چالش‌های «زیست شبکه‌ای» در عصر اطلاعات

سرمایه‌داران ذینفع؛ شهروندان بی‌حق

جهان سرمایه‌داری از «انقلاب هوش‌مصنوعی» چطور سود می‌برد؟

همه ما کلافگی از زندگی دیجیتال را تجربه کرده‌ایم؛ آنجا که «آوار اطلاعات» ما را برای تشخیص حقیقت یک خبر سردرگم کرد، وقتی که حجم سنگین ارتباطات مجازی، ما را دلتنگ یک معاشرت رو دررو کرد، زمانی که پای‌مان در دام خلافکاران مجازی گیر کرد، لحظه‌ای که بجای پاسخگویی یک فرد مسئول، با یک صفحه کامپیوتر بی‌احساس روبه‌رو شدیم. همه اینها در کنار آسایش‌هایی بود که عصر اطلاعات برای ما فراهم کرد که البته حلاوت آنها هم قابل چشم‌پوشی نیست. در گفتار حاضر، دوگانه «مصائب و مزایای زیست شبکه‌ای در دنیای پسامدرن» مورد مداقه قرار می‌گیرد.

دکتر ناصر فکوهی
استاد انسان‌شناسی دانشگاه تهران

افزایش خرده‌جماعت‌ها در دنیای پسامدرن
این روزها شاهد اعتراضات و اعتصابات گروه‌های مختلف در بسیاری از نقاط جهان هستیم. بسیاری از این ناآرامی‌ها در دنیای پسامدرن به دلیل افزایش روزافزون «خرده‌جماعت‌‌ها» در سیستم شهری است. اگر در گذشته تنها با خرده‌جماعت‌های قومی و نژادی و زبانی و... روبه‌رو بودیم امروز به دلیل «عصر اطلاعات» و «انقلاب هوش‌مصنوعی» خرده‌جماعت‌ها دینامیسم و پویایی فراینده‌ای پیدا کرده‌اند و گروه‌های مختلف با سبک فکری، سلیقه سیاسی، منش اجتماعی و گرایش‌های متفاوت، هر یک حقوق خود را مطالبه می‌کنند و دیگر چون گذشته، اجازه نمی‌دهند که گفتمان غالب، آنها را به حاشیه براند و همین مسأله سرمنشأ بحران‌هایی در جهان شده‌‌ است. مدیریت این خرده‌جماعت‌ها به ابزارهایی چون رسانه‌های آزاد، اعتماد اجتماعی، گروه‌های مرجع و... نیاز دارد و هر جامعه به میزانی که خود را مجهز به این ظرفیت‌ها می‌کند بهتر می‌تواند از چالش‌هایش عبور کند. در جهان پسامدرن باید این تنوع و تکثر را بپذیریم و حضورشان را به رسمیت بشناسیم هرچند که ما را با چالش‌های مدیریتی و سیاستگذاری روبه‌رو کند. جامعه‌ای که نتواند این تنوع را هضم کند قوه‌ شورشی را تقویت می‌کند و به گرایش‌های افراطی و نوعی فاشیسم دامن می‌زند.
 
