یک روز با آتشنشانهایی که زندگیشان با حادثه گره خورده است
بیگانه با ترس
اینجا صدای زنگ با همه جای دیگر فرق میکند. برای کسانی که سالهاست با این صدا خو گرفتهاند صدای زنگ یعنی آغاز عملیات امداد و نجات. فرقی هم برایشان نمیکند؛ نجات انسان گرفتار در میان شعلههای آتش و خودروهایی که در تصادف به آهنپاره تبدیل شدهاند باشد یا حیواناتی که بالای درخت یا گوشهای از خانه شهروندان گرفتار شدهاند. میگویند آمدن به اینجا با خودمان است ولی برگشت با خداست. وقتی پای حرف مردانی از جنس آتش مینشینی، خاطرات تلخ و شیرین زیادی برای گفتن دارند. با گذشت 7 سال از حادثه تلخ پلاسکو هنوز هم زخم از دست دادن همکاران شجاع برایشان تازه است.
نیلوفر منصوری
خبرنگار
خودروهای قرمز رنگ در پارکینگهای مسقف کنار هم ردیف شدهاند و این یعنی آماده عملیات هستند. چند نفر از آتشنشانان مشغول ورزش هستند و دو نفر دیگر مشغول بررسی تجهیزات خودروها. وقتی قرار میشود از روزهایی که در ایستگاه 58 سپری میکنند حرف بزنند، نگران بودم با صدای زنگ حرفهای ما نیمهکاره بماند. میگویند جنس حادثه در ایستگاه 58 با ایستگاههای دیگر فرق میکند. از ساختمانهای بلندمرتبه و آسمانخراشها تا آلونکهای دره فرحزاد، هتل، بیمارستانها و سازمان بورس و بزرگراههایی که سرعت زیاد عامل بیشترین تصادفهای مرگبار در آن است در این منطقه قرار دارند.
از دره تا آسمانخراش
حمیدرضا کشاورز، فرمانده شیفت ایستگاه آتشنشانی 58 تهران است. وقتی قرار میشود از سختیهای کار آتشنشانی و عملیاتهای آن بگوید به شرایط خاص منطقه تحت پوشش ایستگاه اشاره میکند و میگوید: این منطقه از ساختمانهای 12 طبقه شروع و به برجهای آسمانخراش میرسد. هتلها، بیمارستانها، مجتمعهای تجاری، سازمان بورس، منطقه مسکونی فرحزاد با بافت قدیمی و فرسوده و دره فرحزاد هم هر کدام حوادث خاص خودشان را دارند. به طور مثال یکی از مناطق تحت پوشش ما، منطقه مسکونی فرحزاد است؛ منطقهای تقریباً کوهستانی با پستی و بلندیهای بسیار و کوچههای تنگ و باریک. خانههایی که بافت قدیمی، ناایمن و فرسوده دارند و هیچ اصول ایمنی درساخت و ساز آنها رعایت نشده است. زمان حادثه تردد خودروها در این معابر به سختی انجام میشود. گاهی اوقات مجبور میشویم برای امدادرسانی پیاده برویم. علاوه بر آن، دره فرحزاد در برههای محل تجمع معتادان بود که به کمک شهرداری و ارگانهای دیگر، جمعآوری و این منطقه پاکسازی شد. تا قبل از این شاهد حریقهای گسترده در این دره که پوشیده از باغهای میوه و رودخانه است، بودیم.
کشاورز ادامه میدهد: « در بخش دیگر فرحزاد، بیش از 60 سفرهخانه سنتی وجود دارد که برخی از آنها سیمکشیهای ناایمن دارند و استفاده از تختهای چوبی و هیترهای برقی و بخاریهای ناایمن گاهی اوقات حریقهای گستردهای را رقم میزنند.» همچنین سعادتآباد و فرحزاد به وسیله چندین اتوبان به مناطق دیگر متصل میشوند؛ اتوبانهایی که بستر حوادث زیادی است. فرمانده که حوادث بسیاری از تصادفهای خونین و مرگبار را دیده با اشاره به برخی از آنها میگوید: «برخی از تصادفها آن قدر وحشتناک است که پیکرهای قطعه شده سرنشینان را که از ماشین به بیرون پرتاب شدهاند گاهی کنار اتوبان پیدا میکنیم. دیدن این حوادث تن هر انسانی را به لرزه میاندازد، اما ما باید روحیه خود را حفظ کنیم.»
وقتی زنگها به صدا در میآیند
با شنیدن صدای زنگ، در هر موقعیتی که باشند باید در 40 تا 45 ثانیه با پوشیدن لباس سریعاً خود را به خودروهای عملیاتی برسانند. لباسهای سنگین، زمخت، خاکی و دودگرفته که پوشیدن آن برای هر کدام از ما زمان زیادی میبرد. رحیم صیفی از آتشنشانان کارشناس ایستگاه 58 یکی از لباسهای داخل کمد را برمی دارد و در کمتر از 30 ثانیه به تن میکند. عاشق شغلاش است و میگوید اگر هزار بار هم به عقب برگردد، بازهم این شغل را انتخاب میکند: «همه ما و خانوادههایمان میدانیم که آمدن با خودمان و برگشت با خداست. آنقدر که خانوادههایمان استرس دارند، ما نداریم. اگر از خانه تماس بگیرند و جواب ندهیم، تلفن ایستگاه، بعد تلفن همکاران به صدا در میآید و حتی به ایستگاه میآیند تا از حضور ما مطمئن شوند.»
