میراث فکری، سیاسی و شخصیتی شهید آیت الله رئیسی به روایت اهالی اندیشه

سیاست ورزی به مثابه تکلیف

«دیدار با نخبگان»، «نشست با اهالی دانشگاه»، «ارتباط با دانشجویان» و به کارگیری رأی و نظر آنان از اهم سرفصل‌های مشی سیاسی و شیوه حکمرانی شهید دکتر رئیسی بود

«دیدار با نخبگان»، «نشست با اهالی دانشگاه» و «ارتباط با دانشجویان» از سرفصل‌های مشی سیاسی و شیوه حکمرانی شهید آیت الله رئیسی بود. توجه به رأی و نظر اهالی اندیشه و نشست‌های متعدد و بی‌واسطه با نخبگان سیاسی و اجتماعی از شاخصه‌های سیاست‌ورزی ایشان در دولت سیزدهم بود که همواره ریل‌گذاری علمی امور را به هیأت دولت توصیه می‌کردند و بحق می‌توان ایشان را پرچمدار «اقتصاد و سیاست دانش‌بنیان» خطاب کرد. از همین روست که بعد از شهادت ایشان، اهالی اندیشه در رثای ایشان بسیار از میراث فکری و مشی عملی ایشان گفتند و نوشتند که بخشی از این گفتارها و نوشتارها را در ادامه روایت کرده‌ایم که می‌خوانید:

مهرانه صبری
خبرنگار

 

خط شکن عصر انحطاط برجام

دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی، در پی شهادت دکتر رئیسی، شباهت‌های ایشان را با میرزا تقی‌خان امیرکبیر برشمرد و هر دو را «مردم دوست» و از «جنس‌مردم» خطاب کرد: «شباهتی که این دو بزرگوار به لحاظ جایگاه اجتماعی داشتند، این است که هر دو نفر از اقشار پایین جامعه بودند و توانستند در اثر لیاقت ذاتی رشد نمایند و در مدت تقریبی سه سال ریاست، کارهای زیربنایی عظیمی انجام دهند که از آن جمله می‌توان به عملیاتی کردن اقتصاد ملی و بومی اشاره کرد که هر دو به آن اعتقاد راسخ داشتند؛ هر دو تا پای جان بر سر عقیده و مرام خویش ایستادند و در نهایت هر دو در جوار مولایشان، یکی در جوار امام حسین(ع) و دیگری در جوار امام رضا(ع) مأوا گرفتند.»
دکتر نجفی در فراز دیگری به نوع سیاست‌ورزی این دو شهید ملی اشاره کرد: «آنچه بیش‌تر از هر چیز دیگری این دو قهرمان را به هم نزدیک می‌کند، استقلال در برابر سیاست پلید خارجی است و مهم‌تر از آن، پالایش سیاست و حاکمیت ایران از امواج فتنه و مکر اجنبی و جلوگیری از نفوذ آشکار و پنهان بیگانگان. شهید میرزا تقی‌خان امیرکبیر در حالی سکان سیاست ایران عصر ناصری را به دست گرفت که ترکش‌های زهرآگین ترکمانچای، تن ایران و ایرانی را رنجور و نحیف ساخته و او بود که این میراث شوم نفوذ و رخنه اجنبی را با تدبیر سیاستش چاره و درمان کرد. اما در این طرف تاریخ، ابراهیم عزیز ما هم وارث عصر انحطاط  برجام و برجامیان بود که در کسوت یک عالم دینی و منتسب به آل رسول الله، زخم‌های ناشی از سوء تدبیر دولتمردان نالایق سال‌های قبل از خودش را حکیمانه مرهم نهاد.»
دکتر نجفی معتقد است که در دویست سال اخیر از تاریخ ایران همواره ثابت شده است که استقلال واقعی ایران با مردانی از جنس امیرکبیر و رئیسی همچنان در افق مشرق‌زمین درخشش و تلألو داشته و لذا تا زمانی که خاک این سرزمین مستعد باروری چنین مردانی است، سیاست مکر اجنبی و اجنبی‌پرستی در این ملک به جایی نخواهد رسید. ظهور چنین ستارگانی در سپهر سیاست یک کشور به خاک مطهری نیاز دارد که با خون شهیدانش چون امیرکبیر و رئیسی آبیاری شده باشد.

 

پرچمدار «سیاست تقوا »

