چرا مسأله فیلترینگ چنین پرمنازعه شد ه و فصل بعدی این پروسه چیست؟
فضیلت تصمیم بهنگام
نه فقط بین جامعه و نظام حکمرانی حتی در سطوح مختلف حکمرانی هم اتفاقنظری درباره فیلترینگ وجود ندارد!
«فیلترینگ» در جامعه ما به یک مسأله بدل شده است؛ مسألهای که آنقدر عرض و طول پیدا کرد تا خود را به انتخابات ریاستجمهوری رساند چنانکه دکتر پزشکیان وعده داد: «فیلترینگ را برمیدارم». برخی تحلیلگران بر این باورند دلیل اینکه ما در برخی مسائل کوچک دچار چالشهای بزرگ میشویم این است که برای حل مسائل کشور «مکانیزمهای حل اختلاف» نداریم و این یکی از مهمترین آسیبهای نظام حکمروایی ماست. همین امر باعث میشود که بین سطوح مختلف تصمیمگیر به سختی اتفاقنظر شکل گیرد. در حل مسأله فیلترینگ هم نیاز است که سیاست یکپارچهای داشته باشیم؛ اما گویا نه تنها یک اتحادنظر بین جامعه و حاکمیت بلکه یک اتفاقنظر بین سطوح مختلف حاکمیت هم وجود ندارد. این گفتار بر این نکته تأکید میگذارد که بحث فیلترینگ را نباید سیاسی کرد چون هر مسألهای سیاسی شود هزینه حل آن بالا میرود.
دکتر هادی خانیکی
استاد علومارتباطات دانشگاه علامهطباطبایی
برای همه ما واضح است که درباره «فیلترینگ» اشتراک نظری در سطح ملی، نه تنها میان جامعه و نظام حکمرانی، بلکه در سطوح مختلف نظام حکمرانی هم این اتفاق نظر وجود ندارد. در حالی که نخستین گام برای رفع چالش فیلترینگ «هممسألهگی» است به این معنا که به فهم مشترکی از اینترنت و فیلترینگ و نحوه استفاده آن برسیم و همه متفقالقول شویم درباره اینکه اینترنت را تهدید میدانیم یا فرصت میشماریم؟ بنابراین نباید مسأله «اینترنت» را صرفاً از جنبه سیاسی دید؛ چرا که هر مسألهای سیاسی شود هزینه حل آن بالا میرود.
عدم هماهنگی و اختلاف میان نهادهای مسئول باعث میشود تا برای حل یک مسأله همچون اینترنت و رفع فیلترینگ ندانیم که باید با کدام نهاد، طرف حساب شویم و با کدام بخش از حاکمیت به گفتوگو و تعامل بپردازیم؛ چرا که یکی از بزرگترین مسائل سیاستگذاری و حکمرانی ما این است که برای حل مسائل کشور «مکانیزمهای حل اختلاف» نداریم. یکی از این مکانیزمها «شتاب فناوری» است که بسیاری از اختلافنظرها را با آن میتوان حل کرد. به عنوان مثال ۳۹ سال زمان بُرد تا ۵۰ میلیون نفر در جهان از رادیو استفاده کنند، ۱۳ سال زمان بُرد تا ۵۰ میلیون نفر در جهان از تلویزیون استفاده کنند اما ۴ سال طول کشید تا ۵۰ میلیون نفر در جهان از اینترنت استفاده کنند. این آمار مربوط به دو دهه گذشته است و در جهان امروز شتاب استفاده از فناوری بسیار بیشتر شده است.
