این مرد تهران را مرکز ثقل غرب آسیا کرد
رئیسی؛ تجلیدهنده ارشد هنر خودکفایی
هفته گذشته جان کربی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در نشستی مطبوعاتی گفت که اگرچه سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور اسلامی ایران در واقعه سقوط بالگرد در منطقه ورزقان در استان آذربایجان شرقی جان باخته اما او و همگنانش در جمع سیاستگذاران امریکا مطمئنند که تغییری در روشهای انتخابی ایران در صحنههای بینالملل ایجاد نخواهد شد و به تبع آن واشنگتن هم واکنشهای خود را در این زمینه تغییر نخواهد داد.
طی سالهای اخیر سیاستگذاریهای ایران در عرصههای بینالملل مبتنی بر عدالت و تأسی از روشهای انساندوستانه و با هدف بسط صلح در جهان بوده و آن دقیقاً همان چیزی است که کاخ سفید به سبب زیادهخواهیهای همیشگیاش آن را برنمیتابد. چهار سال قبل از اینکه جو بایدن سر کار بیاید، دونالد ترامپ در کاخ سفید متن توافقنامه «برجام» را که در دوران باراک اوباما به تصویب رسید و هدف از آن کنترل امور هستهای بود، جلوی چشم هزاران ناظر داخلی و خارجی پاره و بر آن مهر بیاعتباری زد و از این طریق کوشید به ایران اعلام جنگ غیرمستقیم کرده و تحریمهای بسیاری را ضمیمه کند. وقتی بایدن جای ترامپ را گرفت، تصور عمومی این بود که او ولو با تأخیر امریکا را به متن این تفاهمنامه برخواهد گرداند اما حقیقت چیزی بجز این بود و به آرامی مشخص شد که این سیاستمدار دموکرات هر چیزی را که عوض کند، قطعاً نوع نگاه امریکا به «برجام» را تغییر نخواهد داد. بواقع بایدن با وسیعتر کردن تحریمهای جاری علیه ایران و قطورتر کردن شقوق آن نه تنها گشایشی حتی کوچک را در روابط امریکا با ایران ایجاد نکرد بلکه فضای بدبینانه موجود در این زمینه را فزونی بخشید.
آنهایی که روی پای خود میایستند
بایدن بابت این اشتباه بزرگ تاوان سنگینی داده است، زیرا افزایش تحریمها و کوتاه نیامدن امریکا از روشهای ضدمردمیاش، تهران را در کسب استقلال رفتاری و رسیدن به خودکفایی اقتصادی مصممتر ساخت. این رویداد به قدری برای ایران هشداردهنده بود که حتی با افزودن بر حجم ابتکارات نظامی و تواناییهای سختافزاری خود تبدیل به یکی از کارآمدترین تولیدکنندگان تسلیحات نظامی در کل غرب آسیا شد. در این ارتباط حتی روسها که خود زرادخانه قوی دارند، خواهان پهپادهای ایرانی شدند که حتی از پهپادهای ساخت غرب هم کارآمدتر هستند و دیری نپایید که ارتش ایران چه در زمین و چه در هوا و دریا به پیشتاز اصلی در منطقه تبدیل شد. به این ترتیب رئیسی عدالتخواه و تابع اصول که جانشین دولت قبلی و اصلاحطلب کشور شد، نه تنها یک قدم از اقدامات سلطهطلبانه و توأم با بیاحترامی امریکا در دوران زمامداری ترامپ و بایدن متضرر نشد، بلکه تصمیم گرفت روی پای خودش بایستد و نه تنها به هیچ کس کرنش نکند بلکه درسی عبرتآموز برای هر کشور دیگری باشد که میخواهد راهی مستقل را طی کند و قدرتش زاییده اقدامات «داخلی» باشد، نه محصول کمکهای «خارجی».
