ایران، حماس و حزب الله؛ مسیر مقاومت جهانی در برابر رژیم صهیونیستی و استکبار
محمدعلی صنوبری
مدیر و سردبیر مرکز مطالعات استراتژیک نگاه نو
با مطالعه مسیر انقلابها در طول تاریخ، به حقیقتی انکارناپذیر میرسیم: انقلابهایی که از آرزوها و فداکاریهای مردم برخاستهاند، اثری جاودانه بر تاریخ میگذارند. این جنبشها، چهرههایی را پدید میآورند که آینده را شکل میدهند و تجلی آرمانها و باورهای مردم میشوند. انقلاب اسلامی ایران نمونهای برجسته از این حقیقت است؛ انقلابی که مسیر تاریخ معاصر را با ظهور رهبرانی چون حضرت امام خمینی قدسسره، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و جانشین ایشان، رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای، متحول کرد. این رهبران که از ژرفای آرزوهای جامعه برای عدالت برخاستهاند، پرچمدار حمایت از ستمدیدگان جهان شدند و تعهدی خللناپذیر به عدالت، همبستگی و مقاومت داشتند. کلام رهبری به ندای مقاومت در سراسر جهان بدل شده و برای آنان که خود را در محاصره قدرتهای امپریالیستی و استعماری میبینند، الهامبخش است. پیام او برای جواب دندانشکن به ایالات متحده و رژیم صهیونیستی برای مردم ایران و ملتهای فلسطین، لبنان و محور مقاومت، یک منبع قدرت و انگیزه است. این موضع، کلام ایشان را به چراغ راه مقاومت جهانی بدل کرده و نشانگر تغییر تاریخی است که زوال استعمار صهیونیستی و تجدید عهد مقاومت را به عنوان نمادی از کرامت و حق تعیین سرنوشت پیشبینی میکند.
پیروزیهای اسرائیل و حامیان امریکایی و اروپاییاش، نه از طریق دستیابی به صلح یا آشتی، بلکه با کشتار سیستماتیک و کوچاندن افراد بیگناه به دست آمده است. پیش از لحظه تعیینکننده عملیات طوفانالاقصی، همدلی جهانی با مسأله فلسطین بیشتر نمادین بود، دغدغهای دوردست و بیاثر. مردم غزه سالها در محاصره بودند، اما هیچ اقدام جدیای برای پایان دادن به محاصره یا مقابله با خشونتهای مداوم رژیم صهیونیستی صورت نگرفت. با این حال، عملیات طوفانالاقصی آغازگر دگرگونی بزرگی بود و گفتمان مقاومت را به یک جنبش بینالمللی بدل کرد و آگاهی جهانی را نسبت به مسأله فلسطین که برای بسیاری از مردم تازه آغاز شده بود، به ارمغان آورد. این موج جدید آگاهی آینده را شکل خواهد داد و نسلی را به وجود خواهد آورد که عدالت را در همگامی با آرمانهای ملت فلسطین میشناسد.
کارزارهای خشونتآمیز رژیم صهیونیستی، از جمله تخریب کامل روستاها و کشتار بیپروای مردم در جنوب لبنان، هدف داشت که پایگاه مردمی حزبالله را متلاشی کند، اما نتیجه عکس داد. حزبالله نهتنها به یک نماد بلکه به حافظ لبنان تبدیل شده و همه طوایف و گروههای اجتماعی این کشور را در برابر تهدیدات دشمن حفاظت میکند. امروز مردم لبنان دریافتهاند که دشمن صهیونیستی بین هیچکس تمایز قائل نمیشود و همه را هدف قرار میدهد. به این ترتیب، حزبالله دیگر نه یک سازمان نظامی یا حزبی سیاسی، بلکه به یک جنبش فکری و مردمی تبدیل شده است و الهامبخش جنبشهای مشابه مقاومت در راستای همان آرمانهاست.
تلاشها برای تضعیف حزبالله از طریق ترور نیز ناکام مانده است. هر شهید تنها عزم حزبالله را راسختر کرده و تواناییهای آن را برای مقابله با تهدیدات گسترش داده و به ایجاد یک استراتژی نظامی مقاوم و قوی منجر شده است. همچنین، حماس با وجود خشونت رژیم صهیونیستی به رشد و تقویت خود ادامه میدهد و به عنوان یک نیروی مقاومت و دفاع مشروع، روزبهروز قویتر میشود. تناقض آشکاری در این میان وجود دارد: کسانی که حماس را به عنوان سازمانی تروریستی معرفی میکنند، همزمان مشروعیت امنیتی رژیم اشغالگر را تأیید میکنند؛ رژیمی که پایههای آن بر کوچاندن، تحریف تاریخ و استفاده بیپروای زور استوار است. در حالی که حماس در دفاع از سرزمینهای اجدادی خود فعالیت میکند، حقی که ریشه در بقا و اصول مقاومت در برابر اشغالگری دارد.