شبکه‌ای شدن جهان و پیامدهایش
 یکی از عوامل و شاید مهم‌ترین عامل گسترش خرده‌جماعت‌ها «شبکه‌ای شدن جهان» است که این پدیده‌، مفهومی فراتر از اینترنتی شدن، انفورماتیک شدن و اطلاعاتی شدن جهان را در برمی‌گیرد. در 40 سال اخیر، دو انقلاب «انفورماتیک» و «هوش مصنوعی» به کلی زندگی انسان‌ها را متحول کرده است. در ده هزار سال پیش زیست انسان، روستایی بود که رابطه خاصی با فضا و زمان داشت و این رابطه انتولوژیک و هستی‌شناختی، هزاران سال دوام یافت. 200 سال پیش با «انقلاب صنعتی» بشر وارد سیستم شهری شد که متأثر از آن، هستی‌شناسی انسان بر اساس پرسپکتیو شهری شکل گرفت؛ فضا و زمان شهری، مکان‌های شهری، حافظه شهری، ذهنیت شهری، زبان شهری، روابط شهری و... همگی هستی‌شناسی شهری ما را قوام بخشید. اما «انقلاب اطلاعات» موقعیت جدیدی را برای ما بوجود آورد و «شبکه» و «روابط شبکه‌ای» را ایجاد کرد که مفهومش بسیار گسترده‌تر از اینترنت است و اینترنت تنها بخشی از این شبکه و روابط آن را می‌سازد. تغییرات زیاد و سریعی که طی 4 دهه اخیر به واسطه «زیست شبکه‌ای» به بشر تحمیل شد برای او بحران‌هایی را هم ایجاد کرده است. بخش زیادی از این بحران‌هایی که امروز در سطح جهان شاهدش هستیم ناشی از همین شبکه‌ای شدن جهان است. «شبکه‌ای شدن شهر» و «زیست شبکه‌ای» همه روابط درونی و بیرونی شهر را دربرمی‌گیرد از سیستم حمل و نقل گرفته تا سیستم اطلاعاتی و سیستم گردش در شهر و دیگر روابط شهری را شامل می‌شود. امروزه برای ارتقای این روابط، بشدت کار می‌شود چرا که عامل تعیین‌کننده‌ای در بسیاری از پیشرفت‌ها برای بالا بردن کیفیت زندگی است. با این وجود، نمی‌توان بر سویه‌های منفی آن هم چشم بست.
 
بازی پرریسک سرمایه‌داری
در زیست شبکه‌ای که با انقلاب اطلاعاتی و هوش‌مصنوعی رواج یافت «ارتباط انسان با ماشین» گسترش پیدا کرد و به همان نسبت «ارتباط انسان با انسان» کمرنگ شد و حال، ارتباطات انسانی در زیست شبکه‌ای در جهان پسامدرن آن‌قدر رنگ باخته که حتی کشورهای توسعه‌یافته، خود منتقد سرسخت غیرانسانی شدن روابط در زیست شبکه‌ای شده‌اند. فراگیر شدن روابط ماشینی با این حجم و مقیاس برای اغلب افراد قابل هضم نیست اما بشدت مورد استقبال سیستم سرمایه‌داری است؛ چرا که با «اتوماتیزه شدن» کارخانه‌ها و سازمان‌ها و بکارگیری 24 ساعته ماشین‌ها و هوش‌مصنوعی، راندمان بالا و هزینه‌ها کاهش می‌یابد؛ علاوه بر اینکه ماشین‌ها اعتصاب نمی‌کنند، ماشین‌ها اعتراض نمی‌کنند، ماشین‌ها دستمزد بیشتر و اضافه‌کار‌طلب نمی‌کنند و شیفت‌کاری برای ماشین‌ها معنی ندارد. اما همان‌قدر که کار با ماشین و هوش‌مصنوعی برای کارفرمایان خوشایند است برای بسیاری از انسان‌ها نامطلوب است چنانکه تنش‌های زیادی را در سطح جهان ایجاد کرده و براساس رأی دادگاه‌ها و دیوان‌عالی کشورها، بسیاری از دولت‌ها مجبور شده‌اند تا از تمام‌اتوماتیک کردن شهر، عقب‌نشینی کنند و در سطوحی، سیستم شبکه‌ای را منحل کنند؛ به عنوان مثال برخی ادارات را مجبور کرده‌‌اند، افرادی را بگذارند که پاسخگوی ارباب رجوع باشند.
 
