گفت‌و‌گوی «ایران» با علی خسروی، نقاش و گرافیست مجموعه «باغ اناری»

امیدوارم هوش مصنوعی جای انسان را نگیرد

علی خسروی، نقاش، طراح و گرافیست متولد 1327 خورشیدی است. او به تازگی نمایشگاهی را از 27 مهر تا 14 آبان ماه با عنوان «باغ اناری» در گالری سهراب برپا کرده است. در این مجموعه خسروی، زنان را در دل طبیعت (باغ اناری) به تصویر کشیده است. در این گفت‌و‌گو او از تأثیر امپرسیونیست‌ها و مینیاتوریست‌های ایرانی بر این مجموعه آثارش می‌گوید که در زیر می‌خوانید.

صبا موسوی
روزنامه‌نگار

عنوان «باغ اناری» در نمایشگاه آخرتان برای شما چه مفهوم و داستانی دارد؟
نقاش، نقاشی‌اش را می‌کشد، اصولاً سوژه برای نقاش یک علامت است. معتقدم اینکه نقاش برای تابلو اسمی بگذارد یا نه، زیاد مهم نیست. سال‌ها پیش تابلویی کشیده بودم که موضوع باغ اناری داشت. بسیاری از دوستان که این تابلو را می‌دیدند، نسبت به آن عکس‌العمل خوب داشتند و در مورد آن با هم گفت‌و‌گو می‌کردیم. این بود که در ادامه کارهایی که کشیدم، نام «باغ اناری» را انتخاب کردم و این مجموعه ادامه کارهای قبلی من است.

شما در جایی گفته‌اید که این مجموعه   تحت تأثیر    امپرسیونیست‌هاست،
 اما در اجرا به یک فضای شخصی رسیده‌اید، منظورتان از این فضای شخصی چیست؟
کلاً امپرسیونیست‌ها را خیلی دوست دارم، اما کارهای من با امپرسیونیست‌ها تفاوت‌هایی دارد. آنها همیشه خارج از کارگاه و در طبیعت نقاشی می‌کنند، از واقعیت‌های عینی تأثیر می‌گیرند و با ضربه‌های قلم و استفاده از رنگ‌های شفاف و شاد منظورشان را بیان می‌کنند. اما کارهای من در کارگاه کشیده می‌شود و همین طور از روی سوژه‌های واقعی نقاشی نمی‌کنم و خیالی و شبیه مینیاتور هستند. نقاشان مینیاتور همانند یک اثر معماری، از قبل می‌دانند چه می‌خواهند بِکشند و تابلو را مدیریت می‌کنند. از این بابت کار من شبیه مینیاتور است، اما من تزئینات را در نقاشی‌هایم کم می‌کنم. همچنین به شیوه خودم، حسم را به سوژه بیان می‌کنم. این شیوه شخصی من، ترکیبی از این دو است که تجربه سال‌ها کار کردنم است.

چرا چهره‌ها را از صورت زنان نقاشی شده، حذف کرده‌اید؟
اصولاً به دنبال بیان چشم و ابرو نیستم، صورتی که اجزا ندارد، برای من سمبل تمام زن‌ها می‌شود، نه یک زن خاص و همچنین گاهی اوقات این کار برایم از روی حس است.
با توجه به تأثیر شما از مینیاتور ایرانی، بیشتر تحت تأثیر کدام مکتب نقاشی ایرانی هستید؟
برای من یک چیز کلی است. همه مینیاتورها خیالی‌سازی است، مینیاتوریست‌ها از قبل اتود را آماده می‌کنند و جای هر چیز مشخص و معمارگونه است. نقاشی‌های من هم تقریباً این‌گونه اجرا می‌شوند و کار من هم خیالی‌سازی است. اما من در حین کار با اینکه اتود تهیه می‌کنم، ولی خیلی چیزها را در ترکیب‌بندی تغییر می‌دهم. همچنین رنگ‌هایم از قبل اتود شده نیستند و همه را روی کار اصلی انجام می‌دهم. اصولاً یک برداشت شخصی از مینیاتور ایرانی دارم، نه از یک مکتب خاص و نوع اجرایی که مینیاتوریست‌های ایرانی داشته و دارند.