تکرار تجربه ویدیو و ماهواره
در ایران وقتی رادیو در سال ۱۳۱۸ وارد کشور شد خبری در تاریخ 4 آذر 1325 در شماره ۲۶ روزنامه ترقی، با این تیتر منتشر شد: «برای نصب آنتن و استفاده از رادیو، باید جواز گرفت» با اینکه دولت وقت، ایدئولوژیک نبود، اما چنین قانونی را در هیأت وزیران به تصویب رساند: «طبق مقررات ماده ۴ تصویبنامه شماره ۳۸۱۷ هیأت وزیران برای نصب آنتن، برای استفاده از هر قسم دستگاههای گیرنده رادیو، باید اجازه شهربانی کل را تحصیل نمود و پس از آن، از وزارت پست و تلگراف و تلفن برای شرایط فنی مجوز گرفت. اشخاصی که قصد دارند از رادیو استفاده کنند، باید به شهربانی مراجعه و پس از انجام تشریفات مقرر، پروانه نصب اخذ کنند.»
سپس همین سیاست را 5 دهه بعد در مورد ویدیو در پیش گرفتیم در حالی که از منظر رسانهای، ویدیو را «رسانه یاغی» میخوانند؛ چرا که زیر بار هیچ نوع سیاستی نرفت. همین محدودیتها را برای ماهواره هم اعمال کردیم که موفق نبودهایم. حالا به فیلترینگ رسیدهایم و باز همان سیاستهای ناموفق را پیش گرفتهایم.
حال با توجه به این تاریخچه، آیا باید از گسترش اینترنت که با شتابی عجیب در حال فراگیری است بترسیم؟ مطالعات ما در مورد ایران نشان داده است که هرجا با سیاست «هراسآفرینی» به مدیریت یک امر اقدام کردهایم مردم را بیشتر به آن سمت سوق دادهایم و ایجاد هراس، عملاً ضد سیاستهای ما عمل کرده است.
تصمیمهای بموقع
ارتباط بین فرهنگ و تکنولوژی با سه رویکرد «شیفتگی»، «ایستادگی» و «انطباق فعال» اتفاق میافتد. انطباق فعال به معنای آن است که بموقع تصمیمگیری کنیم تا هزینه کار افزایش نیابد. اما برای ما پیش از همه اینها، «هممسألهگی» نخستین و مهمترین گامی است که باید برداریم. ابتدا باید از مسأله فیلترینگ سیاستزدایی کنیم تا بتوانیم به دور از هیاهوهای سیاسی به راهحل آن برسیم. چرا که تجربه نشان داده در ایران هر مسألهای سیاسی شود، هزینه حل آن بسیار بالا میرود.
«نگاه تاریخی» در کنار «نگاه تطبیقی» در حل مسأله فیلترینگ بسیار میتواند به ما کمک کند. بر اساس تجارب جهانی در کشورهایی چون مالزی، ترکیه، هند، چین و... میتوانیم به یک رویکرد درست و راهبرد میانه در قبال اینترنت برسیم. در این میان باید به دلنگرانیهای مخالفان برداشتن فیلترینگ هم توجه کنیم و بررسی کنیم که آیا واقعاً جامعه با فیلترینگ امنیت روانی بیشتری پیدا میکند؟ آیا با فیلترینگ به واقع اخلاق در جامعه رشد پیدا میکند؟ بنابراین جامعهشناسان و تحلیلگران علومارتباطات باید مطالعات عمیقی داشته باشند و ببینند که رشد اخلاقی و امنیت روانی در جامعه آزاد بیشتر است یا در جامعه بسته؟
دانشجویان روزانه 233 دقیقه از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند
در گزارشی که ایسپا (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران) از وضعیت دانشجویان در 91 دانشگاه دولتی منتشر کرده است، اعلام میکند که دانشجویان روزانه 233 دقیقه را در شبکههای اجتماعی میگذرانند. حال با این وضعیت اینترنت و با وجود فیلترشکنها میتوان حدس زد که روان دانشجویان در جریان استفاده از اینترنت چقدر تحلیل میرود، چنانکه اکنون بالای 44 درصد دانشجویان دچار اضطراب و دلهره در زندگی روزمره خود هستند. بنابراین دور از انتظار نیست که در چنین نسلی بیاعتمادی به حاکمیت، عدم انسجام اجتماعی، بیافقی، فکر مهاجرت و... شکل بگیرد. بنابراین باید متوجه باشیم که در ایران امروز با یک جامعه متکثر با «ما»های کوچک سروکار داریم و باید هرچه زودتر به نقطه انطباق و انتخاب فعال برسیم.