تنهایی آدم‌ها در غوغای فضای مجازی
امروزه موبایل از یک وسیله ارتباطی در راستای تسهیل امور انسان فراتر رفته است و گویی به بخشی از بدن انسان بدل شده است. برای رهایی از این وضع، حتی برای لحظاتی کوتاه در برخی از کشورهای توسعه‌یافته مکان‌هایی تأسیس شده که افراد با پرداخت هزینه، موبایل خود را در خارج از آن فضا می‌گذارند تا بتوانند ساعاتی به دور از سیستم شبکه‌ای و فارغ از تلفن همراه، معاشرت انسانی داشته باشند، کتاب بخوانند، موسیقی گوش دهند، روزنامه مطالعه کنند و... در واقع در عصری بسر می‌بریم که چند ساعت زندگی بدون موبایل به یک رفتار لوکس بدل شده است. زیست شبکه‌ای حتی ارتباطات انسانی را هم محصور در شبکه‌ها کرده است. امروزه اغلب معاشرت‌های خانوادگی، نشست‌های علمی، کلاس‌های درس و جلسات کاری و... از طریق شبکه‌ انجام می‌شود و روابط شبکه‌ای جایگزین ارتباطات رو در رو شده است. همانقدر که انقلاب اطلاعات و هوش مصنوعی، جهان توسعه‌یافته‌تر با امکانات بیشتر و باکیفیت‌تری برای ما ساخته است به همان میزان روابط انسانی بشر را هم دچار آسیب کرده است.
 
سرنوشت مبهم شهر
حال با وجود انقلاب هوش‌مصنوعی، آینده شهر چه خواهد شد؟ همان‌طور که شهر جایگزین روستا شد، آیا با زیست شبکه‌ای هم شهرها را از دست خواهیم داد؟ بنابراین باید هم به مزایا و هم معایب زیست شبکه‌ای در جهان پسامدرن آگاه باشیم و یک موضع‌گیری بینابینی را لحاظ کنیم تا بتوانیم هم از مزایایش برخوردار شویم و هم تا حد ممکن معایب کمتری از آن دامنگیر زیست و زندگی‌مان شود. در دنیای امروز، وصل شدن به شبکه جهانی و پیوستن به انقلاب هوش مصنوعی گریزناپذیر است؛ اما اگر اقتضائاتش را نشناسیم تبعات منفی‌اش گریبانگیرمان خواهد شد. در این شرایط خوشبختی را زمانی می‌توانیم برای جامعه به ارمغان بیاوریم که سیاست‌های ترکیبی و بینابینی را برگزینیم چنانکه برآیند آن، نه به سود «جامعه‌ سرمایه‌محور» بلکه به سود «جامعه انسان‌محور» باشد. از جمله معیارهایی که برای خوشبختی باید لحاظ کنیم امید و نشاط اجتماعی و بالا رفتن رضایت و کیفیت زندگی است. بنابراین در کنار زیست شبکه‌ای که ناگزیر باید به آن تن دهیم، می‌توانیم خوشبختی و نشاط و امید را هم به جامعه تزریق کنیم و این ضرورت امروز جامعه ماست.

* مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر فکوهی با عنوان «زیست شبکه‌ای پسامدرن و چشم‌انداز نوزایی خرده‌جماعت‌ها در کالبد فیزیکی شهر» است که در مجموعه نشست‌های تهران‌پژوهی انجمن انسان‌شناسی ارائه شده است.

 

بــــرش

ماشین‌ها اعتصاب نمی‌کنند!
در زیست شبکه‌ای «ارتباط انسان با ماشین» گسترش پیدا کرد و «ارتباط انسان با انسان» کمرنگ شد تا آنجا که حتی کشورهای توسعه‌یافته، خود منتقد سرسخت غیرانسانی شدن روابط در زیست شبکه‌ای شده‌اند. این در حالی است که اتوماتیزه شدن شهر، بشدت مورد استقبال سیستم سرمایه‌داری است؛ چراکه ماشین‌ها اعتصاب نمی‌کنند، ماشین‌ها اعتراض نمی‌کنند، ماشین‌ها دستمزد بیشتر و اضافه‌کار‌طلب نمی‌کنند. اما تعامل با ماشین هنوز هم برای بسیاری از انسان‌ها نامطلوب است چنانکه تنش‌های زیای را در سطح جهان ایجاد کرده و براساس رأی دادگاه‌ها و دیوان‌عالی کشورها، بسیاری از دولت‌ها مجبور شده‌اند تا از تمام‌اتوماتیک کردن شهر، عقب‌نشینی کنند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و سی و پنج
 - شماره هشت هزار و پانصد و سی و پنج - ۲۷ مرداد ۱۴۰۳