به بهانه اکران «عطرآلود» که این روزها روی پرده سینماست

ویژگی‌های انسانی و اخلاقی در جهان سینمایی هادی مقدم‌دوست

سارا مؤمنی
دانشجوی دکترای مدیریت رسانه

چند وقت پیش درباره یکی از کارگردانان امریکایی خواندم که عامدانه، جنسی افراطی از خشونت را در فیلم‌هایش نشان می‌دهد و این‌گونه اصطلاحاً امضای خودش را در فیلم‌هایش دارد. به‌ نظرم آمد که در دنیای هنر، این برای کارگردان خوب است که مخاطب با دیدن فیلمش، سریعاً حدس بزند که فیلم به او تعلق دارد، اما ارزشمندی این اتفاق در چیز دیگری است؛ درست است که مؤلف بودن کارگردان اهمیت دارد و او را در ذهن مخاطب ماندگار می‌کند، اما اینکه مؤلف چه محتوا و مفهومی باشد، از آن مهم‌تر است. به عنوان مثال هادی مقدم‌دوست که از کارگردانان و نویسندگان مطرح سینما و سریال کشورمان است، جهانی انسانی و اخلاقی در روح تمام آثارش مشاهده می‌شود و این قطعاً بیش از صرف مؤلف بودن یک کارگردان قابل‌توجه است. فیلم‌ها و سریال‌هایی مانند «آرایش غلیظ»، «سر به ‌مهر»، «هیهات»، «چسب زخم»، «سرباز» و «عطرآلود» را که در همین روزها در حال اکران است، کنار فیلم‌ها و سریال‌هایی مانند «شعله‌ور»، «بی‌پولی»، «تولدی دیگر» و «وضعیت سفید» می‌گذارم و می‌گویم هر تعداد از این فیلم‌ها و سریال‌هایی که هادی مقدم‌دوست آن را نوشته یا ساخته دیده باشید، جهان ذهنی نویسنده یا کارگردانش را به درستی و با لذت دریافت کرده‌اید.

درون آدم‌ها مهم است
ماه رمضان چند سال پیش بود که بعد از افطار با همان حال نزارمان می‌نشستیم پای تلویزیون که چت کردن سرباز و نامزدش را در سریال «سرباز» ببینیم، اما قصه همین نبود. اگرچه سریال «سرباز» به نظر برخی از منتقدان زیادی طولانی و کشدار بود، اما به قول خود آقای کارگردان، نمایش تغییرات درونی آدم‌ها در تعامل با هم، آن‌هم در یک بازه زمانی دو ساله سربازی، به زمان نیاز داشت و حرف درستی هم بود. «نمایش تغییر و تحولات و ارتقای درونی آدم‌های سریال، بویژه دو شخصیت اصلی»، این نیاز را ایجاد کرد که این سریال تا حدود 50 قسمت نیز ادامه داشته باشد.
مقدم‌دوست در مصاحبه چند سال پیش خود با آنتونیو شرکا درباره همین مسأله صحبت کرده بود و از تمایلش به شناخت، کشف و به تصویر درآوردن آنچه در ذهن آدم‌ها می‌گذرد، گفته بود؛ چیزی که در بسیاری از محتواهای رسانه‌ای نادیده گرفته و عملاً به حوزه نظری روانشناسی سپرده می‌شود؛ البته باید بگویم این روزها شاهد موج تمرکز مسأله و محتوای روانشناختی در سریال‌های نمایش خانگی هستیم. همین درون آدم‌ها منشأ اثر بسیاری از اتفاقات بیرونی و پیرامونی است، اما اغلب نادیده گرفته می‌شود. اتفاقی که در جهان داستان فیلم‌ها و سریال‌های مقدم‌دوست می‌گذرد، از سر احترام به انسان و ذهنش، جزئی، لطیف و دقیق و در مقابل نادیده ‌گرفتن این نوع مسائل است.

