مراتب عقل در قیام عاشورا
راه رسیدن به مقصود معشوق
شخصیتهای ربانی با «عقل قدسی» چطور تاریخساز میشوند؟
دکتر قاسم ترخان
مدیر گروه علومانسانی قرآنی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
برای عقل مراتب مختلفی میتوان برشمرد از جمله عقل ابزاری مادی، عقل متعارف ایمانی و عقل قدسی.
عقل ابزاری که عقلی حسابگر است محدود به دنیاست اما در عقل متعارف ایمانی این حسابگری عقل از دایره دنیا عبور میکند و حتی آخرت را هم شامل میشود. بنابراین فرد با عقل متعارف ایمانی اغلب از لذتهای زودگذر دنیایی میگذرد به امید اینکه در آخرت پاداشی نصیبش شود؛ و ما اساساً عقل واقعی را همین عقل میدانیم؛ عقلی که ما را به سمت خدا و عبادت او هدایت میکند.
اما مرتبه بالاتری از عقل هم وجود دارد که «عقل قدسی» نامیده میشود و شخصیتهای ربانی برخوردار از آن هستند و در آن، حساب و کتاب آخرت و مصلحت فردی جایی ندارد و عاقل تنها به دنبال مقصود معشوق است و این نوع از عقل است که با عشق گره میخورد.
بروز عقل قدسی را در داستان حضرت ابراهیم(ع) و ذبح اسماعیل(ع) میبینیم که در قرآن کریم در آیات ۱۰۲ تا ۱۰۷ سوره صافات تبیین شده است.
آنجا که هر دو، تسلیم امر پروردگار و خواست معشوق شدند و بدون چون و چرا امر خدا را پذیرفتند. این تسلیم مقصود معشوق شدن، از عقل قدسی و شخصیت ربانی داشتن این دو، نشانه دارد.
عقل حسابگر و عقل متعارف ایمانی؛ جاماندگان عاشورا
در جریان کربلا، ما بروز هر سه مرتبه عقل را شاهد هستیم. گروهی که با «عقل حسابگرشان» با این واقعه مواجه شدند، گروهی که با «عقل متعارف ایمانی» از این واقعه کنار کشیدند، و شخصیتهایی که با «عقل قدسی» در رکاب امام حسین(ع) و در حلقه یاران ایشان نشستند و برای جلب مقصود معشوق پا در میدان عاشورا گذاشتند.
امام حسین(ع) وقتی وارد مکه شد یکی از افرادی که بسیار به خانه ایشان میآمد ابن زبیر بود که بر بخش وسیعی از کشورهای اسلامی حکومت میکرد. او که به وجاهت امام(ع) نزد مردم آگاه بود میخواست با نزدیک کردن خود به ایشان، جایگاهی در میان مردم پیدا کند، اما همواره اصرار داشت که امام حسین(ع) از مکه بیرون برود چرا که با وجود ایشان در مکه، او نمیتوانست جایگاهی در میان مردم داشته باشد.
بنابراین از یک طرف به امام حسین(ع) میگفت که کار خوبی میکنید که مکه را به قصد جنگ با این قوم ستمگر ترک میکنید و از طرف دیگر، منافقانه به ایشان میگفت اگر در حجاز بمانید من شما را یاری خواهم کرد. این نمونهای از عقل ابزاری و عقل حسابگری است که در واقعه عاشورا حضور داشت.جریان دیگری هم در ماجرای کربلا بودند که با «عقل متعارف ایمانی» با این واقعه برخورد کردند. این گروه اگرچه چون ابن زبیر نبودند ولی همچون امام حسین(ع) هم شخصیت ربانی نداشتند و از عقل قدسی برخوردار نبودند. عبدالله بن عباس را میتوان به عنوان نماینده این جریان مثال زد که به حفظ جان امام حسین(ع) و همسر و فرزندان او میاندیشید ولو اینکه مجبور به تسلیم باشند. یا ابن حنیفه که به امام حسین(ع) گفت که به مکه بروید و اگر در آنجا در امان نبودید به یمن یا جایی بروید که دست دشمن به شما نرسد. این هم عقل دوراندیش و مصلحتاندیشی بود که در ماجرای کربلا حضور داشت.اما در کربلا و در ماجرای عاشورا «عقل قدسی» تنها منحصر در شخصیت امام حسین(ع) نبود؛ خواهر ایشان، حضرت زینب(س) و یاران و اصحاب امام حسین(ع) هم صاحب عقل قدسی بودند. در واقع این دسته از اطرافیان امام این همه رنج را متحمل نشدند تا در آخرت، در بهشت باشند بلکه آنان تنها به دنبال جلب رضای خدا و در پی مقصود معشوق به این کارزار وارد شدند.
واقعه عاشورا؛
نتیجه عقل قدسی
واقعه عاشورا نتیجه عقل قدسی است که با عشق قرین است. در عاشورا دو عقل در برابر هم قرار گرفتند؛ «عقل حسابگر دنیوی» که در برابر امام حسین(ع) صفآرایی کردند و «عقل قدسی» که هدفشان تحقق مقصود معشوق بود و تنها راه محققشدن هدف معشوق راهی بود که امام حسین(ع) انتخاب کرد. اما آنان که «عقل متعارف دینی» داشتند در ماجرای کربلا همراهی نکردند چون حضور در عاشورا، عشق میخواست و این عشق با عقل قدسی مهیا میشد.
بنابراین میبینیم که عشق به معنای غیرعقلانی بودن و غیرعقلانی رفتار کردن نیست.
عقل قدسی است که در راستای تحقق اهداف معشوق میتواند به شهادت یا به تشکیل حکومت منتهی شود.
مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر ترخان است که در نشست «عقل، عشق و اخلاق در قیام عاشورا» در محل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ارائه شده است.
بــــرش
عقل و عشق در عاشورا
واقعه عاشورا نتیجه «عقل قدسی» است که با عشق قرین است.در عاشورا دو عقل در برابر هم قرار گرفتند؛ «عقل حسابگر دنیوی» که در برابر امام حسین(ع) صفآرایی کردند و «عقل قدسی» که هدفشان تحقق مقصود معشوق بود و تنها راه محقق شدن هدف معشوق راهی بود که امام حسین(ع) انتخاب کرد. اما آنان که «عقل متعارف دینی» داشتند در ماجرای کربلا همراهی نکردند چون حضور در عاشورا، عشق میخواست و این عشق با عقل قدسی مهیا میشد.