نفوذ فزاینده چین، روسیه و ایران در آمریکای لاتین به روایت اندیشکده امریکایی
بلوک شرقی در نیمکره غربی
علیرضا حجتی
دبیر گروه بینالملل
منطقه امریکای لاتین در سیاست بینالملل و تاریخ روابط بینالملل همواره با «دکترین مونروئه» تعریف شده و تحولات این نقطه حساس در جهان به عنوان کانون رویدادهای تأثیرگذار جهانی با این راهبرد قدیمی امریکایی صورت بندی شده است.
این دکترین که توسط جیمز مونروئه پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده در سال 1823 ارائه شده، منطقه امریکای لاتین را حوزه تحت نفوذ واشنگتن قلمداد میکند و از قدرتهای اروپایی وقت میخواهد به ازای چشمپوشی ایالات متحده از مداخله در اروپا، آنها هم از حضور در امریکای لاتین به عنوان حیات خلوت ایالات متحده صرف نظر کنند. این اصل ذیل عنوان سیاست انزواگرایی برای یک قرن، پیشران سیاست خارجی امریکا تا زمان جنگ جهانی اول تبدیل شد.
اتفاق دیگری که امریکای لاتین را در کانون تحولات تاریخی جهان قرار داده است، به جنگ سرد و بحران موشکی کوبا برمیگردد؛ جایی که جهان تا آستانه یک جنگ هستهای توسط ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی پیش رفت. حالا در قرن بیست و یکم، دکترین مونروئه، شاید چندان کارایی سابق را برای کاخ سفید در همسایگی خود نداشته باشد. اتخاذ راهبرد گسترش ناتو به شرق، بعد از پایان جنگ سرد و با هدف محاصره روسیه، همچنین تقابل همهجانبه امریکا با چین در منطقه تایوان و منازعه 40 ساله با ایران در منطقه غرب آسیا، باعث اتحاد این مثلث شرقی به عنوان بازیگران تجدیدنظرطلب نظم پساجنگ سرد و یکجانبه امریکایی شده است. مثلث چین، روسیه و ایران طی سالهای گذشته روابط نزدیکی با کشورهای امریکای لاتین برقرار کرده و به شرکای راهبردی این کشورها در حیاط خلوت امریکا تبدیل شدهاند تا اینگونه در همسایگیاش «موازنه قوا» برقرار کنند.
اندیشکده «مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک (CSIS)» که در واشنگتن مستقر است طی یکماه گذشته 2 گزارش جامع در خصوص نفوذ پکن، مسکو و تهران در امریکای لاتین منتشر کرده است.
این اندیشکده امریکایی به تازگی تحلیل جامعی را با عنوان «روسیه و ایران در امریکای لاتین: چشمانداز و روشهای مشابه» منتشر کرد .این مقاله به بررسی نفوذ خزنده روسیه و ایران بر نیمکره غربی میپردازد و میراث تاریخی و همچنین پیوندهای دیپلماتیک، اقتصادی، اطلاعاتی و نظامی-امنیتی کنونی را که به تمایل مستمر منطقه برای تعامل با این دو کشور کمک میکند، ارزیابی کرده است. سپس تجزیه و تحلیل و توصیههایی را به سیاستگذاران غربی نسبت به رویکردهای جدیدی را که جامعه ترانس آتلانتیک باید در برابر هماهنگی بالقوه روسیه و ایران در امریکای لاتین و دریای کارائیب (LAC) اتخاذ کند، ارائه میدهد.