به اعتقاد رحیم، آتشنشانهای ایران، با همه دنیا فرق دارند. میگوید: «شجاعت، انسانیت و دلسوزی از ویژگیهای بارز تمام همکاران است. کشورهای دیگر از آتشنشانهای ایرانی بسیار استقبال میکنند، زیرا آنها اگر جان کسی در خطر نباشد، هیچ نیرویی حق ورود به دل حادثه را ندارد، اما در ایران اینگونه نیست. جان و مال یا انسان و حیوان فرقی ندارد. هر طور شده برای نجات و کمک میرویم. اینکه در بین آتشنشانان در ایران و خارج از کشور، آتشنشانهای تهران را قبول دارند، بهخاطر این است که در شجاعت حرف اول را میزنند.
لذت شیرین نجات
زنگ ایستگاه به سه دلیل به صدا درمیآید، حریق، حادثه و خدمات ایمنی. یکی از عمدهترین خدمات ایمنی مربوط به حیوانات است. وقتی نوبت به خاطرات نجات حیوانات میرسد، رحیم چهره مهربانش، تبدیل به دریایی از احساس میشود و میگوید: بعضی وقتها حسی که از نجات حیوانات گرفتار پیدا میکنیم آن قدر لذتبخش است که نمیتوان توصیف کرد. بارها وقتی برای نجات توله حیوانات گیرافتاده میرویم، مادر ابتدا حالت تهاجمی میگیرد، اما وقتی مطمئن میشود قصد کمک داریم، در گوشهای مینشیند و نگاه میکند. در پایان کار، وقتی بچههایش را تحویل میدهیم با نگاهش از ما تشکر میکند و همان نگاه لذتبخش است. در یکی از عملیاتها برای نجات بچه شیرهایی که به صورت قاچاق به تهران منتقل شده بودند، رفتیم. بچه شیرها در حاشیه اتوبان گیر افتاده بودند. سعی کردیم اول اطمینانشان را جلب کنیم و به آرامی نزدیک شویم. لحظههای سختی بود اما توانستیم آنها را بگیریم.
یکی دیگر از آتشنشانها هم با هیجان از نجات خانواده ای که از دیدن مارمولک وحشت کرده بودند و مأموریت نجات گراز از تراس خانه زوج سالخورده میگوید. اسماعیل با تأکید بر اینکه آتشنشانها با همه نوع قشر و صنفی سروکار دارند، میگوید: «هر نوع اتفاق و حادثهای که به ذهن خیلیها خطور نکند به چشم میبینیم. اگر کسی عاشق این حرفه نباشد نمیتواند تحمل کند و به این شغل ادامه دهد. آتشنشانها در سالهای اول شغل خود به صورت مداوم در حال یادگیری هستند و بعد از چند سال به مرحلهای میرسند که در موضوع ایمنی صاحب نظر میشوند.»
صحبت از سختیهای آتشنشانی که به میان میآید، یکی از آتشنشانها که زانوی سمت چپش را ماساژ میداد، میگوید: «سقوط و حادثه در زمان عملیات امداد و نجات بخش جداناپذیر کار ما است و بعد از مدتی به آن عادت میکنیم. از اتفاقها و حوادث زمان مأموریت به خانواده چیزی نمیگوییم، مگر حوادث بامزه و اتفاقهای شیرین. چون نمیخواهیم استرس وارد زندگی خانوادگیمان شود. ما هم انسان هستیم و تحت تأثیر صحنههای دلخراش قرار میگیریم و تا حدودی در روحیه و زندگیمان اثر خود را میگذارد.»
وقتی صحبت از پلاسکو میشود سری به نشانه تأسف تکان میدهند و بغض راه گلویشان را میگیرد. به سختی از آن روز حرف میزنند. میگویند حادثه پلاسکو و شهادت 16 آتشنشان تلخترین اتفاق زندگی آتشنشانهای تهران است. یکی از آنها که در عملیات حادثه پلاسکو حضور داشته با بغض میگوید: «با گذشت 7سال از حادثه پلاسکو، هنوز صدای آوار ریختن ساختمان در گوشم تکرار میشود. تحمل ایستادن و ماندن در یک مکان شلوغ را ندارم در حالی که قبلاً اینگونه نبودم.»
دغدغههایی از جنس آتش
آتشنشانانی که همواره در حوادث و مشکلات به یاری حادثهدیدگان رفتهاند، چالشها و مشکلات زیادی دارند که بر کیفیت کار و انگیزه آنان تأثیرگذار است؛ یکی از این چالشها موضوعهای مربوط به بیمه، بازنشستگی و سختی کار است. شرایط بیمه آتشنشانان به این ترتیب است که آتشنشانان در برخی شهرها به دلیل اینکه تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی قرار دارند با ۲۰ سال سابقه خدمت بازنشسته میشوند اما در تهران آتشنشانان پس از ۲۵ سال خدمت میتوانند بازنشسته شوند. برای ایجاد انگیزه آتشنشانان باید امتیازاتی مثل افزایش حقوق، مزایا و سختی کار برایشان در نظر گرفته شود تا بتوان آنها را در بدنه آتشنشانی حفظ کرد.