او سمبل «مقاومت» بود و همچنان خواهد ماند
هنیه؛ «مرد مردان»
وصال روحانـی
روزنامهنگار
اسماعیل هنیه صبح دیروز (چهارشنبه) در جریان یک عملیات تروریستی به شهادت رسید اما واقعیت امر این است که او همچنان سمبل اصلی «مقاومت» در برابر تجاوزگران صهیونیستی خواهد ماند و هرگز نخواهد مُرد.
هنیه که مدتی کوتاه طی سال 2006 به عنوان مسئول تشکیلات خودگردان فلسطین هم انجام وظیفه کرد، در شرایطی به شهادت رسید که رژیم سفاک تلآویو در آستانه یازدهمین ماه شروع جنگ غزه، به چنان جنایاتی دست زده که تمامی جهان را علیه این رژیم شورانده است. سازمان مقاومت حماس، که با مرگ هنیه لیدر خود را ظاهراً از دست داده اما دستاوردهای وی در یک زندگی سراسر مبارزه به حدی میرسد که هرگز نمیتوان آن را بخشی بارز از مقاومت تقریباً 80 ساله فلسطینیها مقابل رژیم نکبتبار اسرائیل تلقی نکرد. هنیه از زمانی بیشتر به چشم خورد که رئیس دفتر سیاسی حماس شد و این سازمانی بوده و هست که در دو دهه اخیر نقشی پیشرو را در تقابل با نسلکُشهای اسرائیلی ایفا کرده است. هنیه بتدریج در بین مبارزان و فعالان سیاسی فلسطین شاخصتر و بارزتر شد و با اینکه طی 8 دهه رویاروییهای اسرائیل و فلسطین در سرزمینهای اشغالی چهرههای برجسته دیگری هم در میان گروههای «مقاومت» سر برآوردند، اما در 15 سال اخیر این هنیه بود که جلوتر از سایرین حرکت میکرد و پیوسته جریانساز میشد. او به گفته بسیاری از همرزمان خود، چهره ماندگار صحنه مبارزه با اسرائیل نژادپرست و مردی دارای قدرت وافر تشکیلاتی برای ضربهزنی به اسرائیل و به روایتی «مرد مردان» بود.
یکی از جوانان «انتفاضه اول»
اسماعیل هنیه 62 سال پیش در یک کمپ آوارگان فلسطینی واقع در منطقه «شطی» در ساحل شهر غزه به دنیا آمد. پدر و مادر او پس از تصرف شدن عسقلان، شهر محل اقامتشان توسط ارتش صهیونیستی، وادار به ترک آنجا شده و در شطی سکنی گزیده بودند. هنیه از همان دوران نوجوانی وارد فعالیتهای سیاسی شد و به یکی از فعالان در جمع مبارزان فلسطینی که قصد اخراج صهیونیستها را از سرزمینهای اشغالی داشتند، تبدیل شد. هنیه در دانشگاه علوم اسلامی شهر غزه ثبتنام کرد و در آنجا به آموختن زبان و ادبیات عرب پرداخت. وی ضمن تحصیل در این دانشگاه به سازمان دانشجویان مسلمان ملحق و در این نهاد مشغول به کار شد و این همان سازمانی است که آن را میتوان پایه اولیه حماس و مقدمهای برای آن تلقی کرد.
در دسامبر 1987 که قیام بزرگ فلسطینیها علیه رژیم نامشروع تلآویو شکل گرفت و آن را «انتفاضه اول» نامیدند، هنیه جزو جوانانی بود که در جمع مبارزان فعالیت میکرد و آتش به روی جنایتکاران صهیونیستی گشود تا آنها را به سزای اعمالشان برساند.
تیرهای به سنگ خورده
اسرائیلیها که هنیه را شناسایی کرده و به توان وی پی برده بودند، او را دستکم سه بار بازداشت و زندانی کردند و او در پایان سومین مرتبه حبسش که سه سال به طول انجامید، همراه با صدها عضو دیگر حماس به لبنان دیپورت شد و در میان همراهان هنیه در این کوچ اجباری چند لیدر دیگر این سازمان همچون عبدالعزیز الرنتیسی و محمود ظهار هم مشاهده میشدند.
هنیه یک سال بعد از انعقاد پیماننامه اسلو به غزه بازگشت و تبدیل به مشاور اول «شیخ احمد یاسین» شد.
