چالش‌های سیاستگذاری علم در ایران

انتخاب‌های سرگردان

چرا نمی توانیم راه برون رفت از چرخه مسائل و مشکلات تکراری در نظام آموزش عالی را بیابیم؟

شکی نیست که برای اصلاح و ارتقای یک سیستم، ابتدا باید مسائل و چالش‌هایش را شناخت؛ این روند در مورد نظام آموزش عالی هم صادق است. سال‌هاست که انبوهی از مسائل در نظام آموزش عالی شناسایی شده است؛ حتی تحقیقات قابل استنادی داریم که تاریخچه آن به پیش از انقلاب برمی‌گردد. بنابراین مسائل و مشکلات ما در نظام آموزش عالی برای کارگزاران ما ناشناخته و مبهم نیست، اما به گواهی سیاستگذاران و مدیران این حوزه، در 4 دهه اخیر نه‌تنها مسائل حل نشده بلکه مرتب بازتولید شده است. اینکه چرا نمی‌توانیم خود را از چرخه مسائل و چالش‌های نظام آموزش عالی خارج کنیم، موضوع بحث این گفتار است.

دکتر غلامرضا ذاکرصالحی
عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی

ایده‌های خوب ولی ناکام!
از آنجا که «نهاد علم» مستقل و فعالیتش بلندمدت است، بنابراین حل مسائل و چالش‌هایش هم نباید محدود به دوره چهارساله دولت‌ها باشد. نهایت تلاش یک دولت در دوره چهارساله خود، این خواهد شد که بر اساس اسناد بالادستی و قوانین موجود بتواند برای نهاد علم برنامه حمایتی بنویسد. بنابراین ما برای حل و فصل چالش‌های نظام آموزش عالی باید سیاستگذاری بلندمدت داشته باشیم تا با ریل‌گذاری درست، به نتیجه مطلوب برسیم.
بر اساس تحقیقاتی که انجام شده، ما شناخت نسبتاً خوبی از مسائل و مشکلات‌مان در نظام آموزش عالی داریم؛ مشکلاتی چون مدرک‌گرایی، توده‌ای شدن و... که البته ایده‌هایی هم برای حل آنها مطرح شده که اغلب در سطح اسناد و کاغذ باقی مانده و کمتر به مرحله اجرا رسیده‌اند. علل متعددی وجود دارد برای اینکه چرا ما به‌‌رغم شناخت از مسائل‌مان و با وجود داشتن راه‌حل و ایده‌، هنوز موفق به حل‌ چالش‌های حوزه آموزش عالی نشده‌ایم؛ از جمله تضاد منافع و عدم مشارکت دادن علما در تهیه اسناد بالادستی؛ به‌ طوری که سیاست‌های بالادستی توسط بوروکرات‌ها تهیه و توسط علما باید اجرا شود، فقدان نظام پایش و ارزیابی، دیگر اینکه ایده‌ها و برنامه‌ها با بودجه گره نخورده و منابع برایش پیش‌بینی نشده است، بنابراین ظرفیت اجرایی پیدا نمی‌کنند. علت دیگر این است که برخی طرح و برنامه‌ها در گرداب فرآیندهای چانه‌زنی، جرح و تعدیل می‌شود، بی‌ثباتی مدیران از دیگر عللی است که مانع حل و فصل مشکلات‌مان در این حوزه می‌شود. همه اینها باعث می‌شود که در نهایت نتوانیم خود را از چرخه مسائل‌مان خارج کنیم. به عنوان مثال، ما ایده و طرح‌های بسیار مترقی تدوین کرده‌ایم که چون در بودجه‌های سالانه نقض می‌شود، ناکام می‌مانند.  به عنوان مثال، همان مجلسی که سیاستی تصویب می‌کند تا بوروکراسی اداری را در اداره نهاد علم کاهش دهد، همان مجلس در سال‌های بعد در قوانین بودجه سنواتی، آن را نقض و شورای نگهبان هم این نقض‌ها را تأیید می‌کند. همین عدم هماهنگی‌ها باعث می‌شود که طرح و برنامه‌ها برای حل مسائل نظام آموزش عالی ناکام و ناتمام باقی بمانند.
 دوگانه‌‌سازی‌های کاذب
«دوگانه‌سازی‌های کاذب» از دیگر مشکلات ما در عرصه علم و سیاستگذاری علمی است؛ دوگانه‌هایی چون بومی/ جهانی که باعث شده سال‌ها بین دوگانه «مرجعیت علمی» و «حل مسائل بومی» در تردد و سردرگم باشیم که کدام یک را باید به عنوان سیاست اتخاذ کنیم، در حالی که اگر نتوانیم در عرصه جهانی مشارکت‌کننده فعالی باشیم در عرصه بومی هم نمی‌توانیم بازیگر موفقی شویم و مسائل بومی‌ را حل و فصل کنیم.
برای دوگانه جهانی/ بومی راه‌حل‌های بسیاری از سوی متفکران ارائه شده است؛ برخی رویکرد «جهانی-بومی» را پیشنهاد کرده‌اند. برخی دیگر گفته‌اند جهانی بیندیشیم ولی بومی عمل کنیم. کسی مثل ایمره لاکاتوش که فیلسوف علم است، گفته باید در مقام شکار مسأله، بومی باشیم ولی در مقام داوری علمی به قواعد عام علم عمل کنیم. یا محمد عبدالسلام، فیزیکدان پرآوازه پاکستانی، گفته باید شکاف علمی بین کشورهای شمال و جنوب را پر کنیم. بر این باورم که اساساً علم غیربومی نداریم. علم در هر جا که متولد شود بومی همانجاست و تنها در مقام انتشار می‌توان آن را در سطح جهانی منتشر کرد. اگر آنچه که تولید کرده‌ایم علم نباشد یا علمی نباشد، اقتباس یک‌طرفه یا ترجمه خواهد بود. بنابراین دوگانه‌های کاذبی چون بومی/ جهانی ما را به بی‌راهه می‌برد، چرا که ما باید هم بوم‌آگاه و هم جهان‌آگاه باشیم. محمد عبدالسلام به عنوان کسی که جایزه نوبل فیزیک را کسب کرده است آگاه به این ظرفیت بود و توانست هم در عرصه بین‌المللی و هم در عرصه ملی موفق ظاهر شود.
 
