فرصتی برای رشد زیست‌بوم پویانمایی ایران

فرزانه فخریان
مدیرعامل بنیاد ملی پویانمایی ایران


فارغ از تعارف‌های انگیزه‌بخش و توصیف‌هایی قدرشناسانه، در پویانمایی ایران کارهای زیادی در پیش داریم. صدها هنرمند و متخصص و سازنده و مدرس طی به‌خصوص سه دهه گذشته در کشورمان پای کار پویانمایی هم نشستند و هم ماندند. آثار زیادی بنا به توانایی‌های موجود ساخته شد که کم تنوعی ندارند، به قدر وسع کوشیده شده و نقطه‌اوج‌هایی هم دیده می‌شود، اما پرداختن به پرسش‌هایی از این دست مهم است که آیا پویانمایی ایران به‌ تناسب قابلیت‌هایش توانسته خودش را به مخاطب و به بازار نشان دهد؟ آیا سرعت و وسعت رشد و برونداد پویانمایی ایران متناسب با انتظارهایی است که از این هنر‌ـ‌ صنعت‌ـ‌ رسانه می‌رود؟ سپهر پویانمایی ایران در چه نسبتی با پویانمایی جهان قرار دارد؟ با چنین علامت‌سؤال‌های متعدد در عرصه پویانمایی کشورمان با زمانه‌ای مواجهیم که مدت‌هاست قدرت‌های شرق و غرب از این ابزار برای بیان و گسترش ایدئولوژیک‌ترین و پرورشی‌ترین اهداف و آرایشان در عمیق‌ترین لایه‌های زندگی بشری استفاده کرده‌اند. باوجود این همچنان مواجه بوده‌ایم با تفکر تارتنیده‌ای در فضای تصمیم‌گیری و راهبری که پویانمایی را از چند وجه از کارکرد همه‌جانبه‌اش دور نگه می‌داشته‌‌ است؛
اول، اصرار بر کفایت هنر برای هنر، که پویانمایی را به صرف تولید پویانمایی کافی می‌داند و لزومی بر کارکرد و حضورش در فضای مفهومی و مضمونی نمی‌بیند. جالب‌ توجه اینکه تمام تلاشش را هم می‌کند تا در اذهان مرتبط و غیرمرتبط جا بیندازد که تأثیر همین است و باید به همین راضی بود، درحالی‌ که مثلاً فرزندتان با تمام اقلام تجاری با تصاویر پویانمایی‌های هالیوودی احاطه شده، جهان انیمه‌ها موضوع گفت‌و‌گوی هر روز او و همسالانش است و در یوتیوب محتوای آموزشی را دریافت می‌کند که با پویانمایی ساخته و ارائه شده است.
دوم، اجرای مدیریت جزیره‌ای، که موجب شد هر کسی برای پویانمایی از ظن خودش تصمیم بگیرد و اجرایی کند و قسمتی از بیت‌المال را به این جریان وارد سازد، اما این بازوهای مؤثر در تناسب و ترکیب جامع با یکدیگر قرار نگیرند و ذیل یک تصمیم‌سازی کلان هر کدام قسمتی از این بار را به دوش نکشند، بلکه هریک به راهی بروند و حتی از راه یکدیگر بی‌خبر باشند و گاهی به راه‌های تکراری بروند، درحالی‌ که نظاره‌گر هم‌افزایی‌های واقعی و بلندمدتی در آن سوی مرزها هستیم که به‌وضوح یا زیرپوستی در فضای تولید و توزیع و ترویج پویانمایی در جهان راه باز می‌کنند و همه با هم پیش می‌روند.
سوم، محدودانگاری زمینه‌ها و فرصت‌ها، که می‌خواسته حدود حضور پویانمایی را در هر دوره‌ای به یکی از عرصه‌های بروزش کاهش دهد و این یعنی در‌حالی‌ که قدرت در استفاده حداکثری در هر عرصه ممکن و میسر از تولیدات دراماتیک گرفته تا آموزشی و تبلیغی است، پویانمایی ایران را تک‌بعدی نگه داریم و فقط در یک زمینه برایش سرمایه‌گذاری کنیم.
و در آخر، بینش معطوف به تک‌اوج‌ها، که هرجا از نیازها و کمبودها و بایدها حرف به میان آمد نگاه‌‌ها را به موفقیت‌های چشمگیر اما معدود جلب کند و نگذارد نرخ رشد کل زیست‌بوم بررسی شده و برایش تدبیری در پیش گرفته شود. امروز اما با تمرکز مسئولیت راهبری، تنظیم‌گری و حمایت نسبت به کل زیست‌بوم فرهنگی پویانمایی در نهاد مستقلی همچون بنیاد ملی پویانمایی ایران می‌توان امیدوار بود که تلاش‌ها بر راهگشایی و نتیجه‌بخشی در این عرصه با دقت و سرعت انجام شود تا قدم‌های مؤثری به سوی درخشیدن پویانمایی ایران در عرصه جهانی برای مخاطب برداریم.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و سی و دو
 - شماره هشت هزار و پانصد و سی و دو - ۲۳ مرداد ۱۴۰۳