لوازم تغییر در سیاست فیلترینگ
هر جامعهای برای ایجاد تغییر نیاز به پیشرانهایی دارد و پیشرانهای تغییر در ایران را به سه دسته میتوان طبقهبندی کرد: دسته نخست «تکنولوژی» است. امروزه هوش مصنوعی به جایی رسیده که افسانه و تخیل را به واقعیت بدل کرده است. این پیشران میتواند هم به تهدید بدل شود و هم فرصتهای عظیمی بیافریند.
پیشران دوم پیشران «فرهنگ» است و ایران در این زمینه بسیار غنی است چنانکه با ظرفیتهای فرهنگیاش حتی مهاجمانش را به رنگ و بوی خود درآورده است. مثال بارز آن غزنویان هستند که به منظور اشغال ایران آمدند اما از دل آنان، فردوسی متولد شد. حال چرا نباید فکر کنیم که در فضای مجازی «آزاد» و البته «قاعدهمند»، فرهنگ ما میتواند فرصت رشد بیشتری پیدا کند و حتی بر دیگر فرهنگها اثرگذار شود. چرا باید تنها به اثرپذیری فرهنگ ما از فرهنگهای مهاجم بیندیشیم. با این محدودیت اینترنت، چطور میتوان رشد زبان فارسی، رشد اقتصاد، رشد دانشگاه، رشد نخبگان و... را انتظار داشت.
پیشران سوم، رسانهها و جامعه مدنی است. دانیل لرنر، جامعهشناس و نظریهپرداز امریکایی، یک قاعده ارتباطی را مطرح میکند و معتقد است رسانهها یک نیروی محرک قوی در توسعه و انتقال جوامع از سنتی به مدرن هستند. او ابتدا گفت که برای مدرن شدن جوامع، رسانهها باید مطالبات مدرن داشته باشند، اما بعدها نظر خود را نقد کرد و گفت که «انقلاب توقعات فزاینده» به «انقلاب سرخوردگیهای فزاینده» منجر میشود. بنابراین نه تنها جامعه به سمت مدرنیته نمیرود، بلکه برعکس دچار پسرفت شدید میشود. به این اعتبار، اگر به چگونگی تحقق توسعه توجه نکنیم، روندها میتوانند دچار برگشت شوند چرا که روندهای توسعه، روندهای برگشتپذیری هستند. اما بعدها لرنر به این نتیجه رسید که رسانهها و نهادهای مدنی وظیفه دارند در کنار اینکه «چه میخواهند» به «چگونه خواستن» هم بیندیشند؛ که از نظر من، چگونه خواستن بخشی از منطق گفتوگو است.
اتفاقنظری که شکل نگرفت
«هممسألهگی» نقطه عزیمت ما در حل مسأله اینترنت و فیلترینگ است بنابراین باید ابتدا فهم جامع و مشترکی از مسأله اینترنت، ظرفیتهای اینترنت، مسائل و مصایب فیلترینگ پیدا کنیم و این فهم مشترک را بالا ببریم. رفع فیلترینگ در جامعه ما سطوح مختلفی دارد. یک سطح آن، حاکمیت است که به قول دارون عجم اوغلو، برنده جایزه امسال نوبل در اقتصاد، توانمند کردن حکومت، نخبگان و گروههای مرجع یک سطح مهم از توسعه است و یک سطح دیگر توسعه، جامعه مدنی است که باید اینها باهم به توافق برسند تا جامعه به سمت توسعه حرکت کند.
مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر خانیکی است که به مناسبت روز جهانی اینترنت در نشست «کارزارهای مطالبه رفع فیلترینگ» در محل «کافهرویداد کارزار» ارائه شده است.