سیاست‌های سردرگم
در سیاست علم دو خط‌مشی عمده وجود دارد: «سیاست ‌علم نخبه‌گرا» و «سیاست ‌علم دموکراتیک». در «سند تحول دولت مردمی» که در ابتدای دولت سیزدهم تهیه شد «سیاست علم مردمی و دموکراتیک» به عنوان خط‌مشی علمی کشور تعیین شد. این در حالی است که برخی نهادهای علمی همچون بنیاد ملی نخبگان «سیاست علم نخبه‌گرا» را دنبال می‌کنند و این تناقض‌هاست که انتخاب‌های ما را در عرصه علم و سیاستگذاری علمی مخدوش می‌کند. چرا که قبل از فرآیند دستورگذاری برای رسیدن به خط‌مشی عمومی، باید در مورد مشی ملی، تاریخ و فرهنگ و بافتار کشور، مطالعات عمیقی انجام دهیم؛ مادامی که این مطالعات اکتشافی انجام نشده است نمی‌توانیم انتخاب درستی داشته باشیم؛ چون تا زمانی که این مطالعات تاریخی، فرهنگی، فکری و نظری در مورد جامعه ایران انجام نشود «مشی ملی ایرانیان در زمینه علم و فناوری» کشف نمی‌شود. برای تعیین خط‌‌مشی علمی ما ایرانیان به این فرآیند اکتشافی نیاز داریم.
راهی را که یک ملت تا‌کنون در حوزه علم رفته باید بشناسیم تا بتوانیم برای ادامه مسیرش سیاست درست اتخاذ کنیم. سنت‌های آموزشی ایرانی- اسلامی باید کشف شود تا بعد، در نوع دستورگذاری و سیاستگذاری ما سرریز شود. ولی چون این فرآیند کشف انجام نشده، مطالعه بافتاری صورت نگرفته، اسناد بالادستی دیده نشده و محیط ملی کاویده نشده، بنابراین دستورگذاری علمی و سیاست‌های انتخابی، سرگردان هستند. به همین دلیل است که شاهدیم در یک دولت از یک طرف سیاست علم نخبه‌گرا دنبال می‌شود در حالی که نهادهای دیگر در همان دولت، سیاست علم دموکراتیک را دنبال می‌کنند و در نهایت، در سیاست کلان علم کشور سردرگمی ایجاد می‌شود.
 
مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر ذاکرصالحی در سلسله نشست‌های «راه‌نشان» است که با موضوع «اولویت‌های سیاستگذاری آموزش عالی، علم و فناوری دولت چهاردهم» در محل خانه ‌‌اندیشه‌ورزان ارائه شده است.

 

بــــرش

تلاطم‌های ناموجه!

راهی را که یک ملت تاکنون در حوزه علم رفته باید بشناسیم تا بتوانیم برای ادامه مسیرش سیاست درست اتخاذ کنیم. سنت‌های آموزشی ایرانی- اسلامی باید کشف شود تا در دستورگذاری و سیاستگذاری ما سرریز شود. ولی چون فرآیند کشف انجام نشده، مطالعه بافتاری صورت نگرفته، اسناد بالادستی دیده نشده و محیط ملی کاویده نشده است، بنابراین دستورگذاری علمی و سیاست‌های انتخابی در حوزه علم، سرگردان هستند. به همین دلیل است که شاهدیم در یک دولت از یک طرف سیاست علم مردمی و دموکراتیک پی‌ریزی می‌شود و در همان دولت، نهادهای دیگر سیاست علم نخبه‌گرا را دنبال می‌کنند که نتیجه‌اش سردرگمی در سیاست‌های کلان علم کشور می‌شود.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و شصت و یک
 - شماره هشت هزار و پانصد و شصت و یک - ۰۳ مهر ۱۴۰۳