یاسین رهبر معنوی و بنیانگذار حماس به حساب میآمد و زمانی که از زندان صهیونیستها رهایی یافت (و این در سال 1997 روی داد)، هنیه تبدیل به دست راست وی شد و به تبع آن سهمی بارزتر در ترسیم شرایط و وظایف این گروه یافت. همسو با بالاتر رفتن درجات تشکیلاتی هنیه، وی بیش از پیش در رادار صهیونیستها قرار گرفت و یک هدف اصلی در مأموریتهای پرشمار تروریستی آنها جلوه کرد. یکی از مواردی که اسرائیلیها کوشیدند او و شیخ یاسین را ترور کنند، در سال 2003 تحقق یافت اما این دو مبارز پیر و جوان جان سالم بدر بردند زیرا دقایقی قبل از اینکه یک هواپیمای جنگنده رژیم نامشروع تلآویو عمارتی را که این دو فعال سیاسی در آن بسر میبردند بمباران کند، آنجا را ترک کردند و تیر اسرائیلیها به سنگ خورد.
یک لیدر ذاتی
با این حال ماهها بعد از آن گریز آخرین لحظهای، شیخ یاسین حین ترک یک مسجد پس از اقامه نماز با شلیک موشکی از درون یک هلیکوپتر اسرائیلیها جان باخت و همین مسأله مسئولیتهای هنیه را بیشتر و نقش او را در گردش امور حماس و سایر گروههای «مقاومت» پررنگتر کرد. این امر هنیه را محبوبتر و بیش از پیش با جوانان مبارزی محشور ساخت که با رژیم کودککُش تلآویو میجنگیدند و در این راه به یک لیدر مجرب احساس نیاز میکردند. این چنین بود که هنیه هر روز شاخصتر از گذشته و تبدیل به یک تکیهگاه برای سایر گروههای «مقاومت» شامل «جنبش جهاد اسلامی» و «فتح» هم شد.
«حسن براری» استاد رشته علوم سیاسی در دانشگاه قطر میگوید: «هنیه ذاتاً یک رهبر سیاسی و برای هدایت گروههای مقاومت در جنگ با هرگونه اشغالگری مناسبترین گزینه بود. او این صفت را همیشه حفظ کرد و فقط ترور شدن او در روز چهارشنبه به این بخش تابناک از زندگی وی پایان بخشید.»
فقط یک راه وجود دارد
در سال 2006 که حماس برنده انتخابات سیاسی سراسری در فلسطین و به تبع آن صاحب مجوز اداره تشکیلات مردمی و سیاسی فلسطین شد، هنیه باز در سلسله مراتب سیاسی منطقه رشد کرد و پست نخست وزیری ولو به طور موقتی به وی سپرده شد. امریکاییها که انتظار این اوجگیری را از حماس و مرد اول آن نداشتند، وی را بیش از پیش زیر ذرهبین خود بردند. در کش و قوسهای بعدی دولتهای غربی کوشیدند فلسطین و حماس را بیش از گذشته در منگنههای فشار قرار دهند و در نهایت هنیه کنار رفت و محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین شد. این رویداد هم حماس را محدود نکرد و رزمندههای این سازمان هر روز بر توان و نفوذ خود در منطقه افزودند. تجلی بیشتر حماس سبب شد سایر گروههای مقاومت زیر سایه بروند اما وقتی در 7 اکتبر 2023 (15 مهر 1403) حماس عملیات بنیانبرافکن «طوفان الاقصی» را در سرزمینهای اشغالی به اجرا درآورد و اسرائیل را از زمین و هوا و دریا با شدت هر چه بیشتر کوبید، مشخص شد هنیه مرد آرمانخواهی بوده که برای ملت شریفش دست به هر اقدام حقطلبانهای میزند. هنیه که در جنگ جاری با اسرائیل از همراهی جنبش جهاد اسلامی هم بهره میبرد، گفته بود: «تمامی گروههای مقاومت باید یکپارچه شوند تا شانس رژیم ننگین صهیونیستی برای ادامه دادن به حیاتش به حداقل برسد. این یک الزام سیاسی و استراتژی درست نظامی است. روزی خواهد رسید که ما رژیم غاصب صهیونیستی را از املاک آبا و اجدادی خود اخراج خواهیم کرد و آن روز نزدیکتر از آنی است که تصور میکنید. برای ما فقط یک راه وجود دارد و آن هم مبارزه مسلحانه با اشغالگران است؛ مسألهای که ملت مبارز فلسطین با آن خو گرفته و بدون من هم قادر به انجام آن خواهد بود.»
امروز که هنیه ظاهراً در جمع مبارزان نیست (اما روحش به وضوح حس میشود) زمان تحقق این وعده توسط سایر مبارزان از جان گذشته فلسطینی است.
منبع: AlJazeera.com