صفحات
شماره هشت هزار و پانصد و سی و هفت - ۲۹ مرداد ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و پانصد و سی و هفت - ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ - صفحه ۱۱

رؤیـــــاهای بـــی‌تعبیـــــر

مصائبی که «جهانی‌سازی» بر جهان تحمیل کرد

سید مجید امامی- صابر اکبری خضری/ بعد از جنگ جهانی اول و دوم، جهانی مبتنی بر «نظم امریکایی» ایجاد شد که بر اصالت لیبرالیسم (سرمایه‌داری و فردگرایی) بنا شده بود. نظم امریکایی برای رقابت با نظم کشورهای کمونیستی (شوروی، چین، کوبا و کشورهای اروپای شرقی) نیازمند ساخت مفاهیم نظری بود. از این رو، مفهوم «جهانی‌سازی» (globalization) برای انتقال مفهوم «روایت امریکا از نظم جهانی» شکل گرفت و از طریق رسانه‌ها، سیاست‌ها، قوانین، برنامه‌های توسعه و نظریه‌های علمی به سایر کشورها منتقل شد و در حوزه‌های علمی و عملی از جمله رویکردهای توسعه، نظریه‌های اقتصاد، جامعه‌شناسی، سبک زندگی و... جای باز کرد. شکل‌گیری مفاهیم و پدیده‌هایی از جمله امریکایی‌سازی، مک‌دونالیزیشن، دهکده جهانی، توده‌ای کردن فرهنگ، هالیوود و... نمونه‌هایی از این اقدام‌هاست.

روایت امریکایی از نظم جهانی
مفهوم «جهانی‌سازی» دارای مؤلفه‌های معنایی مختلفی است که بر رویکردهای توسعه و سبک زندگی کشورها تأثیرگذار است. تمرکزگرایی، سرمایه‌داری، مصرف‌گرایی، خودمحوری، لذت‌گرایی، آینده‌محوری، همسان‌سازی، حذف تاریخ و جغرافیا و حذف تکثر فرهنگی از جمله این رویکردهاست.مقصود از «تمرکزگرایی» در فرآیند جهانی‌سازی، انباشت سرمایه و امکانات در مرکز دولت‌ها و قدرت‌هاست؛ به گونه‌ای که نوعی انحصار‌گرایی و قطبی‌سازی میان جوامع، کشورها و مردم ایجاد می‌کند. در الگوی تمرکزگرا، قطبی‌سازی (فرادست/ فرودست، متن/ حاشیه و...) در سطوح مختلف تولید و بازتولید می‌شود. به عنوان مثال، تمرکزگرایی در نظام جهانی به گونه‌ای است که امریکا متن قلمداد می‌شود و سایر کشورها اقمار و حاشیه آن تعریف می‌شوند و در سطحی پایین‌تر، بازتولید الگوی تمرکزگرا در توسعه شهری جامعه ایران به گونه‌ای است که شهر تهران به مثابه متن قدرت، سرمایه و اندیشه ایرانی تلقی می‌شود و سایر شهرها به مثابه حاشیه و پیرامون آن تعریف می‌شوند. همین الگو در شهری مانند مشهد و در بافت پیرامونی حرم مطهر رضوی به عنوان نقطه تمرکز توسعه در دهه هفتاد تحقق یافته که نوعی انقطاع محتوایی و کالبدی میان متن و حاشیه ایجاد کرده است.
الگوی تمرکزگرا، به‌رغم ادعای آرمانگرایی و استعلایی بودن، مبتنی بر راهبردهای قدرت/ سلطه یا قدرت/ هژمونی بر حوزه عمومی و خصوصی جامعه است. در این الگو، کارگزاران خود را دانای کل می‌دانند و سیاست‌هایی را برای تحکم بر مردم وضع می‌کنند. در این الگو، سیاست‌های توسعه از بالا به پایین و بدون در نظرگرفتن نیازها، خواسته‌ها، انتظارات جوامع و فرهنگ‌هاست. همچنین در الگوی تمرکزگرا، غلبه سیاست و ایدئولوژی بر فرهنگ، اقتصاد و سبک زندگی ملموس است.
 
نظم فروپاشیده
«مصرفی شدن» یکی دیگر از مؤلفه‌های جهانی‌سازی است. مقصود از مصرفی‌شدن، اصالت لذت، دیده‌شدن و خودمحوری و... است. تشدید انگیزه مصرف‌کردن به جای تولید‌محوری است و فردمحوری جایگزین خانواده و جماعت‌محوری می‌شود. در این ساختار، میل و لذت هم جای نیاز و معنا را می‌گیرد.
«آینده‌محوری» یکی دیگر از مؤلفه‌های جهانی‌سازی است. چون امریکا، به ادعای اندیشمندان، تاریخ ندارد برای ساخت تمدن امریکایی و ایجاد وحدت روایت، باید به سمت روایت آینده مبتنی بر تخیل حرکت کند. به همین دلیل عنصر زمان به مثابه تاریخ، و مکان به مثابه جغرافیا، در مفهوم جهانی‌سازی نابود می‌شود. چون امریکا، خودش تاریخ ندارد، به دنبال زدودن تاریخ و جغرافیای هر فرهنگ و کشور صاحب تمدنی است و این امر در شرق و خاورمیانه کاملاً مشهود است.
یکی دیگر از مؤلفه‌های جهانی‌سازی «حذف تکثر فرهنگی» است، اگر چه «تنوع فرهنگی» را به رسمیت می‌شمارد اما «تکثر فرهنگی» را که دیالوگ و گفت‌وگوی میان فرهنگ‌ها و تمدن‌هاست، نمی‌پذیرد. تنوع فرهنگی را هم به عنوان ابزاری برای کنترل و محدود کردن قدرت جوامع و فرهنگ‌ها به شمار می‌آورد.
«توده‌ای کردن» و «همسان‌سازی» یکی دیگر از مؤلفه‌های جهانی‌سازی است، بدین صورت که مفاهیمی از جمله زیبایی، اخلاق، حقوق بشر و مفاهیمی چون توسعه، سبک زندگی و... مبتنی بر فرهنگ امریکایی تعریف می‌شود و از طریق رسانه‌ها، هنر، قوانین، سیاست‌ها و نظریه‌های علمی به سمت توده‌ای کردن و یکسان کردن جوامع حرکت می‌کند. به عنوان مثال «مکتب نوسازی» دلالت بر تخریب همه چیز و ساخت دوباره دارد که مهم‌ترین تئوری در الگوی توسعه امروزین است.
 
