فاجعه خاموش
داود عطایی
روزنامهنگار
جدول لیگ نخبگان آسیا در پایان هفته چهارم رقابتها جز سرافکندگی و خجالتزدگی چیزی برای نمایندگان پرطرفدار و پرادعای فوتبال باشگاهی ما ندارد. استقلالیها که مدام به دو ستاره آسیایی خود مینازند با سه امتیاز از چهار بازی در رده هشتم جدول ایستادند و پرسپولیس که تا همین چند سال پیش به فینال لیگ قهرمانان آسیا صعود میکرد، با دو امتیاز نهمین تیم لیگ نخبگان درمنطقه غرب آسیاست.
اینکه در این چند سال چه برسر فوتبال باشگاهی ما آمده، بحث مفصلی است که از جماعت دلال و مدیران بیکفایت و غیرورزشی در آن نقش دارند تا سایر دستاندرکاران فوتبال. رویکرد غیراصولی مربیان نامدار فوتبال ایران که تیمهایشان با میانگین سی سال و بالاتر به میدان میروند و علیرغم شعارهای رنگارنگ فقط ژست جوانگرایی میگیرند نیز مزیت برعلت شده تا روند نزولی باشگاههای ما شیب تندی بگیرد.
متأسفانه این روند منفی در وهله نخست روی تیم ملی کشورمان اثر میگذارد و دیر نیست وقتی که ملیپوشان فوتبال ایران در رقابتهای آسیایی و جام جهانی و در مصاف با رقبای گذشته که به راحتی شکستشان میدادیم، به مشکل بخورند و طعم تلخ ناکامی را بچشند.
شاهد مثال برای بررسی سیر نزولی فوتبال، ناکامی بیش از چهاردهه تیم ملی امید ایران در راه رسیدن به المپیک است که هر چهار سال یکبار مثل یک سریال غمانگیز تکرار میشود و هیچ نسلی از فوتبالیستهای ما نتوانستند این روند را تغییر دهند.
بازیکنسازی همیشه در فوتبال دنیا در آکادمیها و باشگاهها صورت میگیرد، اما در کشور ما روند اشتباه باشگاهداری، نگاه غیراصولی نتیجهگرایی صرف بدون پشتوانهسازی درست و البته نقش حساس دلالان فوتبالی که خون فوتبال کشور را میمکند و کمترین کمک را به پیشرفت صحیح فوتبال ایران میکنند از یک سو و تغییر نسل مدیران فوتبالی که یا کمترین اطلاع را از فوتبال روز دنیا دارند و اصطلاحاً غیرفوتبالی هستند یا افراد فوتبالشناسیاند که غالباً دستشان با برخی دلالان مشهور در یک کاسه است، سیر قهقرایی فوتبال ایران را تشدید کرده است.
فاجعه خاموش فوتبال ایران چند سال است که آغاز شده و با این روند رؤیای آقایی در فوتبال آسیا تا چند سال دیگر به کلی از بین میرود. چاره کار هم اعتماد به جوانان و تغییر نسل کلی در باشگاهها و تیم ملی است. اگر در دو بازی آینده تیم ملی مقابل کره شمالی و قرقیزستان موفق به شکست حریفان بشویم، صعود به جام جهانی قطعی میشود. این یک فرصت طلایی برای امیر قلعهنویی و کادرفنی است تا با بازنگری در نگرش خود سرعت جوانسازی و اعتماد به جوانان مستعد را افزایش دهند. همین استراتژی باید در باشگاههای بزرگ و نامدار ایرانی مانند پرسپولیس، استقلال، سپاهان، تراکتور و حتی گلگهر و فولاد بهکار گرفته شود تا در دو دهه آینده مغبون نباشیم و از قافله فوتبال آسیا و دنیا عقب نمانیم.