مسکو و تهران در نیمکره غربی
در این تحلیل آمده است: در حالی که ناظران غربی توجه خود را روی همکاری مشترک روسیه و ایران در اروپای شرقی، اوراسیا و خاورمیانه - جایی که عملیات نظامی-امنیتی روسیه و ایران به طور مستقیم بر منافع امریکا و اروپا تأثیر میگذارد- متمرکز کردهاند، نیمکره غربی از این دو کشور جدا نیست. تلاش برای نفوذ جهانی در واقع، از بسیاری جهات، یک قطعه ضروری از پازل اقدامات ۲ کشور است. اول، هم ایران و هم روسیه، امریکای لاتین و دریای کارائیب (LAC) را بهعنوان زمینهای مساعد برای بهرهبرداری از نارضایتیهای مردمی در برابر ایالات متحده و «محور غرب» میدانند، که آنها (روسیه و ایران) نسبتاً با موفقیت برای پیشبرد دیدگاه خود از آن استفاده میکنند. دوم، در نظم چند قطبی، شرکای LAC میتوانند در خنثی کردن تأثیرات تحریمهای غرب علیه مسکو و تهران با کاهش انزوای دیپلماتیک و اقتصادی آنها مؤثر باشند. در نهایت، برخی از کشورهای LAC میتوانند برای توسعه بیشتر قابلیتها یا همکاریهای نظامی روسیه و ایران در «تشدید افقی» درگیریهایی که این دو در حال حاضر در آن گرفتار هستند، عمل کنند.
این اندیشکده امریکایی در تحلیل خود آورده است: در حالی که روسیه و ایران روابط نزدیکی را با سه کشور ضدامریکایی کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا برقرار کردهاند، به طور همزمان برای به دست آوردن جایگاه در کشورهای بیطرفتر یا بدبین نسبت به ایالات متحده مانند برزیل و مکزیک نیز تلاش میکنند. علاوه بر این، مسکو و تهران جدا از یکدیگر عمل نمیکنند و در واقع دو کشور به شکل فزایندهای اهدافی همگرا و هماهنگ را در منطقه دنبال کردهاند.
بر اساس نوشته «مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک»، ایالات متحده همچنین باید به همکاری نظامی-فنی بین این حکومتها توجه زیادی داشته باشد. تسلیحات چینی، ایرانی و روسی همگی به عنوان بخشی از تلاش ونزوئلا برای فشار بر گینه مورد استفاده قرار میگیرند. در صورت عملیاتی شدن خواست ونزوئلا برای تولید مشترک مهمات با ایران، کاراکاس قابلیتهای جدید نگرانکنندهای را کسب میکند. محدود کردن میزان بهرهمندی دشمنان نیمکره از این همکاری برای مدیریت تنشها بین کشورها و تحرکات فعال در نیمکره غربی بسیار مهم است.
توصیه CSIS به واشنگتن
طبق این نوشته، در حالی که روسیه و ایران فاقد پویایی اقتصادی همچون چین هستند اما همچنان میتوانند فشار قابل توجهی را بر دولتهای منطقه وارد کنند. نمونه آن موضع اکوادور در مورد تحویل تسلیحات به اوکراین بود که پس از تحریمهای روسیه بر صنعت موز این کشور منتفی شد. روسیه همچنین تأمین کننده اصلی کود برای بخش کشاورزی برزیل است. ایالات متحده، با مشارکت اتحادیه اروپا، باید به دنبال برنامهریزی جهت فشار اقتصادی بر روسیه و ایران باشد و با تقویت همکاری دوطرف اهرم قدرت تهران و مسکو را به حداقل برساند.
این اندیشکده در ادامه توصیههای خود به ایالات متحده نوشته است: امریکا باید به دنبال رقابت مؤثرتر در بخش انرژی و مواد معدنی امریکا لاتین باشد. روسیه باوجود تحریمها اهدافش در زمینه فروش انرژی هستهای و سوخت متعارف را در آفریقا پیگیری میکند. بولیوی و برزیل در دو سال گذشته در پروژههای انرژی هستهای با روسیه همکاری کردهاند. بنابراین تأمین تقاضای منطقه در زمینه انرژی و سرمایهگذاری در انرژی پاک جهت تضعیف روسیه بسیار مهم خواهد بود.
CSIS در پایان توصیه کرده است: از آنجایی که ممکن است تصور منفی از ایالات متحده در اقصی نقاط قاره وجود داشته باشد، واشنگتن میتواند از همکاری با دیگر شرکای همفکر اما غیرامریکای لاتین خود نیز سود ببرد. مهمترین آنها اتحادیه اروپا است که نسبت به این منطقه علاقه فزایندهای نشان میدهد. این موضوع ممکن است در مورد برخی از نزدیکترین شرکای ایالات متحده در اقیانوس آرام یا دیگر کشورها همچون استرالیا، ژاپن و کره جنوبی نیز صدق کند. اگرچه همه این کشورها رقبای تجاری امریکا هستند، اما اهداف استراتژیک مشابهی دارند. در حالی که تمرکز آنها بر تهدیدها و چالشهای ناشی از چین، ایران و روسیه در اوراسیا است، باید امریکای لاتین را هم عرصهای مهم و نه حاشیهای در نظر داشته باشند. رقابت استراتژیک آنها باید برای تأمین نیازهای ضروری کشورهای امریکای لاتین از نظر زیرساخت، انرژی، امنیت، دفاع و همچنین در فضای اطلاعاتی مورد استفاده قرار گیرد.