شکست پروژه جهانی‌سازی
تغییرات اساسی در جهان از جمله قدرت یافتن چین، افول قدرت امریکا در معناسازی، ایجاد انقلاب اسلامی، تغییرات خاورمیانه، احیای قدرت روسیه و ترکیه، شکست سیاست‌های منطقه‌ای امریکا، حرکت کشورهای اروپایی به سمت کشورهای شرقی، آشوب‌های اجتماعی، شکل‌گیری مفاهیمی چون عدالت‌خواهی در جهان امروز، شکست پروژه دولت- ملت(دولت مرکزی)، اهمیت یافتن برخی شهرها نسبت به کشورها، اهمیت یافتن معنویت و دین و... نظم جهانی را از یک دهه پیش بشدت تحت تأثیر قرار داده و جهان درگیر نوعی بی‌نظمی است. در این بی‌نظمی، هر کشور و فرهنگی یا به تنهایی یا از طریق تعاملات میان‌فرهنگی – سیاسی به دنبال غلبه روایت خود از آینده جهان است. چیزی که در این میان مهم است «شکست پروژه جهانی‌سازی» و مؤلفه‌های مرکزی آن است و مفاهیم آن برای ساخت روایت آینده جهان کارایی خود را از دست داده‌اند. بسیاری از متفکران بر این باورند که آینده جهان از آنِ کشور و فرهنگی است که بتواند مبتنی بر فرهنگ و جغرافیای خود (تاریخ)، روایت آینده خود را بسازد.
 
نظم جدید با سرکشی از کلیشه‌های کهنه
در نظم نوین جهانی، مردم و فرهنگ‌ها نقش محوری دارند. هر فرهنگ و ملتی باید روایت خود را مبتنی بر ظرفیت‌هایش ارائه کند. نظم جدید، تکثر فرهنگی را به رسمیت می‌شناسد و مدنیت و شهریت را از پایین به بالا شکل می‌دهد. در نظم جدید، مرکز و پیرامونی وجود نخواهد داشت. هر محله، روستا، شهر، استان و منطقه به عنوان مرکزی است که در امر پیشرفت و آبادانی الگوی خاص خود را دارد. ملت - شهر همان مؤلفه‌های اساسی و الزامات حرکت به سمت تمدن‌سازی در نظم جدید است.
در نظم جدید، مفاهیم اجتماعی از قبیل عدالت، امنیت، آزادی، تعاون، مشارکت، اخلاق و... بازتعریف و مبتنی بر واقعیت اجتماعی بسط پیدا می‌کنند. نظم جدید، نیازمند مفاهیم، رویه‌ها، رویکردها و نیروی انسانی جدید است که خلاف کلیشه‌های گذشته عمل کند. نظم آینده، در واقع «بازگشت به خود» است و از فرهنگ‌ها، تاریخ‌ها و مردم الگو می‌گیرد و اصالت می‌یابد. نظم جدید، مبتنی بر زبان مردم است و مردم ساختارها و فرم‌ها را ایجاد خواهند کرد و بیانیه گام دوم، روش مواجهه با تغییرات جهانی است. بیانیه گام دوم، نقشه راهبردی برای حرکت به سمت نظم جدید و نقش‌آفرینی ایران اسلامی در تمدن‌سازی است.

 

بــــرش

ساخت روایت ایران آینده

مبتنی بر چهارچوب نظری مذکور، برنامه‎های فرهنگی دولت چهاردهم باید به دنبال روایتی باشد که دارای ویژگی‌های مفهومی و مصداقی ذیل باشند:
1. نفی تمرکزگرایی 2. اصالت‌بخشی به تاریخ و جغرافیای هر بوم و منطقه 3. به رسمیت شناختن تفاوت‎های فرهنگی، قومی و مذهبی به منظور همگرایی و وحدت برای تمدن‌سازی. 4. قیام علیه کلیشه‌های کهنه و متصلب در مسیر تحول‌خواهی، جامعه‌سازی و تمدن‌سازی 5. اصالت دادن به مردم در ساخت مدنیت و شهریت‌شان. 6. حکمروایی جوانان متخصص و متعهد که بر ظرفیت‌های مادی و معنوی خود تکیه دارند. 7. ساخت «روایت ایران آینده» بر اساس گفت‌وگو و تعامل همگرا 8. ترویج خودباوری، سختکوشی و امیدآفرینی برای ایران اسلامی 9. میدان دادن به افرادی که موتور پیشران ایران اسلامی برای تحقق تمدن ایران اسلامی هستند.

جستجو
آرشیو تاریخی