دکتر سجاد صفار هرندی، رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، به لحظات سخت و نفسگیری اشاره کرد که گروه‌های امداد و نجات در تکاپوی عملیات بازیافتن بالگرد حامل رئیسی و یارانش بودند و همه ما چشم‌انتظار خبر سلامت‌شان دست به دعا برداشته بودیم: «درست در همان ساعات سخت و نفسگیر عصر یکشنبه که گروه‌های امداد و نجات در تکاپوی عملیات بازیافتن بالگرد حامل رئیسی و یارانش بودند، ما نیز عملیات بازیابی و از نو پیدا کردن او را در ذهن و ضمیر خود آغاز کردیم. پیش‌تر او هر چند پیش چشم‌مان بود ولی نمی‌دیدیمش. اینک اما فرصت شده بود تا در تصور فقدان رئیسی، او را در تحقق‌ها و فعلیت‌هایش از نو پیدا کنیم.»
دکتر صفار هرندی با ارجاع به کتاب «جان دادن در راه ایده‌ها» اثر کاستیکا براداتان تصریح کرد که کیفیت مرگ هر کس تعیین‌کننده معنای کلی زندگی اوست. در واقع با مرگ گویی کل سکانس‌ها و پلان‌های پراکنده یک سرگذشت به یکباره تدوین می‌شوند و معنای نهایی خود را می‌یابند. به این سیاق، شهادت دراماتیک آیت الله رئیسی، پرواز کردن و یگانه شدن با خاک و سنگ و درختان کوه‌های جنگلی منتهی‌الیه شمال غربی ایران گویی کل زندگی او را یکباره برای ما معنادار کرد. او همچون بسیاری دیگر از همگنان خود با انقلاب اسلامی از حاشیه مناسبات اجتماعی ایران به متن آن آمد. طی چهار دهه در جایگاه‌های مختلف نظم برآمده از انقلاب به انجام تکلیف و مأموریت خود برخاست و نهایتاً نیز جان خود را بر سر انجام یکی از همین مأموریت‌ها نهاد.
او به مشی سیاست‌ورزی متفاوت و خاص دکتر رئیسی اشاره کرد و «سیاست تقوا» را میراث او برای آیندگان برشمرد: «رئیسی از نیمه دهه نود مشخصاً به سطح اول سیاست ایران وارد شد. اما مدل سیاست‌ورزی او نیز خاص خودش بود. او نه مانند هاشمی راهبردی سیاست‌ورزی می‌کرد و نه چون احمدی‌نژاد تاکتیکی، بلکه سیاست را نیز همچون نوعی مأموریت و تکلیف بجا می‌آورد. شاید مهم‌ترین مفهوم توضیح‌دهنده سیاست او در کنار تکلیف و مأموریت، تقوا بود. مشی‌ای که علی‌الظاهر انطباقی با روح زمانه نداشت اما با شهادت غیرمنتظره و عروج به بلندای ذهن و نفوذ به سویدای دل بخش بزرگی از ایرانیان امکان‌ها و پتانسیل‌های خود را ظاهر ساخت. «سیاست تقوا» این است؛ مهم‌ترین معنای زندگی ابراهیم رئیسی و در همان حال بزرگترین میراث سیاسی او برای آینده ما.»

 

طرح حماسی و تاریخ جدید ایران

دکتر سید حسین شهرستانی، مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، برای توصیف وجوه فکری و سیاسی شهید رئیسی به «هم‌سرنوشتی» یک ملت و آنچه داستان تاریخی یک ملت را شکل می‌دهد، اشاره کرد و به آنچه موجب بازآفرینی هویت یک ملت می‌شود، پرداخت: «از دید برخی اهل نظر آنچه ملتی را ملت می‌کند، داستان تاریخی مشترکی است که فراتر از زبان و سرزمین و قومیت و مذهب که ممکن است در هر یک کثرتی واقع باشد، مردمی را با حافظه تاریخی مشترک به «هم سرنوشتی» می‌رساند. ما پس از انقلاب کاستی‌ها و مصائب بسیاری تجربه کرده‌ایم اما خودمان بودیم و داستان تاریخی خود را بازیافتیم و بدین ترتیب هویت ملی خود را در وضع معاصر باز آفریدیم.»
او در بخش دیگری از این توصیف، به رخدادهایی پرداخت که حیات جمعی یک ملت را معنادار می‌کند و چنین رخدادهایی را «طرحی حماسی» خواند که می‌تواند هویت یک جامعه را در ذیل خود بازیابی کند: «همه مردم جهان با حوادث ریز و درشت روبه‌رو هستند اما غالباً این حوادث و مسائل به رخدادهای معنادار که معنابخش حیات جمعی ایشان باشد، بدل نمی‌شود. معنایی که از پس همه تحلیل‌ها پرتو نوری بر تاریخ افکند و طرحی از گذشته و حال و آینده را بگشاید. این طرح اگر نیروی ایجابی و برسازنده داشته باشد، طرحی «حماسی» است. حماسه همانا ایده بنیادینی است که هویت ملی و دینی ما را در روزگار معاصر بازیابی کرده است. «حماسه حسینی» مطهری از این حیث شاخص تحول بنیادی جامعه شیعی ایران در تفسیر عاشورا و در نتیجه هویت شیعی است. این طرح حماسی در هماهنگی با روح حماسی و پهلوانی تاریخ باستانی ایران انقلاب اسلامی و تاریخ نیم قرن اخیر ایران را برمی‌سازد.»
دکتر شهرستانی در ادامه «شهادت» را به مثابه نیروی ساخت تاریخ جدید ایران برشمرد: «روایت حماسی از عاشورا ما را به نقطه کمال آزادی از مرگ رسانده و نهایتاً ایده «شهادت» برفراز ایده «نام»، افقی می‌گشاید که مرگ در آن همان گشودگی و انفتاح در مناسبات فروبسته تاریخی است. شهادت رئیس‌جمهور بار دیگر جوهر این طرح حماسی را که از آبشخورهای ملی و دینی ما سرچشمه گرفته است، نمایان می‌کند. «شهادت» و نظام معنایی و آیینی پیرامون آن، نیروی بنیادین برسازنده تاریخ جدید ایران است.»

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و یک
 - شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و یک - ۰۵ خرداد ۱۴۰۳