چین در کوبا چه می کند؟
این مرکز همچنین ماه گذشته بر پایه نشریه امریکایی «والاستریتژورنال» مبنی بر مذاکره چین و کوبا درباره روابط دفاعی و اطلاعاتی نزدیکتر، از جمله ایجاد یک مرکز آموزشی نظامی مشترک جدید در این جزیره و یک مرکز استراق سمع، اعلام کرد براساس یک گزارش جدید، تصاویر گرفته شده از فضا، توسعه ایستگاههای شنود الکترونیکی کوبا را نشان میدهد که گمان میرود با چین مرتبط باشند، از جمله ساخت و سازهای جدید در سایتی که قبلاً گزارش نشده و در حدود ۷۰ مایلی پایگاه دریایی ایالات متحده در خلیج گوانتانامو واقع است.
بر اساس گزارش CSIS مقامات و تحلیلگران سابق مدعی هستند، نگرانی در مورد این ایستگاهها این است که چین از نزدیکی جغرافیایی کوبا به جنوب شرقی ایالات متحده برای به دست آوردن ارتباطات الکترونیکی حساس از پایگاههای نظامی امریکا، تأسیسات پرتاب فضایی و کشتیهای نظامی و تجاری استفاده میکند.
سیاسآیاس، پس از تجزیه و تحلیل سالها تصاویر ماهوارهای، نوشت کوبا در سالهای اخیر امکانات جاسوسی الکترونیکی خود را بهطور قابلتوجهی ارتقا و گسترش داده و بهطور خاص به چهار سایت «بژوکال، ال سالائو، واجای و کالابازار» اشاره کردهاند.
چین در حال ساخت یک بندر بزرگ در سواحل اقیانوس آرام پرو است. در همین حال، روسیه اخیراً یک زیردریایی هستهای با قابلیت شلیک موشکهای کروز کالیبر و یک ناوچه را به بندر هاوانای کوبا فرستاد. جامعه اطلاعاتی ایالات متحده در ارزیابی سالانه تهدیدات خود که در فوریه منتشر شد، برای اولین بار علناً اعلام کرد چین بهدنبال تأسیسات نظامی در کوبا است اما جزئیات بیشتری ارائه نکرد.
این گزارش میگوید که ۲ مورد از سایتهای نزدیک هاوانا - بژوکال و کالابازار - شامل دیشهای ماهواره بزرگ هستند که به نظر میرسد برای نظارت و ارتباط با ماهوارهها طراحی شدهاند. این گزارش خاطرنشان میکند که اگرچه کوبا هیچ ماهوارهای ندارد، اما آنتنها برای چین که برنامه فضایی قابل توجهی دارد، مفید خواهد بود. در این گزارش آمده است که جدیدترین دیش ماهواره در ماه ژانویه در بژوکال نصب شد که نشان میدهد این و سایر زیرساختها در این سایتها در دهه گذشته ارتقا یافته است.
جدیدترین سایت از چهار سایت، که هنوز در حال ساخت است و قبلاً به طور عمومی شناخته نشده بود، در ال سالائو، خارج از شهر «سانتیاگو د کوبا» در بخش شرقی کشور و نه چندان دور از پایگاه دریایی ایالات متحده در گوانتانامو است.
این گزارشها در بحبوحه نگرانیهای فزاینده درباره رقابت قدرتهای بزرگ در دریای کارائیب و جاهای دیگر در امریکای لاتین منتشر میشود، جایی که واشنگتن برای دههها تلاش کرده است تا از دستیابی رقبا به مزیت نظامی و اقتصادی جلوگیری کند.