کاوشها فرضیه جدید درباره عصر مفرغ لرستان را مطرح کرد
باستانشناسان به کارگاه مفرغسازی سلطنتی جهان رسیدند
نازنین مهراندیش
خبرنگار
کشف یک معدن مس در نورآباد لرستان، فرضیههای جدیدی را در رابطه با ساخت مفرغهای لرستان مطرح کرد. پیش از این به نظر میرسید با توجه به اینکه معادن مس و قلع در عصر باستان در نواحی زاگرس بوده، احتمالاً آلیاژ اولیه مفرغهای لرستان به این منطقه آورده میشده اما کشف یک معدن مس، گمانهزنیهای تازهای را به میان آورد. کشف بیشمار مفرغ به شکلهای مختلف در لرستان، این شهر را شهره به کارگاه سلطنتی مفرغسازی در جهان باستان کرده است. اکنون شواهد بیشتری برای دادن این لقب به لرستان پیدا شده است. این روزها که ثبت جهانی دره خرمآباد مطرح است، پتانسیلهای تاریخی این سرزمین حاصلخیز بیش از پیش از سوی کارشناسان مطرح میشود که بیشک مفرغسازی یکی از مهمترینِ این ویژگیهای منحصربهفرد است.
«خایدالو»ی تاریخی و تطبیق با نام خرمآباد
کیانا جمالی، کارشناس تاریخ که مطالعات گستردهای روی مفرغهای لرستان انجام داده است، میگوید:«لرستان در کوههای زاگرس یکی از قدیمیترین سکونتگاههای انسان در طول تاریخ بوده است. بر اساس شواهد باستانشناسی، سابقه سکونت در لرستان به شصت هزار سال پیش میرسد. این منطقه پس از عهد پلیستوسن (2.5 میلیون سال تا 10 هزار سال پیش) محل مناسبی برای اسکان انسان بوده و ما شاهد یک سیر تکاملی از دورههای پارینهسنگی، میانهسنگی، نوسنگی و شهرنشینی در این منطقه هستیم.»
لرستان از نخستین سکونتگاههای اولیه انسان به شمار میرود اما اهمیتش در تاریخ زمانی نمایان میشود که بدانیم آثار مفرغی کشف شده در این منطقه به اقوام کاسیها میرسد. جمالی در اینباره میگوید:«نخستین ساکنان لرستان، کاسیها بودند که همسایه شمالی ایلامیها محسوب میشدند، بخشی از لرستان زیر سلطه ایلامیها بوده و یکی از شهرهای مهم ایلام تحت عنوان خایدالو قابل تطبیق با خرمآباد فعلی است.» بر اساس گفتههای جمالی، «کاسیها پانصد سال بر بابل حکمرانی کردند و سنت و خط بابلیها را فرا گرفتند و در اواخر هزاره دوم ق.م به زاگرس بازگشتند و از این پس نامشان با مفرغ لرستان پیوند خورده است. مهمترین دلیلی که مفرغ لرستان را به کاسیها نسبت میدهند این است که این آثار در لرستان پیدا شدند و تاریخ ساخت این اشیا همزمان با حضور کاسیها در آنجاست.»
چگونه وارد عصر مفرغ شدیم؟
انسان هزاره سوم ق.م برای اولینبار با درهم آمیختن مس و فلزات دیگر همچون قلع و روی، فلزی تحت عنوان مفرغ (برنز) به وجود آورد و از آنجایی که مفرغ جزو اولین ترکیبات بوده، دوره استفاده و کاربرد این فلز به عصر مفرغ معروف میشود. جمالی در نقبی به این دوره، میگوید:«بهکارگیری این آلیاژ همزمان با پیداش خط، سفال خاکستری و سیستم تجارت و شهرنشینی بوده و باعث اهمیت دوچندان این عصر شده است. عصر مفرغ بازه زمانی 3000-1500 ق.م را دربرمیگیرد که به سه دوره مفرغ آغازین (3000-2500ق.م)، مفرغ میانه (2500-2000ق.م)، مفرغ متأخر(2000-1500ق.م) تقسیم میشود.»
هنوز هم به طور دقیق نمیتوان مفرغهای لرستان را تاریخگذاری کرد اما مشخص است که در بازه زمانی هزاره سوم ق.م تا قرون هفتم و هشتم ق.م ساخته شدهاند. مفرغهای لرستان گواه اعتقادات، محیط زندگی و نگرشهای جهانبینی مردمان در هزاره سوم ق.م است. با این حال تحقیقات جمالی اینطور نشان میدهد و میگوید:«ما در لرستان با هنر کوهنشینهایی مواجه هستیم که با الهام از مظاهر طبیعت و تخیل، ذوق و هنر خویش را در قالب اشیا به تصویر کشیدهاند. بنا بر عقیده دیاکونوف، مفرغهای لرستان گواه چیرهدستی عجیب فلزکاران عهد باستان است. موضوعات اساطیری نقش شده را میتوان با افسانههای اساطیری آسیای میانه و ایران که در اوستا منعکس شده است مرتبط دانست.»
روستاییان، کاشفان مفرغ لرستان
جالب اینجاست که این آلات و ادوات مفرغی در سال 1304 به صورت تصادفی از سوی روستاییها کشف شد. این مفرغها در گورستانها به دست آمده است، در گورهایی دور از دیدگان؛ آنجا که بسیاری از وسایل روزمره انسانهای این دوره که حتی شامل اسبهایشان میشده به دست آمده است. بر اساس تحقیقات این کارشناس، این یافتهها «بیانگر اعتقادات قویای است که این ابزارها در حیات پس از مرگ هم کاربرد داشتهاند. همچنین با توجه به قبور روستای پیاره در سرطرهان متوجه میشویم اسب در حیات پس از مرگ هم همراه انسان بوده و بنا بر نظر گریشمن، مجسمههای مفرغی اسب نشانه مرگ یا نماینده اسب در دنیای دیگر بوده است.»