نصایحی که صحت آن به اثبات رسید
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره تأکید ورزیده بود که مقامهای دولت ایران نباید گول لبخندهای مصنوعی غربیها را بخورند، زیرا آنها تظاهر میکنند و وعدههایشان توخالی است. پس از گذشت مدتی کوتاه از تصویب عهدنامه «برجام» کنار کشیدن خشونتآمیز ترامپ از این تفاهم بینالمللی و تبدیل شدن گروه امضاکنندهها (از «شش به علاوه یک» به «پنج به علاوه یک») مشخص شد که رهنمودهای رهبر ارشد ایران ریشه در واقعیت داشته، بخصوص که سایر دولتهای بزرگ غربی امضاکننده این تفاهمنامه اگرچه از این جمع خارج نشدند اما در تدوین و اجرای انواع تحریمها و فشارهای اضافی به ایران هر کاری که از دستشان برمیآمد، انجام دادند و در خفا و آشکار بارها ایران را به ناحق به نادیده گرفتن اصل کنترل فعالیتهای هستهای خویش متهم کردند. وقتی آژانس بینالمللی هستهای نیز همین خط و سو را در پیش گرفت، رئیس دولت سیزدهم که عهدهدار اداره ایران شد در قبال این سیاستگذاریهای مزورانه روشهایی تازه را در پیش گرفت و به جای اینکه ملاحظه آنها را بکند، فقط به امنیت و مصالح ایران اندیشید.
از تهران کمک بگیرید
با این اوصاف، کاملاً قابل فهم است که چطور و به چه سبب سیدابراهیم رئیسی که ریاست دولت سیزدهم را از ملت دوستدار وی وام گرفت، مصمم شد نه تنها فشارهای به اصطلاح حداکثری امریکا را به هیچ انگارد بلکه ایران را بدون تکیه بر غرب به مرحله و نقطهای از خودکفایی برساند که جز اتکا به ملت خویش و صنایع دانشبنیان خود به هیچ سمت و سوی دیگری ننگرد و فقط از محصولات بایسته خویش استفاده کند. رئیسی اگرچه شهادتی بهغایت تأثرآمیز را برای خیل دوستداران خود در ایران به تصویر کشید اما تا روزی که زنده بود، فقط یک عامل روحیهبخش و مردی خالق استراتژیهای نوین اقتصادی و سیاسی در آسیا جلوه کرد و تبدیل به یک مرکز ثقل تازه شد. او حوزه ارتباطات ایران را به شرق آسیا، مرکز و شمال آفریقا و البته کل غرب قاره کهن بسط داد و کاری کرد که هر دولت واقع در این حوزه جغرافیایی اگر خواهان رسیدن به اهدافی تازه در زمینه تبادلهای تجاری است، از تهران در این زمینه طلب کمک کند.
از 18 به 40 درصد
سازمان «بریکس» بعد از پیوستن ایران، مصر، اتیوپی، عربستان و امارات به این نهاد، اینک عملاً صاحب 46 درصد از جمعیت کل جهان و تجلیدهنده 30 درصد از کل خروجی اقتصادی در سطح دنیاست. با همت ایران و مشارکت چند کشور دیگر غرب آسیا، سهم تولید نفت برای جهانیان توسط کشورهای عضو این سازمان به 40 درصد رسیده است در حالی که قبل از گرویدن روحیهساز ایران به این نهاد و موجی که در پی آن آمد، کشورهای عضو بریکس فقط تأمینکننده 18درصد از نفت مورد نیاز مردم جهان بودند. از همه مهمتر اینکه ایران به جهانیان قبولاند دنیا به غرب اروپا و امریکا منحصر نمیشود و در شرق قاره سبز نیز کشورهایی هستند که هم آزاداندیشاند و هم توانایی اقتصادی لازم را دارند. بنابراین میتوان باب هر معاهدهای را با آنها گشود و پیش رفت تا به نتایجی بزرگتر از تصورات اولیه رسید. اقتصاد ایران اینک فقط مبتنی بر تولید انبوه نفت و فروش بیرویه آن نیست و برعکس اینک کالاهایی از ایران بازار داغی در جهان یافتهاند که پیشتر در باور هیچ کس نمیگنجید و سرآمد آنها فرآوردههای نظامی است.
حالا کریدورهای بینالمللی که با مشارکت ایران و روسیه در منطقه باز شده، راه رساندن این محصولات شگرف و تولیدات دانشبنیان نسل جوان ایرانی به اقصی نقاط جهان است. رئیسی شاید رفته باشد اما ماندن او بسیار بیشتر از رفتنش حس میشود.