کشورهای بزرگ در مورد لزوم مهار جنایات جنگی فقط شعار میدهند
در حسرت یک اجماع واقعی
وصال روحانی
روزنامهنگار
سران اکثر کشورهای جهان در اجلاس عمومی چندی پیش سازمان ملل (UN) در شهر نیویورک امریکا حاضر بودند و راجع به بسیاری از امور حرف زدند اما آیا میتوان امید بست که با همت جمعی آنها به مناقشات بزرگ فعلی دنیا پایان بخشیده شود؟
جواب سؤال فوق البته یک «نه» قطعی است. نه این میل در وجود این سران هست و نه منافعشان پایان دادن به این جنگها را ایجاب میکند.
دو سال و 9 ماه است روسیه و اوکراین در آتش جنگ میسوزند و انواع تلفات انسانی و ضررهای اقتصادی را متحمل میشوند. ستیز ددمنشانه رژیم غاصب صهیونیستی با ملت مظلوم و مقاوم فلسطین که 45 هزار شهید و بیش از 110 هزار مجروح روی دست فلسطینیها گذاشته، در آستانه ماه چهاردهم خود قرار دارد و در کشور آفریقایی سودان و در هائیتی که در امریکای مرکزی واقع است، غائلههایی بزرگ برپاست و گروههای خودی و نیروهای خارجی به جان یکدیگر افتادهاند. در منشور سازمان ملل آمده است که وظیفه نخست این نهاد برقراری آرامش در تمامی بلاد و مناطق در سطح جهان است و چنانچه آتش جنگ در یکی از کشورهای عضو افروخته شود، «UN» باید با مشارکت سایر اعضا، آتش را خاموش و صلح را دوباره در نقطه ملتهب شده برقرار کند. این در حالی است که در چهار کشور مورد اشاره کوچکترین تلاش موفقیتآمیزی در این زمینه از سوی سازمان ملل مشاهده نشده و مخاصمات جاری هر روز بدتر و شدیدتر میشود و اصولاً سالهاست که سهم سازمان ملل در خاموش کردن آتش جنگهای بالقوه چیزی نزدیک به صفر بوده است. در هفتاد و نهمین اجلاس عمومی سازمان ملل در نیویورک هم اگرچه حرفهای فراوانی از سوی حاضران ارشد در این اجلاس و سران بعضی کشورهای کلیدی درخصوص مهار آتش جنگ در جهان و بویژه نسلکُشی هولناک صهیونیستها در غزه و کرانه غربی و جنوب لبنان گفته شد، اما این اظهارات همچون همیشه شعارگونه بود و هیچ تضمین عملی در این زمینه مهیا نگشت و ضربالاجلی صادر نشد و حکمی لازمالاجرا در راه آرامسازی این مناطق در مسیر تحقق قرار نگرفت. به این ترتیب یک اجماع واقعی بین این دست کشورها هرگز مشاهده نشده و جهان در حسرت آن باقی مانده است.
اگر کشورهای بزرگ واقعاً میخواستند
ماجراها زمانی تأسفبارتر میشود که در نظر بگیریم در اکثر موارد، مبانی ظلم و عاملان جنایت بزرگ کاملاً مشخصاند و هویتشان بر همگان آشکار است و با وجود این آزاد و رها ماندهاند تا به عملیات ویرانگرانه خود در اینجا و آنجای جهان ادامه بدهند. دیگر موضوع اسفبار این است که همان افراد و سازمانها و کشورهایی که مدعی اقدام و گفتوگو برای برقراری صلح و پایان مخاصمات در سطح جهان هستند، در خفا و حتی به طور آشکار مشغول تقویت نظامی طرفهای ظالم و عوامل پاکسازیهای قومی هستند تا آنها بتوانند با همان وسعت و تأثیرگذاری گذشته به جنایات عظیم جنگی خود بپردازند بدون اینکه هیچ پیگرد قضایی واقعی بر عملکرد آنها متصور باشد و عقوبتی دامانشان را بگیرد. این شرایط بشدت ناگوار محصول منفعل ماندن کشورهای بزرگ در قبال مسئولیتهای سنگین اجتماعیشان و خواب ماندن وجدانهای آنان است که میتوانند حتی چشم بر فجایع غزه ببندند و بابت از دست رفتن جان شماری چشمگیر از شریفترین انسانهای زمانه طی این ستیز نابرابر هیچ احساس درد و افسوسی نکنند و برعکس بر اقدامات سبعانه رژیم جعلی تلآویو به عنوان یک حرکت جبرانی و دفاع از خود در مقابل تهاجم سازمان حماس مهر تأیید بزنند. اگر سران کشورها و بخصوص ممالک بزرگ و صاحب نفوذ واقعاً میخواستند که به این نسلکشیها پایان بدهند و بانیان آن را تأدیب کنند، وضع دنیا این نبود که اینک میبینیم.