 امضای ویژه کارگردان در تمام آثارش
مقدم‌دوست برای ملموس و عینی کردن درون آدم‌ها در آثارش از راوی، نریشن و خودگویه استفاده می‌کند؛ اتفاقی که نوع خلاقانه آن در سریال «سرباز» با پیامک‌های روزمره دو زوج به یکدیگر و در فیلم سینمایی «عطرآلود» با فیلمبرداری و گفت‌و‌گو برای فرزندی که هنوز به دنیا نیامده، بازنمایی شده است. این کارگردان در برنامه «اقیانوس آرام» که برای نوجوانان بود، به درستی «روایت ‌کردن داستان» را نوعی فکر کردن تلقی می‌کند و روایت در آثار مقدم‌دوست، کلید طلایی اتصال جهان درونی و انتزاعی آدم‌ها به جهان بیرونی و ملموس آن است؛ همان‌ چیزی که در بسیاری از آثار او مانند «وضعیت سفید» یا «سر به ‌مهر» دیدیم. خودگویه‌های «امیر دیوونه» در سریال «وضعیت سفید» از روابط و تعاملات افراد دیگر قصه و وبلاگ‌نویسی«صبا ارجمندی» در فیلم سینمایی «سر به مهر» در حالی مخاطب را با خود همراه می‌کند که حرف‌های زیادی از جهان درونی آدم‌های مختلف به مخاطب منتقل کرده و قصه‌گویی‌اش از موقعیت‌ها و شخصیت‌ها مدیون همین اتصال موفق مفاهیم ناملموس و به تصویر درآوردن آنهاست. مقدم‌دوست به نوعی این امضا را پای تمام آثارش دارد که خلق جهان داستان و قلمش در خدمت روایت درون انسان است.

جهان قصه با طعم «آدم بودن» و «اخلاق داشتن»
نکته قابل‌توجه در آثار مقدم‌دوست و نگاهش به مسأله و شخصیت‌ها این است که نمایش و تأکید بر جهان درونی آدم‌ها به دلیل منشأ تغییر درونی و بیرونی بودن این جهان است. آدم‌ها در طول زندگی و شخصیت‌ها در طول قصه، به‌ طور همزمان به درون و محیط بیرونشان وصل هستند و تمایل ذاتی به تغییر و رشد دارند. در آثار این کارگردان، سیر تغییر و تحول شخصیتی، درونمایه اصلی است و جذابیت فیلم‌های مقدم‌دوست نیز در همین است که مخاطب به تفکر، تردید، نگرانی‌ها و انتخاب‌های شخصیت‌ها سفر کرده و با او همراه می‌شود. این مسأله باعث شده شخصیت‌های آثار مقدم‌دوست اغلب دوره‌ای پرتنش از ضعف‌ها و چالش‌ها تا تغییر و رشد داشته باشند. بیشتر این تغییرات و نقاط ضعف شخصیت‌ها نه برآمده از محیط، شرایط و موقعیت که برآمده از ویژگی‌های شخصیتی کاراکترهاست. «فرید» در فیلم سینمایی «شعله‌ور» درگیر حسد است. او بازنده‌ای تمام‌عیار است که به خود و توانایی نداشته‌اش اعتماد افراطی دارد و این حس مدام در چالش و تنش با نقطه‌ضعف درونی خودش که حسد است، بالا و پایین شده و همین ویژگی شخصیتی او ماجراها و موقعیتش در قصه را پیش می‌برد. «صبا» در فیلم سینمایی «سر به ‌مهر» درگیر ترس و شجاعت داشتن است. «امیر» در سریال «وضعیت سفید» چالش‌های درونی مانند خیال‌پردازی و خجالت‌زدگی دارد. «ایرج» هم در فیلم سینمایی «بی‌پولی» مسائل و چالش‌های مختلفی را از سر می‌گذراند تا متوجه غرور و ترس‌هایش شود.

