چهل‌و‌یکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران در یک نگاه

ترومای سوگ و مرگ در غیاب درامای شادی و امید

زهرا اردکانی‌فرد
دکترای ارتباطات و تحلیلگر سینما

چهل‌ویکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز هفته گذشته به پایان رسید. پس از اتمام تب و تاب جشنواره، حواشی اختتامیه و معرفی برندگان، تصمیم داریم نگاهی دقیق و جامعه‌شناختی به مجموعه فیلم‌های کوتاه داستانی ایرانی که در این دوره از جشنواره حضور داشتند و با یکدیگر به رقابت پرداختند، داشته باشیم. برای این منظور به تحلیل محتوایی و مضمونی فیلم‌ها خواهیم پرداخت. با بررسی دغدغه‌ها، مسائل، موضوع اصلی و رویکردی که فیلم درباره موضوعش دارد، سعی می‌کنیم مضامین و تم‌های اصلی مطرح برای فیلمسازان این دوره از جشنواره را استخراج کرده و توضیح دهیم.
پیش از پرداختن به مضامین و موضوعات اصلی که در این جشنواره مورد توجه فیلمسازان بوده، چند نکته مقدماتی قابل ذکر است؛ اول اینکه فیلمسازان این جشنواره را عموماً جوانان بین 25 تا 35 سال تشکیل می‌دادند، به همین دلیل می‌توان به لحاظ جامعه‌شناختی مضامین مطرح شده در این فیلم‌ها را بازنمودی از دغدغه‌ها و نوع نگاه جوانان ایرانی به زندگی، جامعه و مسائل انسانی دانست. دوم اینکه فیلمسازان این جشنواره از شهرهای متنوع ایران بوده و بسیاری از سوژه‌ها بومی مناطق و از شهرهای حتی کوچک انتخاب شده بودند که تنوعی از مسائل در مناطق جغرافیایی و فرهنگی مختلف را نشان می‌داد. از این منظر نیز مضامین تکراری در فیلم‌هایی از شهرهای مختلف، می‌تواند گویای دغدغه‌ها و زاویه دید عمومی این نسل در جای‌جای ایران باشد.
با این مقدمه، پس از بررسی 52 فیلم از فیلم‌های کوتاه داستانی در این جشنواره، می‌توان به 6 مضمون تکراری در آثار فیلمسازان جوان ایرانی اشاره کرد که به ترتیب، تعداد تکرار به‌ صورت زیر می‌باشد:

1.مرگ، سوگ و فقدان
شاید عجیب به نظر برسد اما مسأله «مرگ و فقدان» پرتکرارترین موضوع در آثار این دوره از جشنواره فیلم کوتاه بود. این مضمون در 21 فیلم از 52 فیلم مورد بررسی، تکرار شده بود. اینکه فیلمسازان جوان ایرانی در سال‌های اوج جوانی، مرگ (نه زندگی) را سوژه فیلم‌های خود کرده‌اند شاید پرده از ناخودآگاه روان جمعی آنها بردارد که گویی دچار نوعی حس فقدان، مواجهه با مرگ و از دست دادن حس زندگی و امید هستند.
این فیلم‌ها از جنبه‌های متنوعی به مسأله مرگ پرداخته‌اند که البته در این میان بیشترین توجه به مسأله مواجهه افراد با فقدان و سوگ عزیزان در زندگی بود. فیلم‌های اهلی، تاری، رویاساز، چمدان، خرده سیاره، نومان، لیمو از همه چیز خبر داشت، پس از پدر و کشک‌های شور عزیز، همگی به این مضمون پرداخته‌ا‌ند. به طور خاص، مورد آخر به مواجهه کودکان با مرگ عزیزان و نزدیکان پرداخته، اینکه یک کودک چگونه این مسأله را درک می‌کند و با آن کنار می‌آید. در هر یک از این فیلم‌ها فرد داغدار با شیوه‌ای تلاش می‌کند با غم فقدان خود مواجه شود؛ در «نومان» با گوشه‌گیری و پنهان شدن از جامعه، در «چمدان» با آواره و خانه به دوش شدن، در «پس از پدر» با حضور دائمی در قبرستان و در «خرده سیاره» با گوشه‌گیری در یک کار دورافتاده. در برخی از این فیلم‌ها فردی که دچار فقدان و مرگ عزیزان شده است تلاش می‌کند به هر روشی این شرایط را تغییر یا تلاش‌های بیهوده‌ای در این زمینه انجام دهد؛ به عنوان مثال در «پس از پدر» دختر با مراجعه به پزشک می‌خواهد بفهمد که آیا آزمایش‌های پدرش قبل از مرگش نشان می‌داده او در آستانه مرگ است؛ به قول دیالوگ خود فیلم از زبان دختر که می‌گوید:«می‌خوام ببینم با این نتایج آزمایش آیا پدرم باید می‌مرد؟!» یا در فیلم «اهلی» مردی که زنش را از دست داده حاضر می‌شود زندگی خودش را بدهد تا دوباره همسرش زنده شود! این فیلم‌ها همگی ما را درگیر مسأله سوگ، رنج از دست دادن و مواجهه افراد با این مسأله می‌کنند.
اما در کنار فیلم‌هایی با مضمون سوگ، فیلم‌های دیگری هم هستند که به مسائل و مضامین دیگری درباره مرگ می‌پردازند. «روز خداحافظی»، داستان یک مرد و پدر خانواده‌ای است که می‌داند در آستانه مرگ است و نگرانی‌های او برای خانواده و عزیزانش پس از خودش مسأله‌ای است که ناراحتش کرده و تلاش می‌کند به آن سامان دهد. «دوبیتو» و «زا»، هر دو فیلم‌هایی هستند که به افرادی که درگیر مشاغل مرتبط با مرگ هستند می‌پردازد؛ اولی پیرمردی است که برای مردگان تلقین می‌خواند و دومی زنی که در غسالخانه کار می‌کند. سه فیلم نیز تلاش می‌کنند به مرگ از منظر «کشتن دیگری» نگاه کنند. دو نگاه متفاوت در این‌باره وجود دارد؛ در نگاه اول در فیلم «نیجریه» کشتن دیگری به‌مثابه کشتن خود در فیلم تلقی می‌شود. این فیلم در ژانر «نوآر»، کشتن را تقبیح می‌کند و انسان‌ها را همچون نفس واحده‌ای می‌داند که کشتن یک نفر، گویی کشتن خودمان است، اما نگاه دومی نیز وجود دارد که کشتن را به‌مثابه قصاص برای دیگری در نظر می‌گیرد که در فیلم «تبر» و «مرتد» نشان داده می‌شود؛ جایی که قانون و عدالت امکان اجرایی شدن ندارد، افراد به ‌صورت شخصی دست به کار می‌شوند و با قصاص، عدالت و حق را اجرا می‌کنند. نکته جالب درباره این دو فیلم این است که در هر دو، زنان کسانی هستند که به‌ صورت شخصی قصاص را انجام می‌دهند.

  2.  مواجهه با تروماهای گذشته
    به تبع موضوع اول که فقدان و سوگ است، مسأله مواجهه با تروماهای گذشته نیز 8 فیلم را به خود اختصاص می­‌داد. دغدغه این فیلم‌ها این بود که چطور می­‌توان با درد و ترومایی که فقدان‌­های گذشته در ما ایجاد کرده برخورد و از آنها گذر کرد. برخی از این فیلم‌ها راه‌­حل­‌هایی خلاقانه برای این مسأله ارائه داده­‌اند، مثلاً فیلم «رویاساز» که در یک فضای فانتزی و علمی- تخیلی داستان پدری را می­‌گوید که با سهل‌انگاری­‌اش دختربچه‌­اش را از دست می‌­دهد. پدر با اختراع برنامه­‌ای رایانه­‌ای تلاش می­‌کند آن خاطره را در ذهن خودش اصلاح کند و به این صورت از درد آن تروما گذر کند. این ایده فانتزی با روش‌های روانشناختی در مواجهه با تروما و خاطرات تلخ گذشته نیز سازگار است. فیلم «خسرو 127» نیز داستان پسر جوانی است که برای کنار آمدن با مرگ پدرش شغل عجیبی را انتخاب کرده، او در شغلش باید به درد دل‌های دیگران گوش کند اما او به جای این کار، بارها و بارها ترومای مرگ پدر خودش را تعریف می­‌کند.

