فهم ماهیت ثارالله
شهادت چگونه به زندگی معنابخشی میکند
از موضوعاتی که این روزها باید به آن اندیشید «بهرههای این زمانی عاشورا» است. اینکه یاد و فکر عاشورا و برگزاری مراسمهای محرم چه آورده این زمانی برای ما دارد. به این منظور دو موضوع «ثارالله» به عنوان یکی از القاب امام حسین(ع) و «فرهنگ شهادت» را در این گفتار مورد تأمل قرار خواهیم داد که هر دو میتواند در ما «شور و شعور حسینی» ایجاد کند.
دکتر حبیبالله بابایی
رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی
«مرگهای معنادار» در تمدنهای دینبنیان
در ایام محرم موضوعی که لازم است بیشتر درباره آن اندیشه و تأمل کنیم «فرهنگ شهادت» است. از نگاه تمدنپژوهان و جامعهشناسان، در دنیای امروز برای وزن کردن زندگیها، محک زدن فرهنگها و سنجش ملتها، تنها به سبک زندگی و ارزشهای حاکم بر زندگی مردم یک جامعه اکتفا نمیشود؛ بلکه علاوه بر «فرهنگ زندگی» باید به «فرهنگ مرگ» در فلسفه و الهیات آن جامعه هم توجه کرد تا بتوان درباره وزن تمدنی آن فرهنگ و ملت به داوری نشست.
اما هر شخصیتی هم نمیتواند این نقش تحولگری کلان را در فرهنگ و تمدن یک ملت ایفا کند. شخصیتهایی میتوانند تأثیرات بنیادین در پروسه تمدنها بجا بگذارند که نه فقط با حیات خود، بلکه با نحوه مؤثر از مرگ خود این اثرگذاری را در حیات اجتماعی یک جامعه رقم میزنند. در تمدنهای دینبنیان نه تنها «شهادت» چنین آثار تمدنی دارد بلکه «مرگهای معناداری» که در این فرهنگ اتفاق میافتد میتواند وزن تمدنی و فرهنگی یک جامعه را ارتقا بخشد.
منطق شهادت در دین خاتم
ادریس هانی، متفکر معروف مراکشی، در سخنرانی که برای شهادت شهید سلیمانی در قم داشت به این نکته اشاره کرد که در قرآن کریم در آیه «إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» یکی از موارد قابل تأمل، وجود شهید در ذریه آدم(ع) است. از نظر ادریس هانی، یکی از ضروریات هستی، اصل برخورد بین قیاس ابلیس و عقل الهی است که از آن میتوان برای کسب صلح استفاده کرد. او اشاره میکند که یکی از مهمترین خصایص دین خاتم و دین اسلام همین غلبه بر روحیه استکباری ابلیس و گذشت از خود و شهادت است. این منطق شهادت در دین خاتم است که میتواند بر منطق ابلیسی غلبه یابد.
سورن کییرکگارد، از فلاسفه اگزیستانسیالیست میگوید: پادشاهان وقتی میمیرند کارشان تمام میشود ولی شهدا وقتی میمیرند تازه کارشان آغاز میشود.
از نظر مرحوم آیتالله محمدمهدی آصفی، عمق تمدنی یک جامعه را نه در سطح ظاهر بلکه باید در باطن آن جستوجو کرد؛ آنجا که به تربیت و ظهور نسل متفاوتی چون شهید فهمیده و مادران شهید میانجامد. از این منظر، هرچند ممکن است در جوامع اسلامی گاه فسادی هم در سطوح ظاهر به چشم آید ولی برای رصد لایههای تمدنی جوامع اسلامی باید علاوه بر سطوح باطن، گنجهای اخلاقی، انسانی، فطری و تمدنی پنهان آنان را هم کاوید.
شهادت فیالله
استاد یزدانپناه سه اندیشه ممتاز تفکر شیعه را «ولایت»، «شهادت» و «امید» برمیشمارند و معتقدند که این سه، محرک اصلی حرکت شیعیان در تاریخ هستند. این سهگانه را میتوان در سه امام پیگرفت؛ «ولایت» را در امام علی(ع) و فرزندان آن حضرت، «شهادت» را در امام حسین(ع) و «امید» را در قیام حضرت حجت(عج) و آینده نورانی و مملو از رحمت الهی دنبال کرد. معنای «ولایتپذیری»، «شهادتطلبی» و «امیدواری به قیام حجت(ع)» در این سه امام تبلور مییابد. ولایتپذیری «محور» است، شهادتطلبی «محرک» است و امید «غایت و هدف» است و شیعه با این سه عنصر نفس میکشد. کسی که «شهادت فیالله» را بپذیرد و «منطق حسینی» داشته باشد فعل و کنش او هیچگاه به اتمام نمیرسد؛ چنین شخصیتی کنشهایش بیمرز و بیانتها خواهد شد.
به خاطر همین سهگانه در فرهنگ ماست که همواره علیه ظالم و به نفع مظلوم اقدام میکنیم و در این راه، خارج از مرزهای زمانی و مکانی، علیه ظلم میایستیم و فریاد میزنیم. این بیمرزی نشان از عمق فرهنگ و تمدن ماست که بر «فرهنگ ولایت» و «فرهنگ شهادت» و «فرهنگ امید» استوار شده است. به همین دلیل، شخصیتهایی که چنین فرهنگی در آنان متبلور است و شهادت فیالله را تمنا دارند اخلاص و کنش اجتماعیشان بیپایان میشود.