مرز میان «درون ذهن» با «فانتزی» در سینمای مقدم‌دوست
آثار مقدم‌دوست «شخصیت‌محور» هستند و از دور و بی‌اطلاع که نگاه کنیم، فکر می‌کنیم با یک نمایش تئاتر مونولوگ مواجهیم، اما این‌طور نیست که این آثار بخواهد مخاطب را فقط به سیر و سفر منحصر و درونی یک شخصیت ببرد. اگر این‌طور بود و باشد که اثر بیرونی بر مخاطب ندارد و او فکر می‌کند در این آثار با شخصیت‌ها و مسائل منحصری مواجه است که در دنیای بیرونی کارکردی برای او نداشته و خود او هم هیچ تجربه مشابهی ندارد و همراهی نمی‌کند. همین‌جا باید جهان انتزاع را از فانتزی جدا کنیم. مقدم‌دوست در آثارش به درون ذهن آدم‌ها نزدیک می‌شود که میزان وزن و اثرش را بر پیرامون، آدم‌های دیگر و مسائل مختلفی که برای همه آدم‌ها اتفاق می‌افتد، نشان دهد. استراتژی مقدم‌دوست برای مرز گذاشتن میان انتزاع و فانتزی، قرار دادن شخصیت‌های مختلف دیگر در قصه است که هر کدام در نسبت با شخصیت اصلی و جهان درونی او، اثرگذاری و اثرپذیری دارند. مثلاً در سریال «وضعیت سفید» یک نسبت کامل میان نوجوان و خانواده را به تماشا می‌نشینیم. در سریال «سرباز» با دو شخصیت «یحیی» و «یلدا» که نامزد هم هستند مواجهیم. نسبت و روابط میان این دو با به تصویر کشیدن درونیات هر کدام اتفاق می‌افتد و ماجراهای بعدی را رقم می‌زند. در فیلم سینمایی «شعله‌ور»، این نسبت، پدری و فرزندی است و کامل‌تر، پخته‌تر و عمیق‌تر همین نسبت‌ها را در فیلم سینمایی «عطرآلود» می‌بینیم. مخاطب، تماشاگر و همراه این شخصیت‌های داستانی است که همه‌ آنها در خدمت جهان قصه مقدم‌دوست هستند و وی با نگاهی جزئی، لطیف و ویژه، این جهان قصه را در خدمت و اختیار اخلاق و درونیات انسانی قرار داده است.

بازسازی حرفه‌ای جهان سینمایی مقدم‌دوست در سینمایی «عطرآلود»
مقدم‌دوست در فیلم سینمایی «عطرآلود» که این روزها در حال اکران است، سفر مخاطب به جهان درونی شخصیت اصلی را در یک فضاسازی منحصر، لطیف و مؤثر قرار داده است. او موفق شده است خانواده، نسبت و روابط زوجین، نسبت پدر و فرزندی، عشق، مرگ‌آگاهی، زندگی و تقلا برای باور شدن را در ساختاری مناسب کنار هم قرار دهد و خلق معنا کند. این اتفاق با جهان عطر، عطرسازی و حس بویایی اتفاق می‌افتد، یعنی ناملموس‌ترین حس از حواس پنجگانه که حتی فعل مرسوم و غالب آن، «شنیدن» بو است. «عطرآلود» می‌تواند نقطه‌عطف خلق جهان و تصویر پدیده‌هایی در سینمای مقدم‌دوست باشد که به سختی قابل‌ لمس و درک بوده و خوانش هر فرد از آن منحصر و متفاوت اما در نگاه جمعی، مطلوب و لطیف است.
نقطه ‌قوت فیلم این است که ما در «عطرآلود» همچنان در سفر به درون شخصیت‌ها برای فهم و نزدیک شدن به درون خودمان هستیم، اما وارد فانتزی، خیال و امر غیرواقعی غیرقابل‌باور نمی‌شویم. قرار است مخاطب با دیدن فیلم، به جهان خودش و دیگران نزدیک شود. همین نکته در سکانس جذاب ساخت عطر برای دختری نابینا، به خوبی به تصویر درآمده است. فیلم سینمایی «عطرآلود» نما و سکانس‌های تصویری درخشانی دارد که همگی به درستی در خدمت انتقال پیام نویسنده و کارگردان به مخاطب قرار گرفته‌ و تخطی از جهان سینمایی مقدم‌دوست ندارد.
یک جا در مصاحبه هادی مقدم‌دوست به این اشاره شده که خلق تمام این جهان برای نشان دادن این نکته است که آدم‌هایی که هر کدام جهان ذهنی خودشان را دارند، در حال تحمل یا صبر کردن هم در تعاملات و ارتباطات هستند، همین مسأله باعث ایجاد فشارها، آزار و اذیت‌های متقابل و ایجاد زحمت در کشیدن بار یکدیگر در زندگی می‌شود. در کنار تمام اینها یک رفتار بیرونی اما همچنان ناملموس و برآمده از درون آدم‌ها را معرفی می‌کند؛ «فهمیدن یکدیگر.» فهمیدن یکدیگر در سینمای مقدم‌دوست، نتیجه کلیدی است که به خودی خود در رویکردهای مختلف روانشناختی و جامعه‌شناختی، ناجی جهان ذهنی و شخصیت‌ آدم‌ها در مواجهه با خودشان و دیگران معرفی شده، چیزی که با نگاهی ویژه و شیرین، به واسطه ایده «عطر و عطرسازی» در فیلم سینمایی «عطرآلود» به مخاطب نشان داده شده است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و نود و نه
 - شماره هشت هزار و چهارصد و نود و نه - ۱۱ تیر ۱۴۰۳