در حافظه موقت ذخیره شد...
راز قتل طلافروش سیار در سینه عمو و برادرزاده
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی قبل به دنبال ناپدید شدن مرد جوانی تحقیقات از سوی کارآگاهان جنایی آغاز شد. بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت شاهرخ، طلافروش سیار بوده و از شهرستانی در غرب کشور برای کار به تهران آمده و ناپدید شده است. در ادامه بررسیها مشخص شد شاهرخ آخرین بار با پسری به نام امیر دیدار داشته است.
در ادامه امیر دستگیر شد و ابتدا مدعی بود که از سرنوشت شاهرخ بیاطلاع است اما در مواجهه با مدارک پلیسی راز ناپدید شدن شاهرخ را برملا کرد و گفت: بهمن سال گذشته 2 کیلو و 700 گرم طلا به شاهرخ دادم تا با آن کار کند اما دیگر نه از طلاها خبری شد و نه پولش را به من داد. آخرین بار که شاهرخ به تهران آمد، او را دیدم.
او ادامه داد: من که پولم را میخواستم از عمویم که سابقه سرقت و مواد مخدر دارد خواستم تا او را گوشمالی دهد. روز حادثه با عمویم به محل اسکان شاهرخ رفتیم که او خوابیده بود. من آنجا را ترک کردم و عمویم ماند تا او را تهدید کند تا پولم را پس بدهد. یک ماه از سرنوشت او بیاطلاع بودم درنهایت عمویم گفت شاهرخ را خفه کرده و جسدش را در خانهای متروک در چهارراه سیروس دفن کرده است. من از جنایت و انتقال جسد بیاطلاع بودم و قصدم هم کشتن شاهرخ نبود.
گرچه امیر چنین ادعایی دارد اما با دستگیری عموی وی و مدارک بدست آمده از سوی کارآگاهان جنایی مشخص شد که او در صحنه قتل و در زمان انتقال جسد حضور داشته است. به دستور بازپرس جنایی، متهمان در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شدند و تحقیقات برای برملایی زوایای پنهان این جنایت ادامه دارد.