ویرانگریهای غیرقابل وصف
بر اثر کمکهای بزرگ تسلیحاتی این دولتها، رژیم صهیونیستی توانسته است شدیدترین تهاجمات نظامی را در غزه، کرانه غربی و اخیراً در جنوب لبنان به اجرا دربیاورد و روی سر مردم مظلوم فلسطین و مناطق مسکونی آنها بمبهایی بریزد که وزن برخی از آنها از یک «تن» هم بیشتر و قوه ویرانگری آن غیرقابل وصف است. رژیم نامشروع تلآویو طی جنگ غزه بیمارستانها، مدارس و منازل مردم را هم بمباران کرده و این باریکه را تبدیل به تلی بزرگ از سیمان و خاک و ساختمانهایی کرده که اکثرشان تا 80 درصد صدمه فیزیکی دیده یا به کلی فرو ریختهاند. تعداد کشته شدگان زن و کودک در میان شهدای فلسطینی از 39 هزار نفر هم عبور کرده و خباثت صهیونیستها به حدی میرسد که حتی به تحمیل گرسنگی به مردم غزه و بویژه کودکان هم پرداختهاند تا آنها بر اثر سوء تغذیه از پای درآیند. کامیونهای حاوی کمکهای انساندوستانه سایر کشورها برای آسیبدیدگان غزه پشت درهای بسته این منطقه و شهر رفح باقی مانده و فقط بخش کوچکی از آن به دست نیازمندان رسیده است. اینک که اسرائیل جبهه جنگ را وسعت بخشیده و تهاجمات ویرانگرانه خود را طی 3 ماه اخیر روی لبنان و بویژه شهر بیروت متمرکز کرده، همان بساط ضد انسانی در حال دایر شدن در این مناطق هم هست و محصول آن فقط فزونی یافتن شمار تلفات در منطقه است. مسألهای که با انبوه سلاحهای ارسالی از غرب برای اسرائیلیها امکان اجرا و استمرار یافته و جلادان بزرگ سنوات گذشته جهان را در قیاس با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر کودککُش تلآویو روسفید کرده است.
دریغ از یک درصد لطمه
واکنش دولتهای بزرگ غربی به جنایات عظیم جنگی صهیونیستها از زمان وقوع «طوفان الاقصی» (7 اکتبر 2023 مقارن با 15 مهر 1402) چه بوده است؟ پاسخ، چیزی نزدیک به «صفر» است. دولت انگلیس چندی پیش ادعا کرد که حدود 10 درصد از محمولههای نظامی ارسالیاش به تلآویو را به طور موقتی و کوتاه مدت به حالت تعلیق درآورده است اما هرگز ثابت نشد که این تعلیق واقعاً اجرا شده یا فقط یک ادعا و زیر فشار افکار عمومی بوده است. کانادا نیز چنین ادعایی را مطرح کرد اما در این زمینه هم یقینی حاصل نیامده است. امریکا چندی پیش یکی از کشتیهای پرشمار حامل کمکهای نظامیاش به تلآویو را در بندر مبدأ متوقف و از حرکت آن جلوگیری کرد اما مشخص نشد که این توقف چند روز و چند ساعت طول کشیده است. این، تمامی اقدامات دولتهای بزرگ در قبال درخواستهای فراوانی بوده که مردم جهان با هدف قطع جنایات غزه از سران این کشورها داشتهاند و در عمل بیفایده مانده و با کمترین میزان تأیید و اجرا همراه گشته است. به واقع روند دائمی ارسال انواع سلاحهای سبک و سنگین و اقسام بمبها و امکانات متعدد جنگی از سوی کشورهای مورد بحث به اسرائیل همچنان برقرار بوده و یکی- دو مورد تعلیق و تعویق در فرستادن محمولهها حتی یک درصد لطمه هم به توان تهاجمی قاتلان بزرگ زمانه در تلآویو وارد نکرده است.
