خزر پا پس می کشد
زنگ خطر خشک شدن تالاب انزلی و خلیج گرگان
کارشناسان پیشنهاد می دهند که میتوان براساس سازکار مشخصی که مورد قبول کشورهای حاشیه دریای خزر باشد، صندوق مالی مشترک ایجاد کرد که هزینه پژوهشها را نیز تأمین کند
مطالعات، زنگ خطر خشکیدگی تالاب انزلی و خلیج گرگان را به صدا درآورد. این مطالعات نشان میدهد که کاهش تراز دریای خزر، تأثیر منفی بر تالابهای ساحلی بویژه این دو ساحل مهم خواهد داشت. همین مطالعات پیشبینی میکند که تالاب انزلی تا 35 سال دیگر خشک خواهد شد و خلیج گرگان هم تا 10 سال آینده خشکی را تجربه خواهد کرد. آژیر قرمز تنها برای این دو پهنه آبی ارزشمند به صدا درنیامده است. پسروی خزر تالابهایی در استانهای گلستان و شرق مازندران مانند گمیشان، میانکاله، کیاشهر، زیباکنار و پارک ملی بوچاق را نیز در معرض یک فاجعه محیط زیستی یا یک بحران قرار داده است.
شورهزار در سواحل شمالی
پیشتر هم مجتبی ذوالجودی، معاون محیطزیست دریایی سازمان حفاظت محیطزیست گفته بود، پیشبینیها نشان میدهد تالابهای کشور در چند دهه آینده با خطر خشکشدگی مواجه خواهد شد. علی ارواحی متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی هم در گفتوگو با ایرنا، آژیر قرمز را به صدا درمیآورد و پسروی آب دریای خزر و کاهش تراز آن را باعث افزایش غلظت نمک آب دریا، توسعه شورهزارها و بیابانزایی در سواحل شمالی ایران و دیگر کشورهای حاشیه خزر اعلام میکند. آمارها و گزارشها نشان میدهد، حالا فرونشست هم به سواحل شمالی کشور رسیده و زمین آنجا هم برای بلعیدن دهان باز کرده است. ارواحی خبر بد دیگری هم دارد، پسروی خزر باعث میشود بین خزر و تالابها فاصله بیفتد و سرعت تخلیه تالابهای سواحل شمالی افزایش یابد. به گفته ارواحی، مطالعات جهانی هم پیشبینی میکند در هفت دهه آینده، دریاچه خزر کاهش ترازی بین ۹ تا ۱۸ متر داشته باشد، در نتیجه پهنه آبی دریای خزر بین ۲۳ تا ۳۴ درصد کاهش خواهد یافت.
چرا خزر پا پس میکشد؟
ارواحی مدیر ملی سابق طرح حفاظت از تالاب های ایران این شرایط را نتیجه کاهش بارندگیها، احداث سدهای متعدد، کاهش آبدهی رودخانههایی که به دریای خزر سرریز میشوند بویژه ولگا که تقریباً ۸۵ درصد آب خزر را تأمین میکند، میداند. البته این همه عوامل پسروی دریای خزر نیست؛ تغییر اقلیم نیز نقش خود را بخوبی بازی کرده که نتیجه آن کاهش ضخامت لایههای یخ در حوضه ولگاست. او هدررفت آب، کاهش ابرناکی، توسعه تأسیسات حفاری و صنایع در حاشیه خزر، افزایش دمای هوا، تشدید تبخیر سطحی و ازدیاد غلظت گازهای گلخانهای، افزایش دمای سطح آب و تخلیه آلایندهها را از دیگر علل پا پس کشیدن خزر از سواحل 5 کشور خزری میداند. ارواحی، آب پاکی را هم روی دست همگان میریزد و میگوید: پسروی خزر شاید تا 5 سال دیگر اثر لایروبی کانالها برای نجات خلیج گرگان را هم از بین ببرد؛ برای همین اگر همزمان با انجام اقدامات احیایی، ریسکهای پیش روهم در نظر گرفته شده و روی حقابههای رودخانههای بالادستی این تالابها تمرکز شود، قطعاً مؤثرتر خواهد بود یا حداکثر لایروبی را در رودخانههای بالادست هم داشته باشیم که جریانات سیلابی و بارشهای مقطعی که اتفاق میافتد، بتواند به جای اینکه رسوبات را وارد تالاب کند و کاهش عمق اتفاق بیفتد، جریان آبی را به تالاب منتقل کند.
باز هم پای سدسازی در میان است
مهدی رهنما، رئیس پژوهشگاه هواشناسی و علوم جو نیز در گفتوگو با ایسنا، روی چرایی و چگونگی کاهش سطح آب دریای خزر تمرکز میکند و یادآور میشود: ایران هم مثل کشورهای دیگر با ساخت سازههایی(سد) روی رودخانههای تغذیهکننده دریای خزر در این پسروی نقش دارد. رهنما میگوید: میزان آب ورودی به این دریا کاهش یافته است. مستحدثاتی روی رودخانههایی مانند سفیدرود و سایر رودخانههایی که از رشتهکوه البرز سرچشمه میگیرند و وارد دریای خزر میشوند، احداث شده است که جریان آب رودخانهها را ذخیره کنیم، بنابراین ورودیهای آب دریای خزر را کاهش دادهایم. به گفته رهنما، پسروی خزر هم عامل انسانی و هم عامل طبیعی دارد. او احتمال میدهد که این پسروی، خلیج گرگان را به یکی از کانونهای ریزگرد در کشور تبدیل کند. روسیه و ترکمنستان بیشترین تأثیر را از این پسروی گرفته است. از سوی دیگر رهنما میگوید:« عمیقترین بخش دریای خزر به سمت ایران است، بنابراین تأثیر رودخانه ولگا و سدهای آن بر ایران بهقدری نیست که به عنوان یک عامل مؤثر بر کاهش سطح دریا در سمت کشورمان از آن نام ببریم.»
رئیس پژوهشگاه هواشناسی و علوم جو، افزایش مهاجرتها و جمعیت ساکن در سواحل دریای خزر را که به افزایش مصرف آب بویژه منابع آب زیرزمینی منجر شده در پسروی خزر دخیل میداند و میگوید: این عوامل در کنار تغییرات اقلیمی، کاهش بارش و افزایش دما موجب کاهش سطح آب دریای خزر شده است. براساس مطالعات انجام شده، افزایش دما و کاهش بارش مهمترین عوامل در این زمینه هستند.» او بدون استفاده ماندن بندرهای شمالی، افزایش تغییرات اقلیمی و... را از جمله تبعات پسرفت آب دریای خزر اعلام میکند و میگوید: به عنوان نمونه زمانی که دریاچه ارومیه وضعیت عادی داشت، به عنوان یک منبع رطوبتی به افزایش میزان بارش در منطقه کمک میکرد.
ایجاد یک صندوق مشترک
رهنما تأکید میکند: یک برنامه جامع مدیریتی با ضمانت اجرایی برای دریای خزر لازم است تا همه کشورهای حاشیه خزر متعهد شوند و بر اساس آن عمل کنند. به عنوان نمونه همه کشورها حقابه زیستمحیطی دریای خزر پرداخت کنند. علاوه بر آن از نظر پژوهشی همکاری کرده و بانکی از پژوهشهای انجام شده درباره دریای خزر ایجاد کنیم و بر اساس آن برای این پهنه آبی تصمیم بگیریم.