صفحات
شماره هشت هزار و چهارصد و شصت و شش - ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و چهارصد و شصت و شش - ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ - صفحه ۱۱

تفسیر آیت‌الله جوادی آملی از آیه «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ»

عدالت برای همه؛ ظلم به هیچ‌کس

سجاد موسوی‌زاده
خبرنگار

پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) بعد از 30 سال وقفه، امسال با محوریت نگاه تمدنی امام رضا(ع) به همت تولیت آستان قدس رضوی در مشهد برگزار شد. در مراسم اختتامیه این هم‌اندیشی بین‌المللی، پیام آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی با موضوع «عدالت برای همه؛ ظلم به هیچ‌کس» توسط دکتر حمید پارسانیا قرائت شد.

عدل در کلام متفاوت از عدل در فقه و حقوق است
با توجه به این‌که شعار پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) «عدالت برای همه؛ ظلم به هیچ‌کس» بود، آیت‌الله جوادی آملی هم در پیامی که به این کنگره ارسال کرد، همین بحث را مورد تأمل قرار داد و متعاقب آن به «شأن عدل در کلام و جایگاه آن در فقه و حقوق» پرداخت: «عدل در کلام یک حساب دارد و در فقه و حقوق حساب دیگری دارد. یک عدل کلامی داریم که آیه «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ»(256 سوره بقره) عهده‌دار آن است و یک عدل فقهی و حقوقی داریم که آیه «إِنَّ‌الله یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ»(90 سوره نحل) عهده‌دار آن است. عدل در کلام، عبارت از حرّیت و آزادی است. انسان نه مجبور است نه مفوَّض؛ انسان، آزاد است. حرّیت، «امر بین امرین» است؛ بین جبر است و تفویض. آنچه متوسط بین دو باطل است، عدل است.»
ایشان برای تبیین بحث خود به آیه 256 سوره بقره استناد کردند و گفتند که «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ» یک حکم کلامی است نه حکم فقهی. معنایش این نیست که انسان آزاد است هر کاری کند بلکه به این معناست که اگر بخواهد کافر شود و بد کند و به جهنم برود، آزاد است و اگر بخواهد کار خوب کند و مؤمن شود و به بهشت برود هم آزاد است: «در کلام امامیه که از آنها به‌عنوان عدلیه یاد می‌شود، روشن و ثابت شد که انسان نه مجبور است نه مفوّض؛ نه همه کارها را خدا به انسان واگذار کرد و نه حرّیت را از انسان مسلوب داشت.»
 
بر همه واجب است که عادل باشند
آیت‌الله جوادی‌آملی بعد از تبیین «عدل کلامی»، به تفاوتش با «عدل فقهی و حقوقی» پرداخت و متذکر شد در فقه، بر همه واجب است عادل باشند و از ظلم بپرهیزند: «عدل کلامی، ارتباطی با عدل فقهی و حقوقی ندارد. انسان بخواهد به بهشت برود آزاد است، بخواهد به جهنم برود آزاد است؛ اما از جهت فقهی و حقوقی به انسان می‌گویند بی‌راهه نرو. بر تو واجب است که به حق معتقد و معترف باشی و به آن عمل کنی.»
ایشان بعد از تبیین کلامی و فقهی عدل، با استناد به آیات قرآن به بحث ظلم و تقبیح آن پرداخت: «ظلم نسبت به همه حرام است. ظلم کردن نسبت به هر موجودی بد است حتی نسبت به سگ!»
 
رحمت بالاتر از عدل است
ایشان عدل را واجب «عن الله» دانستند نه «علی الله»؛ و ظلم را حرام «عن الله» معرفی کردند نه «علی الله»؛ با این توضیح که: «عدل نسبت به ذات اقدس الهی، واجب «عن الله» است نه واجب «علی الله» و ظلم نسبت به ذات اقدس الهی، ممتنع «عن الله» است نه ممتنع «علی الله». خدا از آن جهت که حقیقتی است نامتناهی و ماوراء خدا چیزی نیست تا حاکم بر خدا باشد، نمی‌شود گفت این حکم، حاکم «علی الله» است و بر خدا واجب است که فلان کار را انجام بدهد یا بر خدا حرام است که فلان کار را انجام بدهد؛ بلکه کار قبیح «یمتنع صدوره عن‌الله تعالی» و کار لازم «یجب صدوره عن‌الله تعالی». بین «یجب عن الله» و «یجب علی الله» فرق است؛ بین «یمتنع عن الله» و «یمتنع علی الله» فرق است. عدلیه حرفش این است که عدل، واجب «عن الله» است نه «علی الله» و ظلم، حرام و ممتنع «عن الله» است نه «علی الله».»
ایشان شأن رحمت و احسان را بالاتر از عدل خواند و در توضیح گفت: «ذات اقدس الهی عدل محض است و فوق عدل، رحمت رحمانیه دارد نه رحمت رحیمیه. رحمت رحیمیه آن وسعت را ندارد که کار رحمت رحمانیه را کند.» و با اشاره به آیه 54 سوره انعام «کتَبَ رَبُّکمْ عَلی‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» توضیح دادند: «ذات اقدس الهی نه تنها عدل را بلکه فوق عدل که احسان است و رحمت رحمانیه است را بر خود لازم کرده است که این واجب «عن الله» است نه واجب «علی الله». رحمت بالاتر از عدل است. رحمن اسم اعظم است و همه این اسماء نازله، زیرمجموعه «الله» و زیرمجموعه «الرحمن» هستند، لذا «الرحمن» صفت برای چیزی قرار نمی‌گیرد به استثنای «الله»؛ ولی «الرحیم» و امثال ذلک صفت قرار می‌گیرند.»
آیت‌الله جوادی آملی در پایان به ظلمی اشاره کرد که این روزها به مردم غزه تحمیل و باعث داغدار شدن جامعه انسانیت شده است: «ظلم بر همه حرام است! آنچه جریان غزه را به راه انداخته و همه ما را متأثر کرده است و جامعه انسانیت را داغدار کرده است، به سبب ظلم است که امیدواریم به برکت ظهور ولی عصر(ارواحنا فداه) جهان پر از عدل و داد شود!»