 3.   مسائل کارگران
    فیلم‌­های این جشنواره همان‌طور که گفته شد، از گوشه و کنار ایران ساخته شده و یکی از موضوعات مورد توجه بخصوص در فیلم‌هایی که فضای روستایی را به تصویر می­‌کشیدند، مسأله کارگران به طور اخص مشکلات کارگران روزمزد بود. این میزان توجه به مسائل کارگران در این جشنواره قابل توجه است که عموماً در فیلم‌های بلند سینمایی دیده نمی‌­شود. فیلمسازان فیلم کوتاه چون عموماً فیلم‌­های کم هزینه و کوتاهی را می‌سازند، امکان این را دارند که درگیر فرآیندهای تأمین بودجه مانند سرمایه‌گذاران ارگانی و رو آوردن به تم­‌های پولساز مانند طنز و... نشوند. از این جهت آنها این امکان را دارند که با خلاقیت بیشتر به موضوعات مبتلابه جامعه و موضوعاتی که از دل دغدغه‌های اجتماعی و انسانی خودشان ایجاد شده، بپردازند که مسأله کارگران و مشکلات آنها یکی از این موضوعات است.
     «تانکر» و «ورزیگر» رابطه کارگر و کارفرما و سلطه و اجحافی که کارفرما در حق کارگران می­‌کنند را نشان می­‌دهد. «سیزده سالگی» به بخشی از زندگی سردار سلیمانی می‌­پردازد که او به عنوان کارگر در شهر کرمان به دنبال کار می­‌گردد و کارهای متفاوتی را تجربه می‌­کند. «شیفت» تلاش می­‌کند با یک داستان جذاب و غافلگیرکننده وضعیت کارگران یک کارخانه و نگرانی‌­های آنها مانند تعدیل نیرو را به تصویر بکشد. «رئیس شمایی» از نگرانی­‌های دائمی یک کارگر در مقابل رئیسش و روابط سلسله مراتبی می­‌گوید.

4. خرافات و اسطوره­‌ها
    پرداختن به اسطوره­‌ها و خرافات از دیگر مواردی است در قالب فیلم‌هایی از مکان­‌های دورافتاده ایران و روستاها که به آن پرداخته می‌شود. مثلاً دعانویسی در «کین آختین» مطرح می­‌شود. «بهش میگن ممنداس» و «اهلی» نیز باورهای خرافی در یک منطقه را مورد توجه قرار می‌­دهد. «گاوکش» نشان می‌دهد که چگونه برخی افراد با ایجاد باورهای خرافی و ترویج آنها به کاسبی می‌پردازند. این بخش نیز از جمله تفاوت­‌هایی است که در مقایسه فیلم­‌های کوتاه با فیلم‌­های بلند جریان اصلی سینمای ایران دیده می‌شود. فیلم­‌های سینمایی چون معمولاً در فضای کلانشهری بخصوص با مرکزیت تهران ساخته می­‌شود، چنین مضامینی در آن دیده نمی‌­شود اما فیلمسازان فیلم کوتاه دغدغه‌­ها و باورهایی که در مناطق دورافتاده کشور هنوز جریان دارد را به تصویر می­‌کشند. از این جهت این جشنواره و فیلم‌­های آن می‌­تواند به زیست متنوع جامعه بزرگ و گسترده ایرانی کمک کند.

