«زخم کاری» و مداوای کاستیها
نورا اصغری
روزنامهنگار
محمدحسین مهدویان با پایان بردن سومین فصل سریال «زخم کاری»، این حقیقت را نشان داد که هنر، یعنی خلق جهانی تازه اما باورپذیر. او ثابت کرد که میتوان کلیشهها را به راحتی تغییر داد و معنایی تازه ساخت. او از بازیگرانش، نقشهایی را گرفت که تا پیش از آن، تصور نمیشد که بتوانند چنین شخصیتهایی را بازتاب دهند. جواد عزتی، همه کلیشههای ذهنی مخاطبانش را درباره آنچه که توانایی در بازیگری دارد، شکست. رعنا آزادی ور هم یکی از متفاوتترین شخصیتهای به نمایش درآمده در آرشیو فیلم فارسی را بازی کرد و فصل به فصل، بهتر و جاافتادهتر شد. مهران غفوریان هم گرچه در سریال «قورباغه» توانسته بود خارج از کلیشه شخصیت بازیگریاش نمایان شود اما در «زخم کاری» دوم و حتی در سومین فصل آن، با بازی در چند نمای کوتاه، چهرهای تازه از خود به عنوان یک بازیگر شش دانگ و کاربلد را به تصویر کشید.
اینها، فقط جذابیتهای مرتبط با «زخم کاری» در فصل خود نیست. با استفاده درست و هوشمندانه از متنهای شاهکار ویلیام شکسپیر، نویسنده شهیر انگلیسی، داستانی پیش روی مخاطب قرار گرفت که هم آشنا و هم تازه بود. این موضوع سبب شد که محبوبیت «زخم کاری» بدون تبلیغ و هیاهو به دست آید.
اما نکته مهمتر در آن بود که مهدویان، خود را نیز از چهارچوبهایی که پیشتر در آن قرار گرفته بود، در «زخم کاری» رها ساخت. شیوه فیلمبرداری روی دست و ایجاد افکتهای رنگی روی تصویر در «زخم کاری» کنار گذاشته شد و تصویری واضح و واقعی، از رویدادی که لازم بود مخاطب آن را مشاهده کند، در اختیار قرار گرفت. او گروهی خلاق و قدرتمند را به درستی هدایت کرد تا نتیجهای یکدست و تر و تازه، ارائه کند. در واقع، او کارگردانی را به معنای واقعی کلمهاش، به اجرا درآورد. بنابراین حالا که شنیده میشود او در حال تولید فصل چهارم سریال خود است، میتوان امیدوار بود که با اثری زنده و صاحب ایده مواجه خواهیم بود. مهدویان و گروه پرانگیزهاش، نشان دادهاند که اهل توقف نیستند. اهل ویژه خواری از اعتباری که در کارشان به دست آوردهاند نیستند و شگفتزده کردن مخاطب، برایشان جذابیت و ارزش والاتری دارد.
«زخم کاری» اما زمانی میتواند موفقیت ماندگار برای خودش کسب کند که بتواند از مرزها فراتر رود. همه دنیا، شکسپیر را میشناسد و «هملت» را بلد است. «مکبث» را بلد است. «شاه لیر» را بلد است. در واقع چالش بزرگ گروه سازنده «زخم کاری» همین موضوع است که بتواند چشم دنیا را متوجه خودش کند. حالا اگر تا الان، خبری از نمایش برون مرزی این سریال نشنیدهایم یا استقبال مردمان دیگر را از این مجموعه ندیدهایم، باید واکاوی و بررسی شود. شاید برخی بگویند که رویه داستان «زخم کاری»، داخلی و ایرانی است و کارکرد بیرونی ندارد. نه، نمیشود این حرف را پذیرفت. همانطور که «هملت» توانسته است تبدیل به یک داستان ایرانی قابل لمس شود، «زخم کاری» فصل یک نیز باید بتواند با مردمانی ورای مرزهای ایران نیز ارتباط بگیرد. اگر چنین نباشد، یک جای کار میلنگد و باید آن لنگی را برطرف کرد.
در هر حال، سریال «زخم کاری» توانسته است تبدیل به تجربهای ارزشمند در عرصه شبکه نمایش خانگی ما شود که ادامه دادنش و بهرهبرداری از تجارب آن، لازم و ضروری است. ما به سرعت توانستیم با این اثر و اثرهایی که متأثر از آن بود یا سریالهایی که مستقل از چنین فضایی بودند اما کیفیت بالایی داشتند، شاهد بلوغ نسبی شبکه نمایش خانگی شویم و این موضوع، به ما یادآور میشود که بهرهبرداری درست از استعدادها و توانمندیها، میتواند به سرعت عقبماندگی و توقفها را جبران کند. فقط کافی است که این موضوع را باور داشته باشیم.
«ایران» پیش تر از نگاه متفاوت با نگارنده این مطلب، به نقد این سریال و به ضعفها و کاستی هایش پرداخته است.