وقتی اسرائیل غاصب از گذشتهها درس نمیگیرد
عــزم راســخ محـــور مقاومـــت
اسرائیل بهتازگی دست به ترور تعدادی از سران شاخصترین گروههای «مقاومت» در غرب آسیا زده و بابت ستاندن جان «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی «حماس» و «فؤاد شکر» فرمانده نظامی ارشد «حزبالله» لبنان ابراز سرور و غرور کرده، اما واقعیت امر این است که صهیونیستها یکبار دیگر در برآوردهای خود اشتباه کردهاند و این قضایا در درازمدت بلای جانشان خواهد شد. دولت نامشروع تلآویو بارها ادعا کرده بود که هدفش از ادامه دادن به جنگ غزه (که در یازدهمین ماه خود به سر میبرد)، حذف سران حماس، جنبش جهاد اسلامی و حزبالله لبنان و برچیدن کل ریشههای حماس است و لابد حذف «هنیه» و «شکر» را قدمهایی بلند در این راه میداند. آنچه بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رادیکال تلآویو و دار و دسته کودککش وی از یاد بردهاند، این است که کارهایی مشابه از سوی صهیونیستها در گذشته نهتنها باعث از بین رفتن گروههای مختلف «مقاومت» در سرزمینهای اشغالی نشد بلکه خونهای ریخته شده در این راه عزم جوانترها را راسختر و میزان ایستادگی آنها را مقابل رژیم سفاک صهیونیستی بیشتر کرد.
وصال روحانی
روزنامهنگار
حماس چگونه مسلحتر
و قویتر شد
ترور اسماعیل هنیه در تهران که روز چهارشنبه 10 مرداد تحقق یافت، شاید این رزمنده دیرپا را به لحاظ ظاهری از صحنه خارج کرده باشد، اما نکته اینجاست که با شهادت هنیه که سعی وافر در برقراری آتشبس داشت، قدرت در سازمان «حماس» به دست کسانی افتاد که مبارزه مسلحانه را بیش از پیش در دستور کار خود قرار خواهند داد و موضعی تندتر را در مقابل نسلکشیهای تلآویو اتخاذ و اجرایی خواهند کرد و یحیی سنوار که جانشین هنیه شد، به همین مسأله اشاره کرده و طرحهای متعددی در این زمینه دارد.
در گذشته بارها دیده شده که حذف فیزیکی سران نهضتهای مردمی، خیزشهای بیشتر و تازهتری را در وجود آنها پایهگذاری کرده و اینبار هم شرایط موجود در «حماس» چنین چیزی را نوید میدهد و شهات فؤاد شکر در جنوب لبنان هم عزم سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله و همراهان وی را برای وسعت بخشیدن به مبارزه قدیمیشان با دولت جعلی تلآویو تشدید کرده است.
بیست سال پیش که شیخ احمد یاسین، رئیس وقت حماس و بنیانگذار این سازمان در یک عملیات تروریستی توسط صهیونیستها به شهادت رسید، خالد مشعل که جای یاسین را گرفت، این سازمان را بیش از پیش مسلح و دارای دیدگاهی غیرمصالحهجوتر در قبال رژیم منحوس تلآویو کرد.
اینچنین بود که حماس شروع به جمعآوری سلاحهای بیشتر و پیشرفتهتر از اینسو و آنسو کرد و در سال 2017 که هنیه لیدر حماس و جانشین مشعل شد، سازمانی را تحویل گرفت که زرادخانهای قوی داشت و تواناییهای نظامیاش در قیاس با گذشته بسیار بیشتر شده بود.
خوشخیالیهای صرف
چنین موردی در سال 1992 در ارتباط با جنبش حزبالله در لبنان هم روی داد. در آن سال اسرائیل عباس الموسوی، دبیرکل آن زمان حزبالله را ترور کرد، اما این مسأله بهجای عقب راندن مبارزان حزبالله آنها را در ستیزی که سالها با رژیم آپارتایدی تلآویو داشتهاند، مصممتر و راسختر ساخت.
سیدحسن نصرالله که جای الموسوی را گرفت، مردی پرشور، پرقدرت و هدفمند نشان داده و عنصر مقاومت را در روح و جان رزمندههای عضو این جنبش کاشته و آنها را هرچه کارآمدتر و پرتوانتر ساخته است.