تبعات تلاقی دو ژنرال قدرتطلب
اوضاع در سایر نقاط جنگ زده جهان نیز همین قدر ناراحت کننده و دغدغهآور است. در سودان یک جنگ داخلی بیرحمانه باعث آوارگی میلیونها نفر شده و طرفین ماجرا چنان عرصه را بر یکدیگر تنگ و راههای مراسلاتی و امکان رسیدن دارو و غذا را به طرفهای مخالف خود کوچک و اندک ساختهاند که قحطی و گرسنگی بر بخشی قابل توجه از این کشور سایه گسترانده و همین فرآیند نیز هزاران نفر را به ورطه مرگ کشانده است.
درست است که در صورت ظاهر نابسامانیهای سودان محصول تقابل دو ژنرال ارشد و زیادهخواه ارتش این کشور و تلاش آنها برای قبضه کردن قدرت است اما خط و خطوط بیرونی و کمکهایی که از خارج و سایر کشورها به هر یک از دو طرف ماجرا میرسد نیز در استمرار این وضعیت ناگوار دخیل است. هم نیروهای مسلح سودان و هم نهاد موسوم به نیروهای «واکنش سریع» این کشور بر اثر دریافت تسلیحات فرستاده شده از سوی دولتهای خارجی صاحب توان نظامی فراوانی شدهاند که در قیاس با امکانات جنگی آنها در زمان شروع مخاصمات بسیار بیشتر است. گفته میشود این سلاحهای انبوه از سوی کشورهایی مانند چین، روسیه، صربستان و امارات به سودان فرستاده شده و سازمان ملل (UN) مدارکی را در دست دارد که نشان میدهد بخشی از سلاحهای ارسالی ساخته امارات است و دولت دوبی در حالی دست به این کار زده که «UN» از مدتها پیش ارسال هرگونه تسلیحات را به این کشور ناامن آفریقایی ممنوع اعلام کرده و ناقض قواعد بینالمللی نامیده بود.
منبع: Aljazeera.com
آنچه در رأس امور قرار گرفته است
به اینها بیفزایید مناقشات داخلی در هائیتی و جولان تبهکاران تروریست در پایتخت این کشور را و همچنین کمکهای ارسالی نظامی چند کشور همسایه میانمار به دولت این کشور شرق آسیایی را که سبب شده ظلم سالیان اخیر به مسلمانان روهینگیایی استمرار یابد و آنها با انواع مخاطرات جانی رو در رو شوند. در بورکینافاسو، دیگر کشور آفریقایی هم امواج بزرگ جنایت و ترور چه توسط نیروهای مسلح غیررسمی و چه به وسیله ارتش جاری و ساری است و چیزی به نام امنیت وجود خارجی ندارد. احکام متعدد صادره توسط «دادگاه بینالمللی کیفری» درخصوص لزوم بازداشت هر چه سریعتر نتانیاهو و دادگاهی شدن وی نیز به هیچ انگاشته شده و هیچ کس به فکر امنیت و حفظ جان مردم در کشورهایی مانند سوریه، عراق و یمن هم نیست که ترکشهای جنگ غزه هر چه شدیدتر بر سر آنها نیز فرود آمده است. واکنش سازمانهای عمده جهانی در قبال این جنایات هم اندک و با کمترین تأثیر اجرایی بوده و بیاثرترین آنها شورای امنیت سازمان ملل بوده که قطعنامههای متعدد صادرهاش درخصوص لزوم قطع فوری جنگ در غزه به هیچ انگاشته شده است. این هیچانگاریها بر اثر رفتارها و انتخابهای ناعادلانه کشورهای بزرگ در قبال مناقشات متعدد جهان آشفته کنونی تحقق یافته است. آنجا که هرگونه اجماع واقعی رنگ باخته و به جای کمک به مظلومان، حمایت از ظالمان در رأس امور قرار گرفته و به اولویت نخست تبدیل شده است.