این پرسش پیش میآید که چگونه ممکن است یک رژیم که بر مبنای دروغ، فریب و اشغال بنا شده است، ادعای حق دفاع از خود را داشته باشد، در حالی که این حق از مردمان بومی که مالک اصلی سرزمینهای فلسطینی هستند، سلب میشود؟ این استاندارد دوگانه، تناقضات در واکنشهای بینالمللی به این مناقشه را برجسته میسازد. مشروعیت رژیم صهیونیستی که بر تاریخ تحریفشده و میراث استعماری استوار است، در تقابل آشکار با دفاع مشروع مردم فلسطین قرار دارد.
دینامیکهای جدید خاورمیانه اقتضا میکند که قدرتهای جهانی همچون روسیه و چین در سوی درست تاریخ قرار گیرند. از ملتهای مستقل انتظار میرود که نهتنها از ستمدیدگان حمایت کنند، بلکه اقداماتی عملی برای تغییر ساختار قدرت جهانی انجام دهند که چنین بیعدالتیهایی را امکانپذیر کرده است.
این کشورها باید رژیم صهیونیستی را در برابر اقدامات تجاوزکارانهاش به پاسخگویی وادارند و از تداوم آن جلوگیری کنند.
همچنین تعهد ایران به مقاومت، تنها در کلام خلاصه نمیشود. بهزودی جهان شاهد افشای پیشرفتهای نظامی و استراتژیک جدید ایران خواهد بود که بهواسطه محاسبات اشتباه رژیم نامشروع صهیونیستی به وجود آمده است. ایران بهوضوح موضع خود در مورد سلاحهای هستهای را اعلام کرده، اما این خودداری لزوماً شامل متحدان و شرکای استراتژیک ایران نمیشود. پیشرفتهای تکنولوژیکی ایران، پیامی آشکار به همراه دارد که روزهای تجاوز بیپاسخ به پایان رسیده است.
این پیام مقاومت، فراتر از مرزها، مذاهب، قومیتها و زبانهاست. پیامی است که به ارزشهای جهانی عدالت، کرامت و آزادی از ظلم میپردازد. پایداری و عزم جنبشهای مقاومت در خاورمیانه نشانه آغاز عصری نوین است؛ عصری که مردم این منطقه در برابر اشغال، خشونت سیستماتیک و جاهطلبیهای استعماری سکوت نمیکنند. ظهور حزبالله، حماس و جنبشهای مشابه، طوفان جهانی مقاومتهای مردمی را به نمایش گذاشته که قادرند حتی قدرتمندترین امپراطوریها را به چالش بکشند.
همزمان با آشکار شدن جنایتهای رژیم صهیونیستی، جامعه بینالملل با انتخابی روبهروست: قرار گرفتن در کنار رژیمی سرکوبگر که اهداف توسعهطلبانه خود را بر حقوق بشر مقدم میداند، یا ایستادن در کنار جنبش جهانی برای عدالت، مقاومت و کرامت همه مردم. افکار عمومی در حال تغییر است و هر روز افراد بیشتری به ندای پاسخگویی و همبستگی با فلسطین، لبنان و هر ملتی که تحت اشغال است، میپیوندند. پایداری این جنبشها که بر حمایت مردمی و شفافیت اخلاقی استوار است، نوید آیندهای را میدهد که از زنجیرهای استعمار و ستم آزاد شده باشد.
این میراث انقلاب اسلامی ایران و رهبرانی است که آن را به وجود آوردند؛ انقلاب فکری مقاومت در حماس و حزبالله. این میراث کسانی است که حامی ستمدیدگان شدند، در برابر دشمنان سرسخت ایستادگی کردند و نقشه راهی برای عدالت بر جای گذاشتند که فراتر از مرزها طنینانداز شده است. در این عصر بیداری، مقاومت نشان داده است که حتی قدرتمندترین امپراطوریها را میتوان با اراده مردم به چالش کشید. با شعلهورتر شدن آتش مقاومت، پیام واضح این است که عدالت واقعی قابل خاموش کردن نیست و نبرد برای آزادی تا زمانی که ظلم چیزی جز یک فصل تاریک در صفحات تاریخ نباشد، ادامه خواهد داشت.