زنگ خطر در پیچ تند قرقیزستان

حمیدرضا عرب
روزنامه نگار

برد در بازی نخست، برآیند آنچه امیرقلعه‌نویی و شاگردانش در ایستگاه اول رقم زده‌اند را امیدبخش جلوه می‌دهد و با اینکه پیروزی خفیفی مقابل یکی از تیم‌های درجه دو(با ارفاق) فوتبال آسیا حاصل شده اما با هر رویکردی امتیازبه دست آمده را باید مثبت ارزیابی کرد.
 در لابه‌لای برتری امیدبخش و 3 امتیازی تیم ملی نقدهایی به سبک بازی شاگردان امیرقلعه‌نویی وارد آمده که جایگاه آقای سرمربی را درهمین ایستگاه نخست قدری سست کرده است.
وضعیت به وجود آمده البته متأثر از فضای احساسی اواخر بازی نیست که برخی با شعارهای تند و عجولانه سرمربی تیم ملی را هدف قرار داده و خواستار جدایی‌اش شدند؛ نقد وارده محصول به کارگیری سبک تاکتیکی متزلزل تیم ملی در قدمگاه نخست است و شاید دلیل واکنش‌های احساسی هواداران فوتبال ملی نیز همین موضوع باشد.
حقیقت این است که تیم ملی در قدم اول از استحکام تاکتیکی مناسبی برخوردار نبود و حتی گل به دست آمده حاصل ریباندی بود که برای مهدی طارمی پدید آمد وگرنه چنانچه دروازه‌بان قرقیزستان شوت امید نورافکن را به نقطه دیگری دفع می‌کرد، شاید تیم ملی از گلزنی مقابل قرقیزها محروم می‌ماند و نتیجه نگران‌کننده‌ای رقم می‌خورد.
پیش از اینکه تیم ملی وارد گروه‌بندی مرحله مقدماتی برای صعود به جام جهانی شود و همگروه‌های خود در این مرحله را بشناسد، پیش‌بینی می‌شد فوتبال ایران به واسطه افزایش سهمیه قاره آسیا برای جام جهانی آتی، به سادگی از مسیر خود عبور کرده و بار دیگر حضور در این آوردگاه مهم را تجربه کند، اما برد خفیف مقابل قرقیزستان در همین نقطه شروع نگرانی‌هایی را بابت صعود آسان به جام جهانی به وجود آورده است که نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد.
برد امارات در خانه قطر نیز یک زنگ خطر و هشدارگونه برای مربیان و بازیکنان فوتبال ایران است تا هرگز همگروه‌های خود را ساده نگیرند و با خیالپردازی و رجوع به سوابق آنها به میدان رقابت پا نگذارند؛ دیدیم که قرقیزستان هرگز آن تیم دست و پا بسته سنوات قبل جلوه نکرد و حتی شایسته گلزنی در دقایقی بود و بی‌شک اگر علیرضا بیرانوند واکنش‌های مناسبی از خود بروز نمی‌داد، نتیجه تلخی رقم می‌خورد.
شاید امیر قلعه‌نویی در واکنش به نقدهای به وجود آمده جوانگرایی را نتیجه این وضعیت بداند اما پرواضح است که اگر در بازی‌های آتی نتیجه‌ای رقم بخورد که او از جمع مدعیان صعود فاصله بگیرد، هیچ کس مهر تأیید بر جوانگرایی او نخواهد زد، کما اینکه همین حالا نیز کارشناسان با بیمناکی خاصی به تغییرات او در بازی با قرقیزستان می‌نگرند و معتقدند که قلعه‌نویی ابتدا باید آمادگی را برای بازی دادن به دعوت شده‌ها ملاک قرار دهد. اینکه او می‌خواهد از آریا یوسفی یک دفاع راست جدید برای تیم ملی پدید آورد، مسأله مهمی است اما شاید همین بازیکن در بازی‌های پرفشار آتی نتواند پاسخ انتظارات را بدهد، بنابراین لازم است که سرمربی تیم ملی در این پست تجدید نظر کرده و مردانی را به کار بگیرد که در مواقع لزوم قدرت راهبری مناسب را داشته باشند.
در پست دفاع میانی نیز حزباوی قطعاً بازیکن آینده‌داری است اما به نظر می‌رسد زوج او و خلیل‌زاده دربازی‌های فشرده آتی پاسخگوی انتظارات نباشد کما اینکه در همین میدان دیده شد که فاصله ایجاد شده این دو نفر با هافبک‌ها گاها غیرعادی و نامتعارف است که این وضعیت ممکن است نشأت گرفته از خامی و کم‌تجربگی این دو باشد.
تیم ملی قطعاً در همین میدان نیز حرکت‌های مثبتی داشت. برای مثال امید نورافکن بازیکن قابل اعتمادی جلوه کرد که احتمالاً سرمربی تیم ملی می‌تواند در بازی‌های دشوار آتی روی نبوغ و استعدادش حساب ویژه باز کند. یا مهدی ترابی همچون یک اسلحه پنهان روی نیمکت تیم ملی تافته‌ای جدا بافته می‌نماید اما درباره دیگر بازیکنان که در این میدان نیز فرصت بازی یافتند هرگز نمی‌توان از چنین عباراتی استفاده کرد و شاید برخی بازیکنان نیاز به انگیزه‌سازی‌های جدید از سوی سرمربی تیم ملی داشته باشند که این ممکن است با دعوت از بازیکنان جدید رقم بخورد.
به هرحال بازی نخست را باید همچون یک زنگ خطر جدی بیخ گوش امیر قلعه‌نویی و بازیکنان باتجربه تیم ملی به حساب آورد و از مردان فوتبال ایران نمایش متفاوتی را مطالبه کرد. بدون شک بعد از بازی با امارات که ظاهراً با تیم متفاوتی گام به مسابقات انتخابی جام جهانی گذاشته با آگاهی و بینش بیشتری می‌توان درباره عمق تأثیرگذاری تاکتیکی تیم قلعه‌نویی برای صعود به جام جهانی فوتبال تحلیل و ارزیابی کرد.