سیدحسن نصرالله نهتنها شاخه نظامی این جنبش را بزرگتر و صاحب بیش از 100 هزار رزمنده کارآزموده کرده بلکه بر وجود بینالمللی و ابعاد فرامرزی این جنبش حقطلب افزوده و به گونهای عمل کرده که حزبالله بر مسائل و رخدادهای خاورمیانه بیش از پیش تأثیرگذار باشد.
درست است که سیدحسن نصرالله در انتخاب فؤاد شکر به عنوان بازوی راست نظامیاش سهم نخست را داشت و شکر هم به نوبه خود توانست حجم وسیعی از سلاحهای پیشرفته و ادوات نظامی را برای این جنبش ابتیاع کند، اما حزبالله و دبیرکل آن به دفعات نشان دادهاند که امکان و توان پرکردن جای نیروهای ارشد ازدسترفته و حتی طراحان اصلی نظامی خویش را دارند و اینبار نیز برای تعیین جانشین «شکر» به مشکل خاصی برخورد نکردهاند.
با این اوصاف اگر نسلکشهای حاکم بر تلآویو که در جریان جنگ غزه بیش از 42 هزار فلسطینی شریف را به شهادت رسانده و فزونتر از 93 هزار مجروح را هم روی دست آنها گذاشتهاند، به این باور رسیده باشند که با عملیات تروریستی اخیرشان از کارایی نظامی گروههای «مقاومت» کاسته و بر آنها تفوق یافتهاند، به خطا رفته و به خوشخیالی صرف پرداختهاند.
جانشینان برای جبران میآیند، نه مصالحه
وقتی یک فرد شاخص در سازمانهای «مقاومت» مرتبط با فلسطین جان میبازد، این یک عرف و رسم رایج است که فرد جانشین نه برای مصالحه و نرمتر شدن بلکه برای جبران و خونخواهی میآید و به تبع آن، کار اسرائیلیها سختتر میشود.
رژیم صهیونیستی وقتی در ماه آوریل 2024 در حمله به سرکنسولگری ایران در شهر دمشق دو مقام ارشد نظامی ایران را به شهادت رساند، تهران را واداشت که با اجرای یک حمله موشکی و پهپادی بزرگ و تأثیرگذار به سرزمینهای اشغالی دست به مقابله به مثل بزند و کل پایههای این رژیم را بلرزاند و حالا که طی اقدام تروریستی جدیدش اسماعیل هنیه را از صحنه حذف کرده، بدیهی است که یکبار دیگر نیروهای مسلح ایران را به تأدیب هرچه بیشتر خود وادارد و جوابی قاطعتر و مهلکتر را از ایران دریافت کند.
آنچه اسرائیل در اینگونه حملات برای خود پیروزی میانگارد، بردهای صوری و سمبلیکی بیش نیست و تنها موجب تحکیم و تقویت نیروهای مخالف شده است تا هرچه بهتر و موفقتر روبهرویش بایستند و جوابهای دندانشکنتری به طرف صهیونیستی بدهند.
این درس روشن و صریح تاریخ است که دار و دسته نسلکش تلآویو دائماً نادیده میگیرد اما پیوسته تکرار میشود و دور جدیدی از اجرای آن که تلآویو را ملتهبتر از همیشه و نیروهای مقاومت را منسجمتر از گذشته خواهد کرد، در راه است.
منبع: Aljazeera.com
بــــرش
وقتتان را هدر ندهید
طی چهار دهه اخیر بهکرات ثابت شد که عملیات تروریستی رژیم منحوس تلآویو به قصد ترساندن نیروهای «مقاومت» در خاورمیانه و محدود کردن حوزه عملیاتی آنها یک اقدام استراتژیک غلط و اشتباه محاسباتی بزرگ بوده است. در زمانی که اسرائیل با حذف الموسوی کوشید بال و پر جنبش حزبالله را بچیند، حتی چند کارشناس ارشد نظامی اسرائیل به طراحان این ترور هشدار دادند از این کار بپرهیزند، زیرا نهتنها هدف آنها را برآورده نمیکند، بلکه بر میزان مقاومت و عزم اعضای پرشمار این جنبش میافزاید. اعلام این هشدار در دفاتر سازمانهای امنیتی و پلیس مخفی اسرائیل هم به اثبات رسیده و در گوشهای از گزارش کارشناسان به افراد مجری این ترور آمده است: «وقتتان را بابت این ترور کمثمر هدر ندهید، زیرا اگر هم نتیجه دهد، از نیروی هسته مرکزی این جنبش ذرهای هم کاسته نخواهد شد و به لحاظ فردی هم کسی سر کار خواهد آمد که از الموسوی جوانتر و کارآمدتر خواهد بود.»