از سوی دیگر لگامهای اسب که همراه فرد متوفی دفن میشده و به «زیر سری» معروف است، بعید نیست برگرفته از اسطوره گیلگمش باشد که فرد متوفی، مانند او پس از مرگ و در دنیای دیگر به حیات جاودانه دست پیدا کند. گیلگمش، فاتح غولها و حامی انسان و حیوانات، در ایلام و لرستان به مرتبه خدایی میرسد.
چرا مفرغهای ایران و اروپا مشابهت دارند؟
مطالعات روی مفرغهای ایران و اروپا نشان از مشابهتهای بیشماری میدهد؛ حتی باعث شده در مواقعی اشتباه گرفته شوند و این موضوع بیانگر اشتراکات قومی و نژادی و احتمالاً حاکی از مهاجرت این اقوام است.
جمالی درباره اشیای مفرغی مشابه لرستان که در اروپا کشف شده، میگوید:«این اشیا شامل شاخهای مفرغی به شکل حیوانات (مکشوفه سوئیس)، سنجاققفلیهای مشابه کشف شده در قبور کاسیها (شمال اروپا)، ارابههایی به شکل خورشید (لهستان)، گردنبندهای مارپیچی (شمال اروپا) و صلیب شکسته که به وفور در آثار مفرغی لرستان دیده شده و این نقش احتمالاً نشاندهنده آیین میترائیسم یا مهرپرستی و نمادی از قرص خورشید بوده است.»
پیش از این پیتر کالمایر، باستانشناس خاور نزدیک، اشیای مفرغی لرستان را به 6 دسته تقسیم کرده است:«جنگافزارها شامل خنجرهایی که دسته آنها خالی شده، دشنههایی با دستههایی به صورت حیوان و انسان، شمشیرهای بلند با همان تزئینات، تبر یا تیغههایی که دستهاش از دهان حیوان خارج شده، ترکش یا پیکان به صورت کلهقندی و برگ شمشاد، کارد و کلاهخود، سپر و گرز، آلات و ادوات اسبسواری شامل انواع لگام با نقوش حیوانات و گیلگمش، حلقههای دهنی و آبخور اسب، زنگوله، یراق و شرابه.»
بر این اساس، زینتآلات شامل سنجاقسرها هم به سه دسته تقسیم میشوند:«سنجاق با اشکال ساده و هندسی، سنجاقهای ممتاز با میله آهنی و نقش حیوان، سنجاقهای پهن و مدور به همراه برجستهکاری و نقوشی مثل الههها، زن و مرد، گاو بالدار و...» در میان آثار مفرغی همچنین میتوان به ظرفها، پیالهها، ساغرها و بتها که شامل علامات، سرپرچمها، طلسمها، لولههای تزئینی و تندیسهای تدفینی است، اشاره کرد.
گفته میشود در میان بتهای به تصویر کشیده شده در لرستان، میتوان به ایزد سروش (مظهر عدالت) به همراه چند سر و بدن متشکل از چند حیوان و همینطور الهه مادر(اشی) که برای بارداری به او متوسل میشدند همچنین مجسمههای کوچک و آویز که معمولاً روی این پیکرهها، نقوش انسان و نیمهانسان و جانوران به تصویر کشیده شده اشاره کرد.
روش ساخت مفرغها
برای بسیاری سؤال است که مفرغهای هنرمندانه با نقوش بسیار خاص به چه شیوهای ساخته میشدند؟ کیاناجمالی کارشناس تاریخ میگوید: «بــــه دو روش ریختهگری و چکشکاری. در روش ریختهگری اشیا به دو صورت ساخته میشده است؛ یک روش استفاده از قالبهای سنگی و گلی باز و بسته بوده و روش دیگر استفاده از قالبهای پر شده از موم که مواد مذاب در قالب پر شده از موم ریخته میشده است.» به گفته او، در روش چکشکاری با استفاده از چکش، فرم نهایی را بر ورق نازک فلزی پیاده میکردند. بیشتر ظروف مفرغی لرستان مشابه ظروف بینالنهرین است. در واقع ممکن است این ظروف از شرق به بابل صادر شده باشند. اصولاً هنر مفرغ لرستان در خدمت تندیسهایی آیینی قرار گرفته و اکثراً هم مفاهیم اسطورهای به صورت فشرده و کوچک در این اشیا نقش شده است. این مفرغها همچنین متعلق به سوارکاران جنگجو بوده و دارای دو سبک مشخص است و گاهاً این دو با هم ترکیب میشوند؛ بر این اساس جمالی میگوید:«سبک طبیعتگرا و خیالی، نقش موجودات خیالی که ترکیبی از دو یا چند حیوان است به وفور در آثار لرستان دیده میشود و بعضی از این ترکیبات، ساده و نزدیک به طبیعت و برخی هم تخیلی است. الگوهای هنری این آثار را میتوان تحتتأثیر همسایگان همجوار مثل آشور، بابل و ایلام دانست، با سه نوع نقشمایه که شامل نقوش انسانی (فرمانروای حیوانات، موجودات شاخدار، الهه مادر و گیلگمش)، نقوش جانوری (مار، بز، قوچ، شیردال، عقاب، خروس و گوزن) و نقوش گیاهی (درخت زندگی، نیلوفر، انار، شبدر چهارپر) میشود.» حال با ثبت جهانی دره خرمآباد، این آثار صیانت شده و شهرت بینالمللی پیدا میکنند.