مشکلات به بحران تبدیل می‌شوند و دولت را غافلگیر می‌کنند.
در چنین شرایطی دولت فرسوده به جای بررسی کارشناسانه مشکلات و جلوگیری از وقایع، تنها به «ابراز همدلی» متوسل می‌شود تا بتواند احترامی را که مخدوش شده برای خود بازسازی کند. این‌چنین است که در چنین جوامعی بحران‌ها به هم گره می‌خورند و روند طولانی و بی‌نتیجه مقصریابی شروع می‌شود. این‌چنین است که دولت فرسوده، جامعه را هم فرسوده می‌کند و متعاقب آن وضعیت وخیم «دولت بی‌ملت» و «ملتِ بی‌دولت» پدیدار می‌شود.

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • جهان
  • بین الملل
  • اقتصادی
  • ایران زمین
  • زیست بوم
  • گزارش
  • فناوری
  • اندیشه
  • ورزشی
  • حوادث
  • اجتماعی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و پانزده
 - شماره هشت هزار و ششصد و پانزده - ۰۶ آذر ۱۴۰۳