شیخ محمدمهدی شمسالدین، از نظریهپردازان سیاسی لبنان، درباره مرگ فیسبیلالله و اراده مرگ در راه خدا میگوید: چنین ارادهای برای هر یک از اعضای امت اسلامی لازم است و آیتالله آصفی هم تمنای شهادت را برای شکلگیری عزت و قوت اسلام مهم و سازنده میشمارد.
ثارالله معرفت می سازد
فهم ماهیت ثارالله، برای امروز ما سه اتفاق را رقم میزند: ثارالله معرفت میسازد، ثارالله حماسه ایجاد میکند، در ثارالله نوعی رثا و حزن وجود دارد که معنابخش است.
ثارالله، نوعی «شعور» و «معرفت» را در انسان ایجاد میکند که هر قدر در حشر و نشر، بیشتر به آن تأسی کنیم آن نوع از معرفت در ما بیشتر شکل خواهد گرفت؛ معرفتی که در پرتو آن میتوانیم درک کنیم که انسان در حرکتهای خالصانهاش چقدر و چطور میتواند به خداوند نزدیک شود و چگونه میتواند در سیر و سلوک فردی خود به سمت خداوند حرکت نماید.
ثارالله علاوه بر معرفت، متضمن نوعی «شور» و «حماسه» است که البته این هیجان و احساس، خود قرین معرفتی است که با تأسی به عاشورا و در نگاه به ثارالله تبلور مییابد. علاوه بر اینها، ثارالله، غم و اندوه و حزن همراه دارد چون با مظلومیت قرین است. اما این حزن از جنس افسردگی و بیمعنایی نیست، بلکه «غمی وجودی» و «معنابخش» است که در پرتو آن، امر معرفتی اتفاق میافتد که ابعاد شورانگیز و حماسی هم دارد. این یکی از بهرههای این زمانی عاشوراست.
راه تقرب انسان به خدا
یکی از القاب امام حسین(ع) در منابع شیعی «ثارالله» یا «خون خدا» است که برای تبیین آن میتوان از «حدیث قرب نوافل و فرایض» بهره گرفت تا نسبت بین حالات بشری با حالات الهی و نسبت بین انسان و خدا را فهم کرد. حدیث قرب نوافل از احادیث قدسی است که خداوند در معراج، خطاب به رسول اکرم(ص) فرمود و در آن، انجام فرایض(اعمال واجب) و نوافل (اعمال مستحب) برای تقرب انسان به خدا و جایگاه مؤمن نزد پروردگار تبیین شده است. عارفان، این حدیث را گواهی بر نظریه وحدت وجود و بیانگر مقام فنای فیالله دانستهاند و محدثان آن را نزدیکی خدا به فرد مؤمن تعبیر کردهاند. طبق حدیث قرب نوافل، مؤمن به وسیله انجام نوافل به خدا تقرب پیدا میکند و خدا گوش و چشم او میشود و حتی خون انسان هم خون خدایی میشود.
در ادبیات دینی و ادبیات قرآنی، رفتارها و کنشهای انسانی به دو سطح «فی سبیل الله» و «فی الله» تقسیم میشود. وقتی کنشهای ما از «در راه خدا» و «برای خدا» ارتقا پیدا میکند و به «لوجه الله» و «فی الله» بدل میشود آنگاه کنشهای ما برای «خود خدا» خواهد شد و اینجاست که حالات انسانی، منتسب به خدا میشوند.
ما هر مقدار بتوانیم به میزان خلوصی که در زیست و زندگی خود داریم از رفتارهای فیسبیلالله، به سمت رفتارهای فیالله و لوجهالله حرکت کنیم ماندگاری و اثرگذاری رفتارهای ما و برکتی که از گفتهها و اعمال ما اتفاق میافتد به مراتب بیشتر خواهد شد.
مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر بابایی در سلسله نشستهای عاشورایی است که با موضوع «بهرههای این زمانی از عاشورا» در محل پژوهشکده تاریخ و سیره اهلبیت(ع) با همکاری مرکز آموزشهای کاربردی دفتر تبلیغات اسلامی ارائه شده است.
بــــرش
ولایت، شهادت و امید؛ سه محرک شیعیان
استاد یزدانپناه سه اندیشه ممتاز تفکر شیعه را «ولایت»، «شهادت» و «امید» برمیشمارند و معتقدند که این سه، محرک اصلی حرکت شیعیان در تاریخاند. به خاطر همین سهگانه در فرهنگ ماست که همواره علیه ظالم و به نفع مظلوم اقدام میکنیم و در این راه، خارج از مرزهای زمانی و مکانی، علیه ظلم میایستیم و فریاد میزنیم. این بیمرزی نشان از عمق فرهنگ و تمدن ماست که بر «فرهنگ ولایت» و «فرهنگ شهادت» و «فرهنگ امید» استوار شده است. به همین دلیل، شخصیتهایی که چنین فرهنگی در آنان متبلور است و شهادت فیالله را تمنا دارند اخلاص و کنش اجتماعیشان بیپایان میشود.