 

«لا اکراه» به معنای اباحی‌گری نیست

اخلاق اسلامی

آیت‌الله جوادی آملی، در آخرین جلسه درس اخلاق هفتگی خود در مسجد اعظم قم، به شرح حکمت 133 نهج‌البلاغه پرداختند که فرازهایی از این جلسه را به نقل از «بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء» در ادامه می‌خوانید که در این جلسه درس به شرح و تفسیر آیه «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ» هم پرداخته‌ شد و ایشان فرمودند این آیه به معنای مجاز بودن اباحی‌گری نیست؛ عقل و قلب ما از بردگی، بداخلاقی و خودفروشی منزجر است.

کلام امیرالمؤمنین علی(ع) این است که «الدُّنْیا دَارُ مَمَرٍّ لَا دَارُ مَقَرٍّ وَ النَّاسُ فِیهَا رَجُلَانِ رَجُلٌ بَاعَ فِیهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا»؛ فرمود دنیا جای عبور است نه جای قرار. قرارگاه یوم‌القیامه است که دارالقرار است. مردم در دنیا دو گروه‌اند؛ یا خودشان را فروختند و به هلاکت رساندند یا خودشان را خریدند و آزاد کردند. این ترجمه ظاهری این بیان نورانی است. وجود مبارک حضرت امیر(ع) در این بیان کوتاه می‌فرماید که دنیا جای عبور و حرکت است تا از دنیا که دارممرّ است به دارالقرار برسد. حرکت بی‌هدف لغو است، حتماً حرکت باید به دارالقرار برسد.
 

ذات اقدس الهی یک محرک درونی به انسان داد به نام عقل و فطرت و امثال ذلک. یک سلسله رهبران الهی فرستاد که راه را تشخیص بدهند و مردم را به راه راست هدایت کنند. عقل سراج روشنی است و در قبال این سراج، صراط و راه آفرید به نام انبیا و اولیا و پیغمبر و اهل‌بیت؛ اینها صراط مستقیم‌‌اند. سراج و چراغ کارش آن است که صراط را ببیند، از خود چراغ کاری ساخته نیست. چراغ راه نیست، قانونگذار نیست، قانون‌شناس است. قانون و قانونگذاری به وسیله صراط است. در زیارت این ذوات قدسی عرض می‌کنیم سلام بر شما ای کسانی که صراط مستقیم هستید، میزان اعمالید.
مردم در دنیا دو گروه‌اند؛ یا کوشش کردند مالی تهیه کرده و خودشان را آزاد کردند یا رفاه‌طلب بودند و کاری نکردند و خودشان را فروختند و از پول خودشان لذت بردند. آنهایی که خودشان را فروختند به هلاکت رسیدند، آنها که کوشیدند خودشان را خریدند، آزاد شدند و راحت شدند. خداوند در قرآن می‌فرماید: شما به اندازه بهشت می‌ارزید. کمتر از بهشت خودتان را نفروشید که مغبون می‌شوید.

در قرآن کریم آمده است که «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ» این آیه شریفه، مسأله فقهی و حقوقی نیست، بلکه مسأله‌ای کلامی است؛ این آیه مبارکه یعنی جبری در عالم نیست. هیچ کاری به مسأله فقهی و حقوقی ندارد، تا یک کسی بخواهد بی‌حجاب راه برود بگوید «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ». این «لا إِکراهَ» منظور این نیست که شما آزادی هر کاری بکنی. این می‌خواهد بگوید که جبری در عالم نیست، چه اینکه تفویضی هم در عالم نیست، این یکی بهشت است، آن یکی جهنم است، کسی شما را اجبار نکرده، می‌خواهی جهنم بروی برو! می‌خواهی بهشت بروی برو! نه اینکه هر کاری بکنی صحیح است. بنابراین یک سلسله بحث‌های کلامی است که آیه مبارکه «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ» عهده‌دار آن است، نه یعنی اباحه‌گری، نه یعنی هر کاری بکنی آزاد هستی، نخیر! در ساختار تکوین، انسان نه مجبور است نه مفوض. اما در ساختار حقوقی و در ساختار اخلاقی و در ساختار فقهی، ذات اقدس الهی به انسان عقلی داد و قلبی داد. همان‌طوری که شامه ما از بوی بد منزجر است، عاقله ما و قلب ما از بردگی و بداخلاقی و خودفروشی منزجر است.

در امر به معروف و نهی از منکر یک بخش‌های اولی دارد که وظیفه همه است، نهی از منکر اولش گفتن است، تذکر دادن است، با نوع نگاه و بی‌اعتنایی کردن است، بعد جلوگیری کردن است، آن بخش‌های عملی‌اش که بخش‌های تنبیهی است، به عهده حکومت است؛ اگر واقعاً مردم نهی از منکر بخواهند بکنند، وقتی ببینند کسی دارد هتک حرمت می‌کند، حجاب اسلامی را رعایت نمی‌کند، اول با نوع نگاه خودشان به این شخص، با بی‌اعتنایی به او نگاه کنند، این شخص در خیابان خودش را جمع می‌کند.

جستجو
آرشیو تاریخی