روایتی خواندنی از نوع مواجهه سیدحسن نصرالله با خبر شهادت فرزند 18 ساله‌اش

فضیلت مقاومت

در پشت جلد کتاب «نصرالله» نوشته شده است: «حتی کسی که دوستش ندارد هم باید او را بشناسد» چرا که این اثر زوایای بکر و روایت‌نشده‌ای از زندگی شهید سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، را برملا می‌کند. کتاب «نصرالله؛ گفت‌وگوی اختصاصی و یادداشت‌هایی درباره شخصیت و زندگی دبیرکل حزب‌الله لبنان» است که توسط محمدرضا زائری تدوین و به همت انتشارات عماد فردا منتشر شده است.

 عماد اکبرپور
خبرنگار

مجاهد کبیر
محمدرضا زائری قصدش از انتشار این اثر را چنین توضیح می‌دهد: «این جزوه مختصر، با این نیت فراهم شد که بخش‌های بعدی گفت‌وگو- چنانکه آقای نصرالله هم موافقت ضمنی خود را برای ادامه آن اظهار داشتند- بدان افزوده شود و کتابی کامل در بازشناسی و معرفی ایشان بدست دهد» اما گویا شرایط اجتماعی و سیاسی منطقه و لبنان به گونه‌ای پیش رفت که گفت‌وگو تکرار و تکمیل نشد.
 اما با این حال اثری فراهم آمد که بس خواندنی و درس‌آموز است. اثری که به خوبی نشان می‌دهد سید حسن نصرالله «فضیلت مقاومت» را می‌شناخت و همان‌طور که مقام معظم رهبری او را توصیف کردند به عنوان «پرچمدار مقاومت» در این راه «مجاهدی کبیر» بود؛ «عالم بافضیلت دینی و رهبر مدبر سیاسی» بودن نصرالله را می‌توان از خلال صحبت‌هایش و در زوایای پنهان زندگیش- که در این اثر روایت شده‌- کشف کرد.
 
برای شهید نباید گریه و زاری کرد
این کتاب فرازهای قابل‌تأملی از مشرب فکری و مشی عملی سید حسن نصرالله را به تصویر می‌کشد. از جمله، آن بخش که او مواجهه‌اش با خبر شهادت فرزند 18 ساله‌اش، سید هادی نصرالله، را روایت می‌کند که به وضوح گویای این است که کسوت سردمداری حزب‌الله لبنان و رهبری جریان مقاومت لبنان چقدر برازنده او بود. او به خوبی عمق و ابعاد «فضیلت مقاومت» می‌شناخت.
در بخشی از این کتاب، گفت‌وگویی از سیدحسن نصرالله با یک روزنامه فرانسوی آورده شده است که بس خواندنی و تأمل‌برانگیز است. او در این گفت‌وگو از روزهای پس از شهادت سیدهادی نصرالله پرده‌ برمی‌دارد که بهت‌آور است: «خبر شهادت سیدهادی و سه نفر از دوستانش روز جمعه رسید.
روز بعدش یک همایش بزرگ در پشتیبانی از مقاومت داشتیم و در برنامه چنین پیش‌بینی شده بود که در آغاز برنامه به مناسبتی، ذکر مصیبت حضرت سیدالشهدا و عزاداری باشد.
 زمانی که خبر شهادت سید هادی اعلام شد، من سعی کردم بخش عزاداری از برنامه حذف شود تا مبادا برخی فکر کنند این بخش اختصاصاً برای سید هادی و دوستانش اضافه شده است. چون فکر می‌کردم در آن شرایط، این شیوه مناسبی برای استقبال از شهدا نیست. برای شهید نباید گریه و زاری کرد بلکه شهید الگو و نمونه و منبع عزت و سربلندی است.»
 وقتی یک «رهبرمدبرسیاسی»
فرزندش شهید می‌شود
سیدحسن نصرالله در گفت‌وگویش با خبرنگار فرانسوی در قامت یک «رهبر مدبر سیاسی» ظاهر می‌شود و ماجرای حضورش در همایش مقاومت بعد از شهادت پسرش را این‌گونه روایت می‌کند: «وقتی برای سخنرانی بالا رفتم یکباره ده‌ها دوربین تلویزیونی با لامپ‌های بزرگ و نورهای قوی روبه‌رویم قرار گرفت. حرارت بیش از حد تحمل بود. مخصوصاً با توجه به اینکه این پروژکتورها حرارت زیادی دارند و جلوی دید را هم می‌گیرند و این مشکل در مورد کسی که مثل من عینک داشته باشد شدیدتر است. سخنرانی را آغاز کردم و طبق معمول صحبت کردم اما در یک لحظه احساس کردم که دیگر هیچ چیزی نمی‌بینم؛ چون عرق از صورتم سرازیر بود و شیشه عینک را گرفته بود. خواستم دست دراز کنم و از جعبه دستمال کاغذی روی میز جلویم دستمال بردارم و عرق را پاک کنم -لااقل از شیشه عینک- ولی دستم پیش نرفت، چون فکر کردم در میان این دوربین‌هایی که در حال فیلمبرداری هستند حتماً بعضی‌ها فیلم را در اختیار شبکه‌های مختلف از جمله شبکه‌های تلویزیونی اسرائیل قرار می‌دهند و در این صورت همه تصور می‌کنند من دارم اشکم را پاک می‌کنم نه عرق را! و ازاین صحنه سوء‌استفاده  تبلیغاتی زیادی خواهد شد. ترجیح دادم حتی اگر در قطرات عرق غرق شوم، تصویر یک پدر دردمند از کشته شدن فرزند را در اختیار دشمن نگذارم که پشت تریبون در حال گریه است، در حالی که دیگران را به شهادت و جهاد دعوت می‌کند.»
وقتی این کتاب را می‌خوانیم به عمق کلمات و توصیفاتی که مقام معظم رهبری برای او به‌کار بردند بیشتر پی‌ می‌بریم: «دنیای اسلام، شخصیتی باعظمت را، و جبهه‌ مقاومت پرچمداری برجسته را، و حزب‌الله لبنان رهبری کم‌نظیر را از دست داد؛ ولی برکات تدبیر و جهاد چند ده‌ساله‌ او هرگز از دست نخواهد رفت.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و شصت و هفت
 - شماره هشت هزار و پانصد و شصت و هفت - ۱۰ مهر ۱۴۰۳