شما علاوه بر نقاشی، طراحی پوستر هم می‌کنید. با نگاه به مجموعه طرح‌های «بزرگان ایران زمین»، مرز میان نقاشی و طراحی پوستر برای شما کجاست؟
پوستر با نقاشی در قرن 19 میلادی و همزمان با امپرسیونیست‌ها متولد می‌شود و یکی از بنیانگذاران آن تولوز لوترک بود که با نقاشی‌هایش، «کاباره مولن روژ» پاریس را معرفی کرد. این پوسترها در اندازه‌های بزرگ نقاشی و در خیابان نصب می‌شدند. در ایران، ما پوستر را «اعلان» ترجمه کردیم. در پوستر از تصویرسازی، حروف و المان‌های دیگر نیز استفاده می‌شود. من حدود بیش از هزار چهره اصحاب فرهنگ و هنر ایران را طراحی کرده‌ام که بخش موسیقی آن در کتاب «نقشی به یاد» منتشر شده است. بخش بزرگ دیگر این مجموعه نیز آماده چاپ است که متأسفانه هنوز برای آن ناشر پیدا نکرده‌ام و 500 نفر از آنها نیز پوسترشان را ساخته‌ام که آماده چاپ است. کتاب دیگری هم در این فضا در مورد بزرگان کرمان که در صد سال گذشته می‌زیستند، منتشر کرده‌ام که ادای دینم به بزرگان زادگاهم، کرمان بوده است.

وضعیت طراحی پوستر امروز ایران و آینده آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
امروزه پوستر کارایی گذشته را ندارد و وارد فضای هنری شده است. در گذشته پوستر به عنوان یک اعلان بوده و کسی نیز نسبت به آن حساسیت نداشته، اما به تدریج پوستر در ایران و کشورهای دیگر تبدیل به یک ژانر هنری شده است. امروزه شیوه‌های تبلیغ و اطلاع‌رسانی جدیدی به واسطه فضای مجازی پدید آمده که پوسترها اهمیت خود را همانند گذشته به عنوان یک اعلان از دست داده‌اند. اینکه آینده چه می‌شود، نمی‌دانم. در ایران حدود دهه 1320 شمسی به بعد هنرمندان برای تبلیغ سینما، تئاتر و کالاها به طراحی پوستر روی آوردند که در این بین کارهای زیبا و ماندگاری هم خلق شد. در ابتدای این مسیر، به دنبال مکاتب فرنگی بودیم، اما به تدریج راه‌حل و قصه خودمان را پیدا کردیم. امروز نیز جوان‌هایی که به طراحی پوستر علاقه‌مندند، حتی با اینکه سفارشی هم ندارند، پوستر طراحی کرده و گاهی تنها در یک نسخه چاپ می‌کنند. پوسترها در گذشته در سطح شهر پخش می‌شدند، اما اگر امروز برای یک اجرای تئاتر بخواهیم در تهران پوستر پخش کنیم، بیش از 10هزار نسخه لازم است که این کار دیگر شدنی نیست. در نتیجه امروزه پوسترها بیشتر با جنبه هنری، طراحی و خیلی محدود منتشر می‌شوند.

با توجه به عصر دیجیتال و هوش مصنوعی، آینده نقاشی روی بوم را چگونه می‌بینید، آیا این شیوه اجرا از بین می‌رود؟
من در خصوص نقاشی دیجیتال،
ان اف تی یا هوش مصنوعی اطلاعات دقیقی ندارم، اما می‌دانم هوش مصنوعی خیلی کارها می‌تواند بکند، ولی به جای من نمی‌تواند نقاشی کند، زیرا حس من در لحظه تغییر می‌کند. با هوش مصنوعی می‌شود تمام دیوارها را نقاشی کرد، اما معتقدم میلیون‌ها نقاشی که در سرتاسر دنیا هستند با حس شخصی‌شان نقاشی می‌کنند. نمی‌دانم که هوش مصنوعی چگونه می‌تواند به جای من این حس را داشته باشد و نقاشی کند؛ تازه اگر هم داشته باشد، چه لذتی به من می‌دهد؟ من از نقاشی لذت می‌برم، جدا از اینکه دیگران کارم را بپسندند و بخرند یا خوش‌شان نیاید. نمی‌توانم آینده را پیش‌بینی کنم، اما هوش مصنوعی بازارها را خواهد گرفت و فقط امیدوارم جای انسان را نگیرد.