 5.   جنگ
    چهار فیلم نیز با مضمون جنگ در فیلم‌­های داستانی حضور داشتند که سه مورد از آنها به مسأله جنگ و کودکان پرداخته‌اند؛ اینکه در جنگ چه بر سر کودکان می‌­آید و چگونه باید از آنها در مقابل جنگ و مخاطرات روانی و حتی جسمی آن مراقبت کرد. «شازده کوچولو» و «کودکی» با شباهت‌­های زیادی داستان پدر و دختری را در جنگ نشان می­‌دهند که پدر تلاش می­‌کند با بازی و قصه، کودک را از مواجهه با تلخی و خشونت جنگ به دور نگه دارد و از او محافظت کند. هر دو فیلم از بهترین فیلم‌‌های جشنواره هستند که با نگاه خلاقانه و فکرشده­‌ای می­‌توانند مخاطب و احساسات او را همراه کنند. «حنابندون» داستان کشته شدن کودکان در جنگ است که به یاد حدود 3 هزار کودکی که در جنگ تحمیلی کشته شدند، ساخته شده است. «پیام» نیز داستان زن خبرنگاری است که در فلسطین و جنگ‌­های اخیر حضور دارد و لحظاتی از آن دلهره و اضطراب جنگ را به تصویر می‌­کشد.

6.مسائل افغانستانی­‌ها در ایران
    سه فیلم نیز مسأله اتباع افغانستانی را در ایران مطرح می­‌کنند. «بود و باش» به شرایط دختران افغانستانی زیر سایه پدرسالاری و خشونت خانگی که علیه آنها اتفاق می‌افتد، می‌­پردازد. دو فیلم «آپاترید» و «تنها کنار هم» هر دو به موضوع وضعیت اتباع افغانستان در ایران می‌­پردازند. باوجود داستان­‌های متفاوت این دو فیلم، اما به‌صورت مشترک در هر دو فیلم، فیلمسازان دوگانه‌ای را تحت عنوان «قانون- اخلاق/احساسات» می‌­سازند. در هر دو فیلم از طرفی ما با قوانین کشور ایران و شخصیت‌هایی مثل پلیس که اجراکننده قانون در کشور هستند، مواجهیم و از طرف دیگر فیلمساز مسأله‌­ای اخلاقی که عواطف هر فردی را درگیر می‌­کند، پیش رو قرار می­‌دهد که کاراکترها در فیلم و مخاطبان در سالن سینما مجبور به قضاوت در این دوگانه هستند.
    این 6 مضمون، موضوعاتی بودند که در فیلم‌­های این دوره از جشنواره متعدد تکرار می­‌شدند و در حقیقت مضامین تکراری و مورد توجه فیلمسازان بودند، اما سایر تک موضوعاتی مانند محیط زیست، انتقام، انزوای اجتماعی و... نیز در فیلم‌­ها مشاهده ­‌می‌شد.
     اما نکته قابل توجه غیبت برخی از مضامین در این آثار بود. موضوعاتی مانند عشق، امید، دوستی، شادی و... که بسیار کم به آنها پرداخته شده بود و شاید در یک نگاه کلان و کلی به آثار این جشنواره، بتوان آنها را «مضامین غایب» دانست. این مضامین غایب در فیلم‌ها حتماً پیوند وثیقی با حال و هوای فیلمسازان و جهان‌بینی آنها نسبت به زندگی و جامعه امروز دارد. جهان‌بینی‌ای که چندان امیدوارانه، مثبت و خوشبین نسبت به زندگی نیست. شاید نیاز باشد در سال‌های آینده فیلمسازان به وجوه روشن و امیدوارانه زندگی و به خود زندگی بیشتر بپردازند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و نود و دو
 - شماره هشت هزار و پانصد و نود و دو - ۰۹ آبان ۱۴۰۳