نگاهی به تاکشوی «برمودا» با مجریگری کامران نجفزاده
در اعماق گفتوگو یا میان امواج تناقض؟
برنامه تلویزیونی برمودا با ایده و رویکردی نو، پتانسیل تبدیل شدن به برنامهای گفتوگومحور در سطحی بالا را دارد. با وجود نقاط قوت قابلتوجهی مانند فضای صمیمی، طرح سؤالات عمیق و تنوع میهمانان، برنامه در رسیدن به این سطح ایدهآل با چالشهای متعددی روبهرو است. ابهام در اهداف و رویکرد، فقدان چهارچوب مشخص برای گفتوگو، ضعف در پیوند بین سؤالات و پاسخها، توجه ناکافی به زمینه و بستر اجتماعی و فقدان تنوع در لحن و ریتم برنامه، از جمله این چالشها هستند.
او را هنوز با گزارشهای جنجالی 20:30 میشناسیم، با آن صراحت لهجهای که پخش خبری جدی و در چهارچوبی را به بخشی جذاب و جنجالی بدل کرد و خود نیز چهره شد. این چهره شدن با ابزار مستندسازی موجب شد او حتی در مقام چهره سال تلویزیون بایستد و برای بسیاری که تازه میخواستند در این مسیر گام بگذارند به الگویی از حقگویی و حقطلبی تبدیل شود و بعد از طی مسیرهایی برسد به نیویورک و مقابل پرچمهای رنگ به رنگ جهان بایستد و در سرزمین دشمن از حق بگوید و باز هم بشود همان چهره رسانهای بیرقیب سالهای میانی دهه 80.
حالا از زمستان 1402 او با یک برنامه گفتوگومحور روی آنتن شبکه نسیم قرار گرفته و میزبان و مجری این برنامه است. او با میهمانانی از میان چهرههای سینما، ورزش، سیاست و... و پرسشهای جنجالی توانست لحظاتی گاه شیرین را رقم بزند. میهمانهایی مانند حاج صادق آهنگران، عمو قناد یا کواکبیان و... که آمدند و از بخشهایی از زندگی منتشر نشده خود گفتند و لحظاتی را ساختند کمشور اما نوستالژیک. «برمودا» بر خلاف آنچه از نامش انتظار داریم، برنامهای جنجالی و چالشی نشد و تنها برخی سؤالات بیپرده نجفزاده توانست به کلیپهایی در فضای مجازی تبدیل شود که از ظرفیتهای میهمانان و میزبان دور از انتظار نبود. در این برنامه شاهد گفتوگو با افراد مختلف از قشرها، تخصصها و دیدگاههای گوناگون هستیم. این تنوع باعث میشود مخاطبان با طیف وسیعی از دیدگاهها و تجربیات آشنا شوند. ساختار برنامه برمودا فاقد انسجام کافی است و در برخی از قسمتها شاهد آشفتگی و پراکندگی در نحوه چینش موضوعات و مباحث هستیم. فقدان یک خط سیر مشخص در برنامه، گاه باعث میشود مخاطب تمرکز خود را از دست داده و از دنبال کردن بحثها بازبماند.
میزبان آن شور و حرارت زمان خبرنگاری خود را پشت در میگذارد و با طراحی لباسی فرمال که در هماهنگی کامل با طراحی صحنهای ناهماهنگ است وارد گفتوگویی صمیمانه میشود که فضایی راحتتر را میطلبد. در این میان در طراحی صحنه هیچ یک از اجزا را نمیتوان برای برنامه مذکور هدفمند دانست و رنگها و دکور المانهایی بیکارکرد دانسته میشوند، زیرا هیچ درک و پیامی برای بیننده به همراه ندارند.
از پس میز بزرگ بلااستفاده و طاقچههای گنبدی و رنگ فیروزهای، بهرهگیری از گلدانها، کتابها، تلفن قدیمی، رادیوی قدیمی و مجسمه اسب، آباژورها تلفیقی از عناصری شدهاند که دکوراسیون ایرانی کلاسیک و اروپایی کلاسیک را به شکلی ناموزون به نمایش میگذارند. گفتوگو روی مبل شکل میگیرد و میز بزرگ مدیریتی عملاً بدون استفاده میماند.
نجفزاده و پرسشهایش لباس خبرنگاری را از تن درنمیآورند و در همان قالب و با همان نقاب به استقبال میهمانان میرود. کیفیت میهمانها نیز با توجه به حوزه عملکرد آنها و تأثیرشان بر جامعه موجب ضعف و قوت و فرازونشیب بسیار در فرایند پخش برنامه میشود. یکی از انتقادات اصلی به برنامه برمودا، تناقض در رویکرد گفتوگو است. در برخی از قسمتها شاهد فضایی صمیمی و دوستانه هستیم که به گفتوگویی پینگپنگی و رد و بدل کردن خاطرات و صحبتهای کلی میانجامد و در مقابل، در قسمتهای دیگر با فضایی جدی و چالشبرانگیز روبهرو میشویم که به طرح سؤالات عمیق و بحثهای تخصصی میپردازد. این تناقض در رویکرد، انسجام برنامه را تا حدی تحتالشعاع قرار میدهد و از یکدست بودن آن میکاهد.
ابتدای برنامه با نریشنی با صدای نجفزاده پخش میشود که نمیتواند براعت استهلالی باشد برای برنامهای گفتوگومحور. در برنامه برمودا از موسیقی و تصاویر به شکلی ظریف و هنرمندانه استفاده میشود. این عناصر به غنیتر شدن محتوای برنامه و ایجاد فضایی دلنشین برای مخاطب کمک میکنند. با وجود طرح سؤالات چالشبرانگیز، در برخی از موارد شاهد عمق کافی در بحث و گفتوگو نیستیم. گاه به نظر میرسد نجفزاده به جای واکاوی عمیقتر موضوعات، به دنبال سرگرم کردن مخاطب با طنز و لحنی کنایهآمیز است. این امر از غنای فکری برنامه میکاهد و سطح گفتوگو را تا حدی نازل میکند.
در مقایسه با تاکشوهای پرمخاطب نمایش خانگی، مانند مهمونی و دوشات، این برنامه نتوانست با بهرهگیری از نجفزاده چندان جایی میان مخاطبان بیابد. انتظار آن نیست که صدای علی میرمیرانی و شیرینی عروسکهای آقای مجری را در این تاکشوی تلویزیویی بیابیم ولی با حضور تاک شوهای تخصصی منتشر شده در فضای مجازی و افزایش طرفداران این ژانر در سالهای گذشته از تلویزیون، این انتظار میرود تا تاکشوی جذابتری با میهمانان همسطح و آیتمهای بجا ساخته شود که بتواند جذابیت بصری و محتوایی بیشتری برای مخاطبان بسازد.
برنامه تلویزیونی برمودا با ایده و رویکردی نو، پتانسیل تبدیل شدن به برنامهای گفتوگومحور در سطحی بالا را دارد. با وجود نقاط قوت قابلتوجهی مانند فضای صمیمی، طرح سؤالات عمیق و تنوع میهمانان، برنامه در رسیدن به این سطح ایدهآل با چالشهای متعددی روبهرو است. ابهام در اهداف و رویکرد، فقدان چهارچوب مشخص برای گفتوگو، ضعف در پیوند بین سؤالات و پاسخها، توجه ناکافی به زمینه و بستر اجتماعی و فقدان تنوع در لحن و ریتم برنامه، از جمله این چالشها هستند.